شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء
۱۳۹۴-۰۹-۲۳
یکی از شخصیت های بزرگ در تاریخ اسلام، که در راه قرآن و دفاع از اسلام فداکاری و ایثار را به حد اعلی رسانید و در شرایطی که توحید در مقابل شرک و خداپرستی در مقابل بت پرستی قرار گرفته بود و پیامبر اسلام به یاران صدیق و حامیان مخلص و دلسوز نیازمند بود، به یاری‌اش شتافت، جناب حمزة بن عبدالمطلب بود که مانند امیرمؤمنان، امام علی علیه السلام در مقابل پرچم شرک، لوای توحید را برافراشت و تعهد و ایمان خویش را در صحنه‌های جنگ متجلی ساخت.

او در سخت‌ترین و خطرناک‌ترین وضعیت جنگ، که حتی بعضی از یاران نزدیک پیامبر معرکه را ترک کرده، به قله کوه‌ها و شیار دره‌ها پناه می‌‌بردند، دلیرانه مقاومت نمود، نه با یک دست که با دو شمشیر و با هر دو دست از رسول خدا دفاع کرد و با سپر قراردادن وجود خویش، حملات پیاپی دشمن را که متوجه جان آن حضرت بود، در هم شکست تا این که با فجیع‌ترین وضع به مقام ارجمند شهادت نایل شد و در تاریخ به عنوان یکی از بزرگترین سرداران و مجاهدی مقاوم از مجاهدان شجاع و بااخلاص و از مدافعان و شهدای نامی ‌‌اسلام و به صورت عالیترین الگو و سرمشق متجلی گردید.

حمزه بن عبدالمطلب، عموى پیامبر گرامى اسلام بود، دو سال پیش از ولادت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) دیده ‏به جهان گشود.
در میان جوانان قریش در دلاورى و بزرگوارى برجسته و در آزاداندیشى، آزادمنشى وستم‏ستیزى سرآمد بود.
سلحشورى و توان رزمى وى همزمان با آغاز دوره جوانى نمودار شد.
آن آزادمرد، حتى پیش از پذیرش اسلام، از رسول خدا در برابر آزارهاى مشرکان‏حمایت مى‏کرد، گرویدن وى به اسلام موجب سربلندى دین خدا شد; زیرا پس از آن‏مسلمانان از انزوا بیرون آمدند و قریش با درک پشتیبانى توانا و استوار حمزه ازپیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از آزارهاى خود کاستند و رفتارشان با رسول خدا و مسلمانان‏ ملایم‌تر شد. حمزه(علیه السلام) همراه دیگر مسلمانان به مدینه هجرت کرد و خدمات ارزنده‏اى بویژه درامور نظامى ارائه داد.
پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به مسائل دفاعى حکومت نوبنیاد خود اهتمام خاصى داشتند. ایشان‏ با تشکیل گروه‌هاى رزمى درصدد برآمدند امنیت مدینه را تامین کرده، مسلمانان رابراى رویارویى با دشمنان آماده سازند. بر این اساس هفت ماه پس از هجرت، نخستین‏ گروه گشتى رزمى را به فرماندهى حضرت حمزه (علیه السلام) ، اعزام نمودند. گرچه این‏رویارویى بدون درگیرى پایان یافت ولى نشانه‏اى از اقتدار سپاه اندک اسلام دربرابر کاروان بزرگ مشرکان بود.
محبوب پیامبر

بدون شک حضرت حمزه، از محبوب ترین شخصیت هایی است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بیشترین محبت و علاقه را به آنان ابراز داشت و پیوسته فضیلت های آنان را برای همگان اعلام کرد. ابوالفرج اصفهانی در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده که آن حضرت فرمود: «بهترین مردم، حمزه و جعفر و علی علیه السلام هستند». همچنین جابربن عبداللّه انصاری می گوید: یکی از یاران ما صاحب فرزندی شد. پس خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید واز ایشان پرسید چه نامی بر او بگذارد؟ حضرت صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: «محبوب ترین نام ها را نزد من برای او انتخاب کن؛ نامش را حمزه بگذار».

ویژگی های حمزه

نام حمزه که به معنای شیر ژیان است، به حق آینه تمام نمای خصلت ها و منش های والای شخصیت حضرت حمزه می باشد. او قامتی افراشته، قدی رسا، اعضایی در حد اعلای تناسب و اندامی چهارشانه داشت. ابن سعد درباره او می نویسد: «او مردی میان قامت بود؛ نه بسیار بلند قد و نه کوتاه».

حمزه در میان جوانان قریش در دلاوری و ارجمندی بی نظیر و در راست قامتی، آزادمنشی و ظلم ستیزی سرآمد همگان بود. حمزه در عین زیبایی اندام در درون سینه اش قلبی تپنده از شهامت و سلحشوری داشت.

حمایت های دیرینه از پیامبر صلی الله علیه و آله

حضرت حمزه پیش از آنکه به دین اسلام بگراید، همواره پشتیبان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بود. او در برابر مخالفان و بدخواهان اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله قاطعانه می ایستاد و مانع اذیت و آزارهای آنان می شد. نقل شده است ابولهب برادر حمزه، یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا صلی الله علیه و آله به شمار می رفت که لحظه ای در اظهار دشمنی با اسلام و پیامبر فروگذار نمی کرد و پیوسته به آزار و اذیت رسول خدا می پرداخت تا جایی که خداوند سوره ای در نکوهش او و همسرش «ام جمیل» نازل فرمود. ابولهب در همسایگی رسول خدا صلی الله علیه و آله می زیست و پیوسته زباله ها و اشیای گندیده را کنار خانه پیامبر صلی الله علیه و آله می ریخت و بااین رفتار زشت، آن حضرت را می آزرد. روزی حمزه او را در آن حال دید. پس به طرفش رفت و زباله ها را از دستش گرفت و بر سر خود او ریخت و با این عمل، هم بستگی خویش را با رسول خدا صلی الله علیه و آله نشان داد.

