ارزشمند، کم نظیر و جامع؛ ارتباط کتاب خدا و کتاب مولوی
یکی از ارزشمند ترین، جامع ترین و کم نظیرترین منابع موجود در زمینه ی قرآن و مثنوی مولوی، که از سوی گروه ادبیات و هنر دینی معاون پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی تدوین گردیده، از جانب مؤسسه ی بوستان کتاب، به زیور طبع و انتشار آراسته شد.
کتاب «تأثیر قرآن در محتوا و ساختار مثنوی معنوی» را سید اسحاق شجاعی از پژوهشگران دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، به رشته ی تحریر درآورده و ابوالفضل طریقه دار سرویراستاری آن را عهده دار بوده است.
محقق حاضر در مقدمه مفصل کتاب که به وجوه مختلف نگارش مثنوی و وجوه تأثیر پذیری آن از قرآن کریم پرداخته شده، پس از اینکه پیشینه ی پژوهش خود را توضیح داده، سطوری در معرفی کار و اثر خویش نیز پرداخته است.
وی در این مجال گفته است: «تلاش ما در این پژوهش این است که تأثیرات همه جانبه ی قرآن بر محتوا و مضمون و نیز صورت و ساختار مثنوی را نشان بدهیم. موضوعاتی چون کمیت و کیفیت تأثیرگذاری قرآن بر مثنوی، شباهت های مثنوی با قرآن در فرم و محتوا، دیدگاه های خاص مولانا در باره ی قرآن، بررسی انواع کارکردها و کاربردهای آیات در مثنوی، دریافت های خاص و تفسیرهای مولانا از آیات قرآن، روش های تفسیری مولانا و موضوعاتی مانند این ها در این کتاب تبیین شده است».
نویسنده در آخرین بخش مقدمه، با تأکید بر گستردگی چنین موضوعی برای انجام تحقیقی در قالب خروجی یک کتاب، یادآور شده است: «طبیعی است که نه قرار بر نشان دادن تأثیر همه جانبه ی قرآن بر مثنوی بوده است و نه نگارنده، چنین توان و عزمی در سر داشته و نه فرصت آن در اختیار بوده است. بلکه هدف ارائه ی پژوهشی در باره ی پیوندهای بی چون و چرای مثنوی با قرآن و ارائه ی نمونه هایی از این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در هر بخش است. نگارنده سعی کرده است مهم ترین این تأثیرپذیری ها و تأثیرگذاری ها را به صورت فشرده گزارش کند، چه موضوعاتی که پژوهشگران، پیش از این بدان ها پرداخته اند و چه موضوعاتی که تا کنون به آنها اشاره نشده است و مرا گمان این است که اولین بار در این کتاب پرداخته می شود».
بخش نخست کتاب به بررسی جوانب مختلف زندگی مولانا اختصاص یافته است. در این بخش که صفحات ۶۰ تا ۱۱۰ کتاب را شامل می شود از نسب و حسب مولانا گرفته تا مهاجرت وی از بلخ به قونیه و خان و مان و آثار وی، همه مورد توجه قرار گرفته است.
این بخش شامل ۴ فصل است و در آخرین فصل، موضوع نگاه به مولوی در غرب و بالشی از آنچه نویسنده «تسخیر غرب توسط مولانا» نامیده نیز در آن به چشم می خورد.
استاد شجاعی، در واپسین صفحات این بخش به مهم ترین وجه آثار مولوی که همانا جهان گیری آن می باشد توجه کرده و در باره ی «راز» این توسعه ی جهانی مثنوی نوشته است: «پژوهشگران با مطالعه ی آثار و اشعار مولانا متوجه می شوند که شعرهای او از روح پاک و بزرگ شاعری سرچشمه می گیرد که برای جهانیان می اندیشد و بدیهی است که علاوه بر آنکه مشتمل بر راهکارهایی است که می تواند الگوی عمل انسان در زندگی واقع شود، نیاز روحی انسان ها را نیز برطرف می کند. با توجه به اینکه روح، عنصر مشترک بین همه ی انسان هاست، طبیعتا همه ی انسان ها با وجدان های بیدار در سراسر دنیا از خواندن آثار مولانا لذت می برند و زبان به تحسین و تمجید آنها می گشایند».
وی افزوده است: «از سوی دیگر، مضمون شعرهای مولانا در بردارنده ی حقایق است و حقیقت تنها عنصری است که با گذشت زمان نه تنها رنگ کهنگی به خود نمی گیرد، بلکه می تواند در میان ظهور اندیشه ها و ایده های متضاد همچنان به به درخشش خود ادامه دهد و موضوعیت خود را حفظ کند».
