پیامبراکرم(ص) فرمود: روزه سپر آتش است.(1)
و همچنین فرمود: روزهدار تا زمانی که غیبت مسلمانی را نکند در عبادت است حتی اگر در رختخوابش خوابیده باشد. (2)
و همچنین فرمود خدای تعالی میفرماید: روزه برای من است و من در مقابل آن پاداش میدهم؛ شخص روزهدار را دو شادی است، یکی هنگامی که افطار میکند و دیگر هنگامی که پروردگارش را ملاقات کند. قسم به کسی که جان محمد در دست اوست، بوی بد دهان روزهدار «که ناشی از گرسنگی است» در نزد خدا خوشتر از بوی مشک است. (3)
امام کاظم(ع) فرمود: «ای روزهداران» قبل از ظهر بخوابید که خدای تعالی روزهدار را در رختخوابش آب و غذا میدهد. (4)
و به قولی اگر در روزه فایدهای جز ترقی از لذائذ نفس حیوانی به قلّه همسانی با ملائکه روحانی نبود برای فضل و برتری روزه کافی بود.
روزه از آن جهت سپر آتش است که آتش غضب و شهوت را که آتش جهنم را در زندگی دنیا شعلهور میکنند و در قیامت بروز میدهند دفع میکند.و از این جهت روزهدار به مجرد غیبت مسلمان از جرگه عبادت کنندگان خارج میشود که «همچنان که در قرآن عزیز آمده» غیبت به منزله خوردن گوشت مردار شخصی است که غیبتش را میکنند و این خود به نوعی خوردن است.
و اینکه از میان تمام عبادات،روزه را به خدا اختصاص داده، در حالی که همه عبادات برای خداست، مثل این است که کعبه را به خود نسبت داده، در حالی که تمام زمین از آن اوست و این دو جهت دارد:
1ـ قوام روزه با ترک و خود نگهداری است و ترک و خودنگهداری یک چیز سرّی است و عملی در آن نیست که در معرض دید باشد در حالی که تمام عبادات در معرض دید مردم است، پس جز خدا کسی از روزه خبر ندارد، لذا فرموده: «روزه برای من است»
2ـ اینکه روزه تسلط بر دشمن خداست. زیرا وسیله شیطان در فریب انسان شهوات انسانی است و خوردن و آشامیدن باعث تقویت شهوات میشوند «بنابراین روزه خلع سلاح دشمن است».
لذا پیامبر اکرم(ص) میفرماید: شیطان از راه خون در وجود فرزندان آدم جریان مییابد، پس محل عبور شیطان را با گرسنگی تنگ کنید. (5)
شهوات چراگاه و مرتع شیاطین است، و از این جهت بوی دهان روزهدار از بوی مشگ در نزد خدا خوشتر است که باعث خوشبویی روح میشود، و روح در نزد خدا همان ارزش را دارد که بدن در نزد انسان. خدای تعالی به همین مطلب اشاره کرده میفرماید:
«ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَ ما عِنْدَاللهِ باقً».(6)
و بوی خوش روح کجا و بوی مشک کجا، چه بوی روح عقلانی و معنوی است و بوی مشک جسمانی و حسی و صوری.
درجات روزه
ابوحامد را در این مقام کلامی است که خلاصهاش این است:
بدان که روزه دارای سه درجه است:
1ـ روزه عمومی
2ـ روزه خصوصی
3ـ روزه خصوصیالخصوصی
روزه عمومی خودداری کردن از خوردن و آشامیدن و خودداری از بر آوردن شهوات است.
روزه خصوصی حفظ گوش و چشم و دست و زبان و پا و سایر اعضاء و جوارح از گناهان است واین با شش امر تحقق مییابد.
الف: پوشیدن چشم و بازداشتن آن از نگاه کردن به آنچه که مذموم و مکروه است؛ بلکه باید آن را از نگاه کردن به هر چیزی که قلب را مشغول کرده از یاد غافل میکند بازداشت.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: نگاه تیر مسمومی است از تیرهای شیطان، هرکس از ترس خدا دست از نگاه حرام کردن بردارد خدا به او ایمانی میدهد که حلاوت آن را در قلبش احساس کند. (7)
و همچنین فرمود پنچ چیز است که روزه را زائل میکند:
دروغ، غیبت، سخنچینی، قسم دروغ، نگاه شهوتآمیز. (8)
ب: حفظ زبان از بیهودهگویی، دروغ، غیبت، سخنچینی، فحش، و بددهنی و معاشرت ناهموار و خصومت و جدال.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: روزه سپر است، پس وقتی یکی از شما روزه است ناسزا نگوید و جهالت نکند و اگر کسی با او نزاع کرد یا به او ناسزا گفت بگوید من روزهام.(10)
ج: بازداشتن گوش از شنیدن محرمات، زیرا هر چیزی که گفتنش حرام باشد گوش فرادادن به آن حرام است.