پی آمد اسلام آوردن حمزه

اسلام آوردن حمزه، پیروزی درخشانی برای مسلمانان به بار آورد و آنان را از مرحله انزوا و مخفی کاری به سطح بالاتری ارتقا بخشید. از آن پس، مسلمانان با هم اجتماع می کردند و نماز جماعت می خواندند. هم زمان با اسلام حمزه، تغییرات فراوانی در روابط میان مسلمانان و دشمنانشان به وجود آمد و لحن برخورد سران قریش و وابستگان آنان با مسلمانان و در رأس ایشان پیامبراسلام صلی الله علیه و آله تغییر یافت. از آن پس، هتاکی و شکنجه، جای خود را به پند و اندرز و نیز تطمیع و تهدید داد.

اشعار حمزه پس از اسلام آوردن

پس از آنکه اسلام در اعماق وجود حمزه جا گرفت و در حضور همگان به یکتایی خدا و پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله شهادت داد، اشعاری سرود که نشان دهنده ژرفای تأثیر دین حیات بخش اسلام در جان و روان اوست. مضامین اشعار وی چنین است: «سپاس خدای را که قلب مرا به اسلام و یکتاپرستی رهنمون ساخت؛ آیینی که از سوی پروردگار متعال و آگاه به بندگان و مهربان آمده است. هرگاه سخنانش بر ما تلاوت می شود، اشک های هر خردمندی سرازیر می گردد. فرمانروای همه ما احمد مصطفی است، مبادا با سخنان درشت او را بیازارید. به خدا سوگند هرگز او را به آن گروه کافر نخواهیم سپرد، مگر آنکه با شمشیرها ایشان را درو کنیم».

رشادت های حضرت حمزه

رسول گرامى اسلام در ربیع‏الاول سال دوم هجرت غزوه "ابواء" را تدارک دید و درجمادى‏الاولى غزوه "ذات العشیره‏" را به قصد تعقیب کاروان قریش سازماندهى کرد.
در این دو غزوه نیز پرچمدار سپاه اسلام، حضرت حمزه بود.
آن رزمنده نستوه در جنگ بدر حضورى درخشنده داشت. این نبرد با امدادهاى الهى ودلاورى‏هاى بى‏مانند امیرمومنان على (علیه السلام) و سلحشورى حمزه، با پیروزى قاطع سپاه اسلام‏ به پایان رسید. در این پیکار تنى چند از سران کفر به دست تواناى حمزه به هلاکت ‏رسیده یا به اسارت درآمدند. طعیمه بن‏عدى و ابوقیس بن‏ فاکه از جمله این کشته ‏شدگان‏ بودند; و "اسود بن‏عامر" به دست‏ حمزه به اسارت درآمد ، سیدالشهدا حمزه ‏بن ‏عبدالمطلب در غزوه "بنى قینقاع‏" پرچمدار سپاه اسلام بود. یهودیان بنى‏ قینقاع ‏نخستین گروه یهود بودند که با اسلام اعلام جنگ نمودند ، سپاه اسلام قلعه آنها رامحاصره کرد. آنگاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آنان را از مدینه تبعید نمود و اموالشان رامصادره کرد.

وعده بهشت

هنگامی که در جنگ بدر امیرمؤمنان علی علیه السلام و حمزه و عبیده بن حارث به جنگ سه تن از سران بزرگ قریش، یعنی عتبه، شیبه، و ولید رفتند و هر سه تن را به هلاکت رساندند، خداوند متعال آیات 23 و 24 سوره حج را در شأن امیرمؤمنان، حمزه و عبیدة بن حارث نازل فرمود: «آنان که به خدا ایمان آوردند و نیکوکار شدند، البته خدا آنان را در بهشت هایی داخل گرداند که زیر درختانش نهرها جاری است و در آنجا طلا و مروارید بر دست زیور بندند و تن به جامه ابریشم بیارایند».

یک سال پس از جنگ بدر، غزوه احد با هدف مقابله با مشرکانى که براى انتقام‏گیرى‏ از مسلمانان و جبران شکست‏ بدر به سمت مدینه آمده بودند آغاز گردید.
حمزه و برخى دیگر از مسلمانان سلحشور، معتقد به جنگ برون‏ شهرى بودند، حمزه به‏رسول خدا عرض کرد:
"سوگند به آن که قرآن را بر تو فرستاد امروز دست‏ به غذا نخواهم برد، مگرآنکه بیرون مدینه با شمشیر خود بر دشمن بتازم!"
حضرت حمزه (علیه السلام) از معدود قهرمانانى‏ بود که در جنگ ، نشان بر خود مى‏نهاد و بدین وسیله خود را به دوست و دشمن معرفى‏ مى‏کرد. او نمونه‏اى از شجاعت و دلیرى در میدان نبرد
بود، خود را به اعماق صفوف‏ دشمن مى‏رساند و با دشمن درگیر مى‏شد، از قدرت بازوى برجسته‏اى بهره‌مند بود. دراحد با دو شمشیر پیش رسول خدا مى‏جنگید و مى‏گفت: "من شیر خدا هستم!"
شهادت
دراحد، به هنگام تهاجم دشمن، وفادار و ثابت‏ قدم از رسول خدا دفاع مى‏کرد و توانست‏ سى مشرک جنگجو را به هلاکت‏ برساند. یکى از مشرکان به نام "وحشى‏"، زیر درختى درکمین آن سردار دلاور نشسته بود حمزه او را دید و آهنگ او کرد. یکى از دشمنان راه‏ را بر او بست ، حمزه به او حمله کرد و وى را به قتل رساند. سپس با شتاب به سوى ‏وحشى خیز برداشت ولى پایش در گل سر خورد و به زمین افتاد. در این هنگام وحشى ‏زوبین به سویش پرت کرد ... و بدین ترتیب آن بزرگوار پس از عمرى جهاد در راه خداو یارى پیامبر گرامى به ملکوت اعلى پیوست و آن سردار رشید، شهید شاهد بارگاه ‏الهى شد. رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در منزلت او فرمود: " سالار شهیدان در روز قیامت نزد خداوند حمزه است‏ " .

