عنوان کتاب:سمت سپیده
پدیدآور: مهدی خدامیان آرانی.- قم: وثوق، ۱۳۹۱.
شماره دیویی: س382 خ 297/02
در این کتاب میخوانید:
اینجا مدینه است، شهر پیامبر. آفتاب سوزان بر شهر میتابد و گرما بیداد می کند، باید سایه را پیدا کنم تا از این آفتاب نجات پیدا کنم. با خود میگویم من که در این شهر آشنایی ندارم، بهتر است که به مسجد بروم، آن جا میتوانم قدری استراحت کنم.
وقتی وارد مسجد میشوم میبینم که گروهی از مسلمانان در مسجد هسند، تعجب میکنم، آنها این وقت روز در مسجد چه میکنند؟
در سمت راست محراب، گروهی مشغول خواندن دعا هستند، آنها رو به قبله نشستهاند و دستها را مقابل صورت گرفتهاند و با خدای خود مناجات میکند، خوش به حال این مردم!
وقتی آنها رامیبینم، همه خستگی راه از تنم بیرون میرود، گویی جان تازهای می گیرم، میروم و کنارشان می نشینم.
به به! عجب حال و هوایی!
بعضی از آنها گریه میکنند، با خدا عاشقانه سخن میگویند. آن طرفتر، عدهای دور هم جمع شدهاند و مشغول گفتگو هستند، گاهی صدای آنها بلند میشود. با خود میگویم: آنها دیگر کیستند؟ چرا مزاحم دعای مردم میشوند؟ مسجد که جای سخن گفتن نیست؟ مسجد جای دعا خواندن و نماز خواندن است. خدا بگویم با شما چه کندکه تمرکز مرا گرفتید! آخر چرا نمیگذارید ما دعای خودمان را بخوانیم؟
از جای خود بلند میشوم، به سوی آنها میروم تا به آنها اعتراض کنم. وقتی نزدیک آنها میرسم، میبینم که آنها مشغول کسب علم و دانش هستند. آنها به مردم احکام دین را یاد میدهند!