دومین بخش کتاب که «قرآن در چشم و دل مولانا» نام گرفته، به ۵ فصل منقسم گشته که در آنها به ترتیب «جایگاه قرآن در زندگی و فرهنگ مسلمانان»، «تأثیر قرآن بر عرفان قبل از مولانا»، «مولانا و اعجاز قرآن کریم»، «مولانا و تحریف ناپذیری قرآن» و «مولانا و بطون قرآن کریم» مورد پژوهش قرار گرفته است.
این بخش نیز به لحاظ حجم، تقریبا برابر با بخش اول است و از صفحه ۱۱۹ تا ۱۷۵ کتاب را دربرگرفته است.
بخش سوم کتاب در شش فصل فراهم آمده و «ساختار شکنی قرآنی» نام دارد.
فصول این بخش به ترتیب جایگیری، «خلاقیت هنری قرآن»، «مثنوی، منظم ترین کتاب پریشان»، «گفت و گو در قرآن و مثنوی»، «شخصیت های قرآنی در مثنوی»، «امثال در قرآن و مثنوی» و «تکرار در داستان های قرآن و مثنوی» نام دارند و در آنها جزئیات این عناوین از قبیل اهداف داستان سرایی در قرآن و روش های داستان پردازی در این کتاب آسمانی و نیز مشابهت ها و تفاوت های آن با کتاب مولوی و مصداق های این همانندی و اختلاف، با شاهد آوردن ابیاتی از مثنوی و آیاتی از قرآن کریم، به استکمال بررسی شده است.
به نظر می رسد معنای مورد نظر نویسنده از نام گذاری این بخش، این بوده که بگوید ساختار مثنوی با توجه به تأثیر عمیق مولانا از قرآن کریم، شباهت زیادی به ساختار کتاب خدا دارد.
این وجه از معنای مورد اشاره در میان فصلی که در صفحه ۲۰۲ کتاب آمده، بخوبی روشن می شود.
نگارنده در این میان فصل نوشته است: «صاحب نظران بر آنند که در زبان فارسی، هیچ شاعری به اندازه ی مولانا با قرآن، آشنایی عمیق نداشته است. عشق و ایمان مولانا نیز به قرآن در میان این شاعران بی نظیر است. شباهت ساختاری شعرهای مولانا با ساختار بیانی قرآن، ناشی از توغل و آشنایی بسیار عمیق او با قرآن از یک سو و بافت و اقتضای حال حاکم بر شعر سرایی او در بعضی احوال از سوی دیگر است. استعداد بالقوه ی ذهن او برای تحقیق و فعلیت بخشیدن به بیانی با خصوصیات ساختاری قرآن، گذشته از آن آشنایی عمیق و ایمان ژرف، ناشی از حدوث شرایط مناسب و اقتضای حال و برقراری بافت خاص حاکم بر زمان سرودن شعر و عقیده به معارفی است که برای او به سبب شیوه ی خاص زیست از حد نظر گذشته و به تجربه نیز پیوسته است».
وی در ادامه، فراتر از این رفته و حال و وضع مولانا در سرایش بخش هایی از مثنوی را شبیه به شرایط وحی، دانسته و نوشته است: « او در خلال تجربه های روحی و قرار گرفتن در طیف شرایطی شبیه به شرایط حاکم بر وحی و در عین ناآگاهی و احوال سکر و وجد، و گاهی نیز تجربه ی حالتی میان آگاهی و ناآگاهی، زمینه ی ظهور این نکات و ظرایف ساختاری را بی اختیار در شعر خود فراهم آورد [ه است]».
محقق همچنین فرم مثنوی را تحت تأثیر کامل قرآن دانسته و آورده است: «اگر بسم ا.. هایی را که در اول هر سوره ی قرآن آمده از آن برداریم، قرآن از ابتدا تا انتها متنی می شود یکدست، هموار و یک کلیت بدون اجزا. وقتی سوره ها نامی نداشته باشند طبعا از یکدیگر قابل تشخیص و تفکیک نیستند. در نتیجه ، همه ی قرآن می شود یک سوره ی بلند».
وی در خصوص وجود همین ویژگی در مثنوی افزوده است: «در مورد مثنوی نیز می توان گفت فقدان ابیاتی که بخش های مختلف را از هم تفکیک کند و نشان دهد که مولانا جدا از داستان قبل و مطالب همراه با آن می خواهد داستان و موضوع تازه ای را شروع کند، کل مطالب هر کدام از دفترهای مثنوی را علی رغم تنوع مطالب و داستان ها، ظاهری پیوسته و یکپارچه بخشیده است که نظمی است در عین پریشانی».