خدای تعالی «گروهی را که به محرمات گوش فرا میدهند، مذمت کرده» میفرماید:
«سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ اَکّالُونَ لِلسُّحْتِ».(11)
و پیامبراکرم(ص) فرمود: کسی که غیبت میکند و کسی که به غیبت گوش فرا میدهد، در گناه شریکند (12) .
د: حفظ بقیه اعضاء بدن مثل دست و پا از انجام اعمال ناشایست و بازداشتن شکم از خوردن چیز شبههناک به هنگام افطار، زیرا روزه از حلال و افطار از حرام معنی ندارد واین به آن ماند که قصری بسازد و شهری را خراب کند و دارو نوشیده و زهر خورد، چه اینکه محرمات سمومی هستند که دین را هلاک میکنند و روزه دوای آن است، و دارو با وجود سم سودی نمیبخشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: چه بسا روزهدارانی که از روزه خود جز گرسنگی و تشنگی سودی نمیبرند. (13)
در تفسیر این حدیث گفته شده که منظور کسی است که با خوراک حرام افطار کند. و گفته شده منظور کسی است که با روزه از خوردن طعام حلال خودداری میکند و با غیبت از گوشت مردم افطار میکند. و گفته شده منظور کسی است که اعضاء و جوارح خود را از گناه حفظ نمیکند و شاید منظور همه اینها باشد.
هـ: اینکه به هنگام افطار در خوردن حلال هم بطوری زیادهروی نکند که شکمش پر شود؛ زیرا هیچ ظرفی از شکمی که از غذای حلال پر شده باشد نزد خدا مبغوضتر نیست. (14)
آخر چطور میتوان با روزه بر دشمن خدا تسلط پیدا کرد و هوای نفس را مقهور کرده آن(15) را بر تقوی تقویت کرد، در حالی که انسان خود را تا شب از شهوات باز میدارد تا به آنها رغبت پیدا میکند، آنقدر میخورد تا پر میشود.
شاید اگر طبق عادت همیشگی غذا میخورد و اینگونه روزه نمیداشت بهتر بود. پس سزاوار است برای افطار هم طبق عادت خود غذا بخورد و چنین شکمش را پر نکند.
و: اینکه بعد از افطار قلبش مضطرب و معلّق بین خوف و رجاء باشد، چون نمیداند روزهاش قبول شده و از مقرّبین است یا ردّ میشود و از مغضوبین میباشد.
«با جمع شدن این شش امر، روزه از سطح عمومی بالاتر رفته و مخصوص به عدهای خاص میشود که آن را روزه خصوصی میگویند».
امام صادق(ع) در حدیثی به این نوع روزه اشاره کرده، میفرماید: هنگامی که روزه گرفتی باید گوش و چشمت و پوست و مویت روزه گیرند. (14) همینطور به چیزهای دیگری از وجود انسان اشاره کرده که باید روزه باشند، سپس اضافه کرده میفرماید: روزی که روزه داری، نباید مثل روزهای دیگرت باشد، در این روز جدال نکن و خادم خود را آزار و اذیت نکن و باید که وقار روزه در وجودت ظاهر شود(16).
رسول اکرم(ص) روزی شنید که زن روزهداری به کنیزش فحش میدهد، حضرت غذایی طلبید و جلوی زن قرار داد و فرمود: بخور.
عرض کرد من روزهام.
حضرت فرمود: چگونه روزهای در حالی که به کنیزت فحش میدهی؟! روزه فقط با خودداری از خوردن و آشامیدن نیست. (17)
ادامه کلام ابوحامد:
3ـ روزه خصوصالخصوصی: روزه قلب از همتهای پست و افکار دنیوی و بازداشتن آن از غیرخداست بطور کلّی .
بطلان این روزه با فکردن در غیر مبدأ و معاد و با فکر کردن در مورد دنیاست، مگر در مواردی که از آنها برای دینش استفاده میکند، در این صورت فکر در مورد دنیا توشه آخرت است. (پایان کلام ابوحامد)(18).
در کتاب مصباحالشریعة، از امام صادق(ع) چنین روایت شده: که رسول اکرم(ص) فرمود: روزه سپر آتش است، یعنی پردهای در مقابل آفات دنیا و حجابی در برابر عذاب آخرت است. پس چون روزه گرفتی به این نیت بگیر که از شهوات خودداری کنی و خود را از شهوات حیوانی حفظ کنی، پس خود را به منزله مریض بدان که اشتهاء به خوردن ونوشیدن ندارد، در هر لحظه منتظر شفاء از مرض گناهان باش و باطنت را از هر کدورت و غفلت و ظلمتی که از اخلاص دورت میکند، تطهیر کن.