شادی دشمن در شهادت حمزه

به شهادت رسیدن حضرت حمزه، اوج شادمانی و خرسندی دشمنان اسلام بود. علت این بود که حمزه همیشه دمار از روزگار دشمنان برمی آورد و آنان را به خاک ذلت می نشاند. از این رو، کینه او تا اعماق جان مشرکان، به ویژه همسر ابوسفیان، هند جگرخوار نفوذ کرده بود.

پس از آنکه هند بدن حمزه را مُثله کرد، بر فراز سنگ بلندی رفت و با صدای بلند اشعاری در بیان احساس خوشحالی خویش خواند. آن گاه لباس ها و زیورآلات خود را به قاتل حمزه، وحشی بخشید و به او گفت: «هرگاه به مکه برگشتم، به نزد من بیا تا هدایای دیگری به تو ببخشم».

در جست و جوی پیکر شهید

پس از آنکه آتش جنگ احد فرونشست و دو طرف به جایگاه خود برگشتند، رسول خدا صلی الله علیه و آله به یاران خود فرمودند: عمویم چه شده؟ بر سر او چه آمده است؟ حارث بن صمّه را مأمور کرد تا خبری از او بیاورد. حارث وقتی جنازه مثله شده حمزه را میان کشته ها یافت، نتوانست برگردد و گزارش دهد. از آن جا که بازگشت او به طول انجامید، پیامبر صلی الله علیه و آله امیرمؤمنان را برای آگاهی از احوال حمزه رهسپار کرد. آن حضرت هم چون دید نمی تواند احوال حمزه را برای پیامبر صلی الله علیه و آله بیان کند برگشت و به ناچار خود پیامبر را به قتلگاه حمزه برد.

پیامبر در کنار پیکر حمزه

رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله وقتی پیکر پاره پاره عمویش حمزه را دید؛ حال مبارکش به شدت منقلب شد و چون ابر بهاری از دیدگانش اشک بارید، آن گاه فرمود: «بزرگ تر از این مصیبت نخواهم دید و هرگز جایی بر من به سختی اینجا نگذشته است. خدا تو را رحمت کند که همواره در کارهای خیر کوشا بودی و به صله رحم علاقه داشتی... ای عموی رسول خدا، ای شیر خدا و رسول، ای نیکوکار، ای حمزه و ای مدافع و پشتیبان رسول خدا».

نماز بر جنازه حمزه

پس از جنگ احد، حمزه نخستین شهیدی بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر او نماز گزارد. سپس دیگر شهیدان را نزد آن حضرت می آوردند. هرگاه شهیدی را نزد ایشان می بردند، او را کنار حمزه قرار می دادند و آن حضرت همزمان بر بدن حمزه و دیگر شهیدان نماز می خواند تا اینکه هفتاد بار بر بدن حمزه نماز گزارد، آن گاه فرمود: «ملائکه را دیدم که بدن حمزه را شست و شو می دهند».

تاریخ نگاران می نویسند: هنگامی که پیکر حمزه را در قبر نهادند، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، امر کرد پارچه ای روی جسد حمزه کشیده شود. پارچه ای آوردند، اما هرگاه بر سر او می کشیدند، پاهایش نمایان می شد و اگر پاهایش را با آن می پوشاندند، سرش نمایان بود. پس پیامبر دستور داد سرش را با پارچه و پاهایش را با اسپند بپوشانند.

همگان در سوگ حمزه

کسانی که در یک واقعه و نبرد به شهادت می رسند، هر چند همه آنها برای یک هدف و آرمان قربانی شده اند، تفاوت هایی میانشان دیده می شود که برخی را بر دیگران امتیاز می بخشد. یک فرمانده ارشد که زندگی اش سراسر حماسه و فداکاری بوده و توانسته مهلک ترین ضربه ها را بر توان رزمی دشمن وارد سازد، با افراد دیگر در یک راه نیست و فقدان او جانگدازتر و غمبارتر است و باید در نقطه اوج سوگواری ها قرار گیرد. از این رو، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از شهادت حمزه، توجه همگان را به ضرورت اشک ریزی و عزاداری در سوگ حمزه جلب نمود. نقل شده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بعد از جنگ احد از خانه های انصار می گذشت که صدای گریه زنان در سوگ شهیدانشان بلند بود. قطرات اشک از دیدگان پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد و فرمود: «بر همه کشته ها می گریند، جز حمزه که گریه کننده ای ندارد».

انصار که این جمله را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدند، به زنان خود سفارش کردند در خانه پیامبر جمع شوند و برای حمزه به عزاداری بپردازند. هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله سوگواری زنان مدینه را برای حمزه دید در حق ایشان دعا کرد و فرمود: «خوب با من همراهی و همدردی کردید».

لقب سیدالشهداء

دلاوری ها و فداکاری های بی نظیر حمزه در راه اسلام چنان بود که پس از شهادت آن بزرگوار، پیامبر صلی الله علیه و آله لقب سیدالشهدا، سرآمد شهیدان را بر او نهاد. مسلمانان هم از آن پس با این لقب از حضرت حمزه یاد می کردند. شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: «با اینکه امام حسین علیه السلام سیدالشهداء است، چرا به حضرت حمزه سیدالشهداء می گویند؟» امام در پاسخ فرمود: «حمزه سیدالشهدای تمام مردم، غیر از معصومین است، ولی امام حسین علیه السلام سیدالشهدای تمام عالم است».