وی آنگاه نتیجه ی این تحلیل را چنین بیان کرده است: «اگر عناوین متعددی را که بخش های متعدد و گوناگون هر یک از دفترهای مثنوی را جدا کرده است و نیز مقدمه های منثور هر یک از دفترها را حذف کنیم، مثنوی کتابی می شود با مطالب گوناگون و پراکنده که چون قرآن در کلیتی غریب به هم می پیوندد».
پژوهشگر در این بخش از کتاب، مسائل مختلف مطرح در داستان نویسی مانند شخصیت پردازی و گفت و گو میان قهرمانان داستان را مورد توجه قرار داده و آن را در دو کتاب قرآن و مثنوی بررسی کرده است.
«شخصیت های قرآنی در مثنوی»، عنوانی است که نویسنده به یکی از میان فصل های این بخش داده و در آن نمودها و جایگاه های قرارگیری عناوین و صفات پیامبران، برخی اشخاص تاریخی و صحابه حضرت رسول(ص) در مثنوی را مورد توجه قرار داده و شواهدی از کتاب مولوی نیز در این زمینه ارائه کرده است.
این بخش از کتاب، با حجمی معادل ۱۲۰ صفحه، به همراه بخش پنجم که تقریبا برابر با این بخش تدوین گردیده، در زمره ی حجیم ترین بخش های کتاب قرار می گیرند.
چهارمین بخش اثر حاضر با عنوان «کارکردها و کاربردهای قرآن در مثنوی» ارائه شده و فصول چهارگانه ی آن، به ترتیب «کارکردهای قرآن در بیان مولانا»، «شیوه های استفاده ی مولانا از آیات قرآن»، «هدف های معنایی کاربرد آیات» و «تنوع کاربردهای مولانا از آیات قرآن» نامیده شده است.
این بخش که حدود ۵۰ صفحه ی کتاب حاضر را به خود اختصاص داده، علاوه بر بررسی نام های قرآن کریم در کتاب مثنوی، انواع گونه های برداشت و استفاده ی مولانا از قرآن همچون تضمین و اقتباس و تلمیح را نیز مورد کاوش قرار داده است.
در بخش نهایی کتاب، که می توان گفت جامع ترین قسمت آن نیز هست، تأویل و تفسیر مولانا از قرآن به تفصیل مورد نگرش و توجه واقع شده است.
بخش پنجم، شش فصل را شامل می شود که عناوین منتخب نویسنده برای آنها به ترتیب، «تأویل در مثنوی مولانا»، «روش های تفسیری مولانا»، «تفسیر مولانا از آیات قرآن»، «دریافت های عرفانی مولانا از قرآن»، «معارف قرآنی، درون مایه های مثنوی» و «قرآن و مثنوی، آسمان مشترک» بوده است.
نگاه نویسنده در این بخش، بیشتر فلسفی و کلامی است و بحث هایی از این دانش های بشری را با نگاه موضوعی خاص اثر، مورد مداقه قرار داده است.
صحبت هایی از جبر و اختیار، دریافت عرفانی، آزادی انسان، کرامت و شرافت انسان، این جهان و آن جهان و حقیقت دنیا، از مباحثی است که پس از بررسی انواع تأویل و تفسیر و نگرش بر وجوه تفسیری که مولانا از کلام خدا دارد، مطرح گردیده و مصادیق آن در مثنوی، در این کتاب آمده است.
در آخرین صفحات این اثر ارزشمند، کتاب نامه ی اثر حاضر، نشان دهنده ی عمق پژوهش انجام شده و صرف زمان و حوصله و صبر بسیار از سوی وی در انجام این مهم می باشد.
فهرستی ۱۸۰ عنوانی که آثار قدیم و جدید زیادی در آن به چشم می خورد و جویندگان و طالبان آثار تحقیقی را به اعتماد و اطمینان هر چه بیشتر به کار نویسنده، نوید می دهد از کاری بس بزرگ حکایت دارد و به نظر می رسد که نویسنده نورچشم و طاق جان بسیاری برای سفتن این در گران، مایه گذاشته است.
در پایان خواندن و بهره گیری از این اثر گرانقدر را به همه ی طالبان علوم قرآنی و ادبیات دینی، بویژه به دانشجویان و طلاب علوم اسلامی توصیه می کنیم؛ همچنانکه نویسنده، در صفحات پیش متن کتاب، مخاطبان خاص آن را، به حق، همین دو گروه ذکر کرده است.
http://pajouhesh.dtekh.ir/ 2012-05-01-t1