سپس فرمود: خدای تعالی میفرماید: روزه برای من است و من در مقابل آن پاداش میدهم.
روزه ماده نفس و شهوت(19) طمع را میکشد و باعث صفای قلب و طهارت جوارح و اصلاح ظاهر و باطن و شکرگزاری در مقابل نعمتها و احسان به فقراء و کثرت تضرع و خشوع و گریه و سبب التجاء به خدا و انکسار هوای نفس و تخفیف حساب و کم شمردن نیکیها میشود و در آن فوائدی است که به شمارش در نمیآید و همین مقدار که ذکر شد برای توجه کسانی که تعقل کنند و موفق به استعمال آن شوند کفایت میکند. (20)
پانوشتها:
1. اَلصّومُ جُنَّةٌ مِنَالنّار.
2. اَلصّائمُ فی عِبادةٍ وَ اِنْ کانَ نائماً فی فِراشِهِ ما لَمْ یَغْتَبْ مُسْلِماً.
3. قالَاللهَ تعالی الصُّومُ لی و اَنَا اُجْزی به، و لِلصّائمِ فَرْحَتانِ حینَ یُفْطِرُ و حینَ یَلْقی رَبِّهُ، وَالَّذی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخَلُوفُ فَمِ الصّائمِ عِنْداللهِ اَطْیَبُ مِنْ ریحِ الْمِسْکِ.
4. قیلُوا فَاِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی یُطْعِمُ الصّائم و یَسْقیهِ فی مَنامِه.
5. اِنَّالشّیطانَ لَیَجْزِی مِنْ اِبنِ آدَمَ مَجْرَی الدَّمِ فَضَیَّقوا مَجارِیهِ بِالجُوعِ.
6. آنچه در نزد شماست (جسمها) نابود میشود و آنچه نزد خداست (روح) ماندنی است، این معانی است که مرحوم مؤلف از این آیه استنباط کرده، ولی به نظر میآید منظور آیه این است که نعمتهای دنیایی فانی و نعمتهای آخرت جاوبدان هستند (سوره نحل / 96).
7. اَلنَظْرَةُ سَهُمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سهامِ اِبْلیسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوفاً مِنَاللهِ اَتاهُ اللهِ اِیماناً یَجِدُ حَلاوَتَهُ فی قَلْبِهِ.
8. خَمْسٌ یُفَطِّرْنَ الصّائمَ اَلْکِذْبَ وَالغیِبَةُ وَالنَمِیمَةُ وَالیَمینُ الْکاذِبَةُ وَالنَّظَرُ بِشَهْوَةِ.
9. اِنَّما الصَّومُ جُنِّةٌ، فَاذا کانَ اَحَدُکُمْ صائماً فَلا یَرْفَثْ وَلایَجْهَلْ فَاِنِ امْرءٍ قاتَلَهُ اَوْ شاتَمَهُ فَلْیَقُلْ اِنّی صائمٌ.
10. مائده / 42 ؛ گوش کنندگان به دروغ و خورندگان مال حرامند.
11. اَلْمُغتابُ وَالْمُسْتَمِعُ شَریکانِ فِی الاِثْمِ.
12. کَمْ مِنْ صائمٍ لَیْسِ لَهُ مِنْ صَوْمِهِ اِلّا الجُوعُ وَالعَطَشُ.
13. اگر شکمی از مال حلال پر شود نزد خدا مبغوض است، اما اگر از حرام پر شود که حسابش معلوم است.
14. آن اشاره به خود نفس است نه هوای نفس.
15. اِذَا صثمْتُ فَلْیَصْمُ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ.
16. لایَکُونُ یَوْمَ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِکَ، وَدَعِ الْمِراءَ وَ اَذَی الْخادِمِ وَلْیَکَنْ عَلَیْکَ وَقارُ الصِّیامِ.
17. معنی بطلان روزه، بوسیله دروغ و غیبت و امثال آن که فقهاء آنها را مبطل روزه نمیدانند این است که روزه مورد قبول واقع نمیشود و ثوابی بر آن مترتب نیست و لذا ترک غیبت و امثال آن را در روزه عمومی شرط نکردیم. (حقایق فیض کاشانی)
18. محجّةالبیضاء، ج 2، ص 130.
19. در کتاب مصباحالشریعة، به جای «ماده نفس» ، «مراد نفس» روایت شد
http://www.iec-md.org/RAMADHAN/asraar_roozeh.html
منبع: ویژه نامه مرکز تعلیمات اجتماعی واشنگتن