حمزه در قرآن مجید و در احادیث و روایات، مورد تقدیر و تجلیل فراوان قرار گرفته و مدال پرافتخار «سیدالشهدا» از سوی رسول خدا نصیب او گردید و لقب زیبای «اسدالله» و «اسدالرسول» بر او داده شد. و ائمه هدی علیهم‌السلام با شخصیت و فداکاری او، در مقابل مخالفان مناظره و احتجاج و در میان پیروانشان مباهات و افتخار نموده‌اند و در اثر ترغیب و تشویق رسول خدا صلی الله علیه و آله بر زیارت قبر حضرت حمزه، قبر و حرم آن بزرگوار در طول تاریخ مورد توجه مسلمانان قرار گرفت و زیارت او را مانند زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خود لازم دانستند و در ساختن حرم و گنبد و بارگاه بر روی قبر او، مانند حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم‌السلام به همدیگر سبقت می‌‌جستند و از این رو قبر شریف آن بزرگوار دارای مجموعه‌ای از حرم و رواق و گنبد و بارگاه بود که قدمت و پیشینه آن، به قرن‌های اول اسلام می‌‌رسید ولی نزدیک به یکصد سال قبل، این حرم شریف مانند سایر بقاع و حرم‌ها در مدینه و مکه، به وسیله وهابیان تخریب گردید و اینک از این بقعه پاک، به جز یک قبر خاکی و ساده چیزی باقی نیست.

مزار آن سردار شهید و دیگرشهیدان احد همواره زیارتگاه عاشقان و عارفان الهى و الهام‏بخش جهاد و شهادت به‏مبارزان بوده است.
"السلام علیک یا عم رسول الله السلام علیک یا خیر الشهداء السلام علیک یااسد الله و رسوله‏" .



منابع:

http://www.sibtayn.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id= 10339 &Itemid= 1179

http://wiki.ahlolbait.com/index.php/

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3282/4299/34585/

روزه مگشای جز به قند لبش (به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر) PDF چاپ نامه الکترونیک
نوشته شده توسط zebardast
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۰۴:۴۹

نویسنده:علیرضا باوندیان

عید فطر، براستی عید پایان یافتن رمضان نیست، عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود. رمضان کوره ای است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر می آورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است.
وقتی بهار به پایان می رسد همه درختان در فراقش برگ ریزان می شوند.پاییز، برگ برگ اندوه ِباغ است از رفتن بهار. بهاری که دل های مرده بی جوشش را به پویش کشانده بود وبه مانند ردیف شناس ِموسیقی زنده اُنس همه را صلای بیداری داده بود. چه سخت است وداع بهار. و چه سخت تر وداع با بهارِجان. بهار ِ فرصت های ناب. بهارِ مجال های مغتنم بیداری. بهاری که به ناگاه بر همه تار و پود جان انسان می وزد و همه هستی ما را به یک کرشمه وزش خود به آشتی با محبوب ازل فرا می خواند.
"فطر"؛ همان هنگامه زیبایی است که از پس ِسی روز فرمانبرداری از مهربانترین یار، رخ می نماید. پایان ِماهی است که همه درهای ملکوت به جانب عابدان باز شد و شیطان لعین دربند و گرفتار، و بهار دل های بی قرار سرمست از لطف محبوب برقرار گردید. اکنون زمان آن است تا برای همیشه، براثرتمرین رمضان، زمام جان را از هر چه منیت و کبر است باز کنیم و دل ها را ظرف ِضیافت ِپیوسته حضرت حق گردانیم.
فطر چیدن میوه هایی است که از متن باغستان های بی نظیر ِفطرت بر می آید.
عید، میعادی در زمان و فطر، میثاقی با فطرت است؛ چرا که رمضان دعوتی است به بازیافتن آن خودِ گمشده؛ و ندایی است برای توجه به خدای فراموش شده؛ و ضیافتی است برای تناول از مانده تقوا. پایان این میهمانی ِخدایی، عید پذیرش است. عید توفیق بر طاعت و اطاعت، عید توبه و تهذیب نفس، عید ذکرهای فرخنده شبانه، عید انقیاد خواسته ها، عید محرومیت نفس اماره. فطر؛ سپاس نعمتی است که در رمضان نازل شده است. عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و مومنانه است. مُهر ِقبولی انفاق هایی که در امتداد قصد قربت انجام شد.
فطر؛ پایان نامه دوره ای زیبا از ایثار و گذشت است.

عید در لغت

"عید" در لغت از ماده "عود" به معنی بازگشت است، لذا روزهایی را که دشواری های قومی و جمعیتی برطرف می شود و به پیروزی ها و راحتی های نخستین فطری باز می گردند، عید می نامند. مانند عید فطر و قربان به مناسبت این که در پرتو اطاعت یک ماه رمضان یا انجام فریضه بزرگ حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان، کوچ دوباره می کند، و آلودگی هایی که بر خلاف پیمان نامه فطرت است، از میان می رود.

کلمه فطر

کلمه "فطر" به معنی شکستن روزه است. بعد از آن اولین روز ماه شوال (دهمین ماه در تقویم اسلامی) آغاز می شود که با درخشش ماه شوال و به محض رویت خجسته آن روی می دهد. برخلاف عادات پیشینیان برای رصد این ماه از وسایل و تجهیزات مجهز رصد استفاده می شود.پس از رویت ماه در روز بعد مسلمین با پوششی نظیف و پاکیزه درحد بضاعت در مساجد جمع شده و با تکبیر و آداب مربوط به این روز پیروزی بر شیطان درون و برون را به یکدیگر تبریک می گویند.
زکات فطره یکی از آداب مهم در این ماه است که برای هر فرد به میزان حدود دو کیلوگرم از قوت غالب در نظر گرفته شده است.

عید فطر

"عید فطر" یکی از دو عید بزرگ در سنت اسلامی است. مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را روزه به پا داشته و از خوردن، آشامیدن و بسیاری از کارهای مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال، اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند، اجر و پاداشی که خداوند، خود به آنان وعده داده است.
روز اول ماه شوال را بدین سبب عید فطر خوانده اند که در این روز، امر امساک از خوردن و آشامیدن برداشته می شود و مؤمنان رخصت می یابند تا در روز، افطار کنند و روزه خود را بشکنند.

عید فطر صحنه ای از قیامت

حضرت علی (علیه السلام) به مناسبت عید فطر خطبه ای قرائت کرده و در آن، این روز را به قیامت تشبیه فرموده است:
ای مردم! این روز شما، روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می گیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس و نا امید می گردند.
دنیا محل مسابقه است و آخرت، زمان اجر گرفتن؛ بهشت، جایزه برندگان این مسابقه و جهنم جزای واماندگان است.
آری عید فطر، شبیه ترین روز به روز قیامت است. چون در قیامت عده ای که زیان کارند، تأسف می خوردند و غضبناک می گردند و عده ای که نیکوکارند رستگار و متنعم به نعمت های الهی می شوند.
در آموزه های دینی ما تاکید شده است که وقتی از منازلتان برای خواندن نماز عید خارج می شوید، به یاد آورید زمانی را که از منزل بدن خود خارج شده و به سوی خدای خود خواهید رفت.
وقتی در جایگاه نماز خود می ایستید به یاد آورید زمانی را که در محضر عدل الهی می ایستید و از شما حسابرسی می کنند. وقتی از نماز به منازلتان بر می گردید به یاد آورید زمانی را که به منازل خود در بهشت خواهید رفت.
ای بندگان خدا! کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده می شود این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا می دهد:
"هان! بشارتتان باد، ای بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه باقی ایام را بگذرانید."
اکنون صدای پای عید می آید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است؛ براستی چه کند؟ از آمدن آن یک دلشاد باشد یا از رفتن این یک محزون؟

اعمال شب و روز عید سعید فطر

از جمله لیالى شریفه شب عید فطر می باشد و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث ‏بسیار وارد شده و روایت‏ شده است که آن شب کمتراز شب قدر نیست. برای درک این شب عزیز انجام اعمالی از ائمه علیهم السلام به ما سفارش شده است :

1- در هنگام غروب آفتاب غسل انجام شود .

2- آن شب به نماز، دعا، استغفار، درخواست از حق تعالى و بیتوته در مسجد احیا گردد.

3- بعد از نماز مغرب و عشاء ، نماز صبح و نمازعید فطر ذکر؛" الله اکبر الله اکبر، لا اله الا الله و الله اکبر الله اکبر و لله الحمد الحمد لله على ما هدانا و له الشکر على ما اولانا " گفته شود.

4- بعد از نماز مغرب و نافله آن، دست ها را به سوى آسمان بلند کرده و بگوید:" یا ذاالمن و الطول یا ذاالجود یا مصطفی محمد و ناصره صل على محمد و آل محمد و اغفرلی کل ذنب احصیته وهو عندک فی کتاب مبین." پس به سجده برود و صد مرتبه در سجده بگوید: " اتوب الى الله " پس هر حاجت که دارد از حق تعالى بخواهد که ان شاء الله تعالى بر آورده خواهد شد. در روایتی از ‏شیخ آمده که: بعد از نماز مغرب به سجده رود و بگوید" یا ذاالحول یا ذاالطول یا مصطفیا محمدا و ناصره صل على محمد و آل محمد واغفرلی کل ذنب اذنبته و نسیته انا و هو عندک فی کتاب مبین." سپس صد مرتبه " اتوب الى الله " بگو.

5- زیارت امام حسین علیه السلام که فضیلت ‏بسیار دارد.

6- ده مرتبه ذکر" یا دائم الفضل علی البریة یا باسط الیدین بالعطیة یا صاحب المواهب السنیة صل علی محمد و آله خیرالوری سجیة واغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة." که از اعمال شب جمعه است، گفته شود.

7- ده رکعت نماز که در شب آخر ماه رمضان اقامه می شود که به صورت پنج نماز دو رکعتی ، درهر رکعت بعد از حمد، سوره توحید ده بارخوانده شود. و در رکوع و سجود ده مرتبه ذکر" سبحان الله والحمدلله ولا اله الاالله والله اکبر" گفته شود. پس از نمازهزارمرتبه استغفار کند و بعد از آن سر به سجده گذارد و بگوید:" یا حی یا قیوم یا ذاالجلال و الاکرام یا رحمان الدنیا والاخرة و رحیمهما یا ارحم الراحمین یا اله الاولین والآخرین اغفرلنا ذنوبنا و تقبل منا صلواتنا و صیامنا و قیامنا."

8- بعد از نماز مغرب و نافله آن دو رکعت نماز بجا آورد، در رکعت اول بعد از حمد هزار مرتبه توحید و در رکعت دوم بعد از حمد، یک مرتبه توحید بخواند. بعد از سلام سر به سجده بگذارد و صد مرتبه ذکر" اتوب الى الله " گفته شود. پس از آن بگوید: " یا ذاالمن والجود یا ذاالمن والطول یا مصطفی محمد صلى الله علیه وآله صل على محمد وآله و افعل بی کذا و کذا و به جاى کذا حاجات خود را بطلبد و روایت است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام این دو رکعت را به این کیفیت ‏بجا مى‏آورد پس سراز سجده برمى‏داشت و مى‏فرمود به حق آن خداوندى که جانم به دست قدرت او است هر که این نماز را بخواند، هر حاجتی از خدا بطلبد البته عطا کند و اگر به عدد ریگ هاى بیابان گناه داشته باشد خدا بیامرزد. و در روایت دیگر به جاى هزار مرتبه توحید صد مرتبه وارد شده است. شیخ و سید بعد از نماز این دعا را نقل کرده‏اند: " یاالله یاالله یاالله یا رحمان یاالله یا رحیم یاالله یا ملک یاالله یا قدوس یاالله یا سلام یاالله یا مؤمن یاالله یا مهیمن یاالله یاعزیز یاالله یا جبار یاالله یا متکبر یاالله یا خالق یاالله یا بارئ یاالله یا مصور یاالله یاعالم یاالله یا عظیم یاالله یا علیم یاالله یا کریم یاالله یا حلیم یاالله یا حکیم یاالله یا سمیع یاالله یا بصیر یاالله یا قریب یاالله یا مجیب یاالله یا جواد یاالله یا ماجد یاالله یا ملی یاالله یا وفی یاالله یا مولى یاالله یا قاضی یاالله یا سریع یاالله یا شدید یاالله یا رئوف یاالله یا رقیب یاالله یا مجید یاالله یا حفیظ یاالله یا محیط یاالله یا سیدالسادات یاالله یا اول یاالله یا آخر یاالله یا ظاهر یاالله یا باطن یاالله یا فاخر یاالله یا قاهر یا الله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا ودود یاالله یا نور یاالله یا رافع یاالله یا مانع یاالله یا دافع یاالله یا فاتح یاالله یا نفاح [نفاع] یاالله یا جلیل یاالله یا جمیل یاالله یا شهید یاالله یا شاهد یاالله یا مغیث ‏یاالله یا حبیب یاالله یا فاطر یاالله یا مطهر یاالله یا ملک یاالله یا مقتدر یاالله یا قابض یاالله یا باسط یاالله یا محیی یاالله یا ممیت ‏یاالله یا باعث‏ یاالله یا وارث یاالله یا معطی یاالله یا مفضل یاالله یا منعم یاالله یا حق یاالله یا مبین یاالله یا طیب یاالله یا محسن یاالله یا مجمل یاالله یا مبدئ یاالله یا معید یاالله یا بارئ یاالله یا بدیع یاالله یا هادی یاالله یا کافی یاالله یا شافی یاالله یا علی یاالله یاعظیم یاالله یا حنان یاالله یا منان یاالله یا ذاالطول یاالله یا متعالی یاالله یا عدل یاالله یا ذاالمعارج یاالله یا صادق یاالله یا صدوق یاالله یا دیان یاالله یا باقی یاالله یا واقی یاالله یا ذاالجلال یاالله یا ذاالاکرام یاالله یا محمود یاالله یا معبود یاالله یا صانع یاالله یا معین یاالله یا مکون یاالله یا فعال یاالله یا لطیف یاالله یا غفور یاالله یا شکور یاالله یا نور یاالله یا قدیر یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله یا رباه یاالله اسالک ان تصلی على محمد و آل محمد و تمن علی برضاک و تعفوعنی بحلمک و توسع علی من رزقک الحلال الطیب من حیث احتسب و من حیث لا احتسب فانی عبدک لیس لی احد سواک ولا احد اساله غیرک یا ارحم الراحمین ما شاء الله لا قوة الا بالله العلی العظیم. پس به سجده مى‏روى و مى‏گویى: یاالله یاالله یاالله یا رب یا رب یا رب یا منزل البرکات بک تنزل کل حاجة اسالک بکل اسم فی مخزون الغیب عندک والاسماء المشهورات عندک المکتوبة على سرادق عرشک ان تصلی على محمد وآل محمد وان تقبل منی شهررمضان و تکتبنی من الوافدین الى بیتک الحرام و تصفح لی عن الذنوب العظام و تستخرج لی یا رب کنوزک یا رحمان."

9- چهارده رکعت نمازاقامه کند. بعد از هر دو رکعت سلام دهد و در هر رکعت بعد از حمد، یک بار آیةالکرسی و سه مرتبه توحید خوانده شود. براى هر رکعت، ثواب عبادت چهل سال وعبادت هر که در آن ماه روزه گرفته و نماز خوانده اعطاء می شود.

10- شیخ درمصباح فرموده که در آخر شب غسل کن و بر سجاده خود تا طلوع فجربنشین وعبادت کن.

اعمال روزعید

1- بعد از نماز صبح و نمازعید آن تکبیراتى را که در شب عید ذکر شد، گفته شود.

2-پرداخت زکات فطره پیش از نمازعید.

4- انجام غسل روزعید. که زمان آن بعد از طلوع فجر تا زمان به جا آوردن نمازعید است. در هنگام غسل بگو: " اللهم ایمانا بک وتصدیقا بکتابک واتباع سنة نبیک محمد صلى الله علیه وآله." و پس ازغسل بگو:" اللهم اجعله کفارة لذنوبی وطهر دینی اللهم اذهب عنی الدنس."

5- برای اقامه نمازعید لباس نیکو پوشیده و ازعطر استفاده نمایید.

6- پیش از نماز عید، در اول روز افطار کنى. و بهتر آن است که به خرما یا به شیرینى باشد. و شیخ مفید فرموده مستحب است خوردن مقدار کمى از تربت‏ سیدالشهداء علیه السلام که براى هر دردى شفا است.

7- قبل ازخروج از منزل برای نمازعید، دعایی را که از امام باقرعلیه السلام روایت شده را بخوانی: " اللهم من تهیا فی هذاالیوم اوتعبا اواعد واستعد لوفادة الى مخلوق رجاء رفده ونوافله وفواضله وعطایاه فان الیک یا سیدی تهیئتی و تعبئتی واعدادی واستعدادی رجاء رفدک وجوائزک ونوافلک و فواضلک و فضائلک وعطایاک و قد غدوت الى عید من اعیاد امة نبیک محمد صلوات الله علیه وعلى آله ولم افد الیک الیوم بعمل صالح اثق به قدمته ولا توجهت ‏بمخلوق املته ولکن اتیتک خاضعا مقرا بذنوبی واسائتی الى نفسی فیا عظیم یا عظیم یا عظیم اغفرلی العظیم من ذنوبی فانه لا یغفرالذنوب العظام الا انت ‏یا لا اله الا انت ‏یا ارحم الراحمین."

8- اقامه نمازعید.

9- زیارت امام حسین علیه السلام.

10- دعاى ندبه خوانده شود. سید بن طاوس فرموده که چون از دعا فارغ شود به سجده رود و بگوید:" اعوذ بک من نار حرها لا یطفى و جدیدها لا یبلى وعطشانها لا یروى" پس گونه راست را بر خاک بگذارد و بگوید:" الهی لا تقلب وجهی فی النار بعد سجودی وتعفیری لک بغیرمن منی علیک بل لک المن علی" سپس گونه چپ را بر خاک بگذارد و بگوید: " ارحم من اساء واقترف واستکان واعترف" پس به حال سجده شود و بگوید:" ان کنت‏ بئس العبد فانت نعم الرب عظم الذنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک یا کریم " پس از آن صد بار بگوید: العفو العفو.

آیات و روایات متناسب با عید سعید فطر

امام علی‏علیه السلام :

إنَّما هُوَ عِیدٌ لِمَن قَبِلَ اللَّهُ صِیامَهُ و شَکَرَ قِیامَهُ

امروز تنها عید کسی است که خداوند روزه‏اش را پذیرفته و شب زنده‏داری‏اش را سپاس گزارده است

نهج البلاغه ، حکمت ۴۲۸ .

امام علی‏علیه السلام :

ألا و إنَّ هذا الیَومَ یَومٌ جَعَلَهُ اللَّهُ لَکُم عِیداً و جَعَلَکُم لَهُ أهلاً ، فَاذکُرُوا اللَّهَ یَذکُرکُم وَ ادْعُوهُ یَستَجِب لَکُم

امروز روزی است که خداوند آن را برای شما عید قرار داد و شما را نیز شایسته آن ساخت ؛ پس به یاد خدا باشید تا او نیز به یاد شما باشد و او را بخوانید تا خواسته‏هایتان را اجابت کند

کتاب من لایحضره الفقیه ، ج ۱ ، ص ۵۱۷ .

امام رضاعلیه السلام :

إنَّما جُعِلَ یَومُ الفِطرِ العِیدَ لِیَکونَ لِلمُسلِمینَ مُجتَمَعاً یَجتَمِعُونَ فیهِ و یَبرُزونَ لِلّهِ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلی ما مَنَّ عَلَیهِم

روز فطر از این رو عید قرار داده شد تا روز گردهمایی مسلمانان باشد، و در این روز گرد هم آیند و برای خدا به صحرا (فضایی باز) درآیند و خداوند را بر منّتی که بر آنها نهاده است ستایش و به بزرگی یاد کنند

کتاب من لایحضره الفقیه ، ج ۱ ، ص ۵۲۲ .

امام هادی‏علیه السلام :

إنَّمَا الأعیادُ أربَعَةٌ لِلشّیعَةِ : الفِطرُ و الأضحی و الغَدیرُ و الجُمُعَةُ

شیعیان فقط چهار عید دارند : فطر ، قربان ، غدیر و جمعه

بحار الأنوار ، ج ۹۸ ، ص ۳۵۱ .

منبع:

http://www.dte.ir/portal/home/?news/44082/27879/116570/روزه مگشای جز به قند لبش

http://www.al-falah.ir/portal/?pageID=167

http://www.hadith.net/n3630-e5123.html

http:www.tebyan.net/


آخرین به روز رسانی در پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۰۴:۵۶

وداع با ماه مبارک رمضان PDF چاپ نامه الکترونیک
نوشته شده توسط zebardast
پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۰۴:۳۶

وداع با ماه مبارک رمضان

در وداع ماه مبارک رمضان روزه دار باید تمام گفتار و رفتار خود و نوع برخورد خویش را با چنین ماهی، از نخستین روزهای ماه صیام در نظر آورد و دقیقاً حسابگر خویش شود، اگر برخوردش کامل و تمام عیار بود شکر خدا را به جا آورد، و از خداوند متعال توفیق تکرار و تداوم عملش را بخواهد، و اگر در برخوردش کوتاهی کرده و در مصاحبتش با آن نقصی مشاهده می کند از پروردگار طلب عفو نموده و جبران آن را طلب نماید...

کی و چگونه باید وداع کرد؟

در روایت است که: « در توقیعی چنین سؤال شده وداع ماه رمضان چه وقت است؟ اصحاب ما در ان اختلاف نموده اند. بعضی آخرین شب از ماه را گفته اند و بعضی دیگر آخرین روز از آن هرگاه هلال ماه شوّال دیده شود.

جواب چنین است: « اعمال در ماه رمضان در شب های آن می باشد و وداع هم در آخرین شب آن واقع خواهد شد. پس اگر از کمی ماه بترسد آن را در دو شب قرار دهد.

بحار الانوار، ج 98،ص 172

همراه با وداع ازخداوند چه بخواهیم؟

در وداع با ماه مبارک، نخست در دعاهای آن خدا را ستایش نموده که:

«خدایا! تویی که در مقابل نعمت هایت پاداش نخواهی، و از عطا و بخششت پشیمان نخواهی گشت، و کیفر و پاداش بندگانت یکسان نخواهد بود. احسانت ابتدایی، عفو و گذشتت تفضّل، و کیفرت عدالت و حکمت است. ستار العیوبی، بخشنده ای، و بخششت بدون منّت است».

خدایا! در توبه را خود به برای بندگانت باز نموده، و از راه روحی به بندگانت معرفی کرده ای و فرمودی:

«توبوا الی الله توبة نصوحاً عسیٰ ربّکم أن یکفّر عنکم سیّئاتکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار.»

«به سوی خدا توبه نصوح(خالص) نمایید امید است که پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند و شما را در بهشت هایی که زیر ان نهرها جاری است داخل سازد.»(تحریم، آیه 8)

بار الها! تو بندگانت را به دعا خواندی و فرمودی:

« اُدعونی اَستَجِبٔ لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین.»

«مرا بخوانید درخواست شما را روا سازم همانا کسانی که از عبادت و بندگی من سرپیچی نموده گردن کشی نمایند زود است که با ذلت و خواری به دوزخ درآیند.»(مؤمن، آیه 60)

خدایا! اگر کسی از بندگانت ما راچنین راهنمایی می کرد، او را ستایش کرده، و دارای لطف و احسان بی حساب به شمار می آوردیم. خدایا پس تو سزاوارتری در مدح و ستایش، در تشکر و حمد و ثنا.

بار الها! ستایش مخصوص توست در حالی که به گناهان خود مقرّ، و به تباه ساختن های خویش معترف، و در عین حال زبانم عذر خواه، دلم پشیمان، چشمم گریان و اندامم لرزان خواهد بود.

خدایا! از گناهان قبل از ماه مبارک رمضان و خطاهای گذشته و پرده دریهایم بگذر؛ و مرا هدف و نشانه شماتتگران و طعنه زنندگان قرار مده!.

خدایا! معرفتت را شامل حالم فرما، رحمتت را بر من نازل کن، و رضا و خوشنودیت را بر من فرود آور، و مرا مورد بخشش و عطایت قرارده.

معبودا! این ماه را برای من بهترین ماه بحساب آور، و مرا بهترین نفر آن قلمداد کن، مرا از بهترین توبه کنندگان، بالاترین روزه گیرندگان، برترین عبادت کنندگان، والاترین پاداش گیرندگان و افزونترین عمل کنندگان و مقرب ترین مخلوق خویش مقرر فرما.

خدایا! برای من گناهی را باقی نگذاشته مگر آنکه آن را بخشیده، و خطایی را در نظر نیاورده جز آنکه آن را محو سازی، و لغزشی را مگر آنکه نادیده بگیری و دینی را مگر آنکه آن را برآورده باشی، و عیبی را مگر آنکه آن را پوشیده باشی.

بار الها! این ماه را آخرین ماه روزه ام قرار مده، و اگر آخرین ماه عبادتم می باشد پس با آمرزش آن را بر من بگذران.

بارالها! جدایی و مفارقت از این ماه برای من مشکل، و مرا سخت غمگین ساخته، و برگشت آن را مکرر خواهانم.

خدایا! امام زمان «عج الله تعالی فرجه الشریف»را حفظ فرموده و در فرجش تعجیل فرما، ما را از بهترین یارانش به حساب آور ومرگم را در رکاب او مقرر فرما.

خدایا! تو را به هر اسمی که برای خود در تورات و انجیل و زبور و فرقان قرار دادی و به حق حملة عرش و فرشتگان آسمانهایت و پیامبران و صدیقین و شهداء و به حق رغبت کنندگان به سویت، و مقربین و پناه برندگان، و مجاورین خانه ات، و مقدسین و مجاهدین در راهت، و به حق هر بنده ای که تو را در برّ و بحر و در کوه و دشت خوانده، و به آنچه در نزد تو محبوب ترین و محترم است سوگند می دهم آنچه را از تو طلب کرده و یا آنچه از نظرم محو شده و تو ان را می دانی و صلاح من در آن و رضایت تو در آن است، همه را مستجاب فرما، و این بنده ناچیز، ناتوان، بینوا، محتاج، شرمنده، امیدوار، ترسناک، را مأیوس و ناامید مفرما.«آمین رب العالمین»

فرازهایی از سلام و درود امام سجاد علیه السلام در وداع با ماه رمضان

درود بر تو ای ماه، ماهی که آرزوهای ما را به هدف نزدیک می ساختی و اعمال ما را در فروغ خویش روشن می داشتی!

سلام بر تو! ای هم دم عزیز که تا هم دم ما بودی، قدر تو را نیک نشناختیم و هنگامی که ترک ما گفتی، از فراق تو فاجعه ای عظیم یافتیم و خاطر ما پریشان و آزرده شده است.

سلام بر تو! ای مهمان گرامی که وقتی قدم به خانه ما نهادی، سخت شادمان شدیم و روزی که از خانه ما رفتی، شادی ما پایان یافت.

سلام بر تو! ای گران مایه که در کنار تو قلب های ما به نرمی و مهربانی گرایید و گناهان ما از برکت تو کاهش یافت.

سلام بر تو! ای یار عزیز که با کمک تو بر شیطان چیره شدیم و از برکت تو راه احسان را شناختیم.

سلام بر تو! که به خاطر تو چه بسیار بنده گنه کار از قید عقوبت رسته و چه خوش بخت است آن کس که حرمت تو را رعایت کرده است.

سلام بر تو! که زنگ گناهان را از لوح قلب ها می زدودی و بر خطایا و معاصی، پرده رحمت می افکندی.

سلام بر تو! که مدت تو در چشم تیره بختان دراز و خسته کننده بود، ولی در قلب پارسایان، فروغ و حرمتی فراوان داشتی.

سلام بر تو! ای ماه بی نظیر که هیچ ماه مانند تو نتواند بود.

سلام بر تو! از همه کس و همه چیز و سلام بر تو که هر چه با تو بود، همه سلام و سلامت بود.

سلام بر تو! آن چنان که به دنیای ما با برکات و خیرات فرود آمدی و آلایش گناهان را از جامه ما شستی.

سلام بر تو! که هنگام وداع، خویشتن را از تو بیزار نمی بینیم و روزه را که یادگار توست، هرگز ترک نمی کنیم.

سلام بر تو! که هنوز به ما نرسیده، مشتاق مقدم تو بودیم و هنوز ما را ترک نگفته، به یاد روز جدایی، خاطری پریش و اندوهگین داشتیم.

سلام بر تو! که بدی ها در جوار تو از ما دور بود و هر چه برکت و خیر بود، در کنار تو بر ما ارزانی شده بود.

سلام بر تو! که همه شب در اشتیاق روز تو ستاره می شمردیم و همه روز از روز پیش، به تو مشتاق تر بودیم.

سلام بر تو و بر آن فضایل که از وجود آن بهره مند نشدیم و بر آن برکات که نصیب ما نشده است.

برگرفته از سایتهای :

http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5764/5765/57810

http://portal.anhar.ir/node/13451/?ref=sbttl#gsc.tab=0

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید