ولادت امام عصر (عج)
۱۳۹۸-۰۱-۳۱
ولادت امام عصر (عج)

ولادت امام عصر (عج)

ولادت بزرگ مردى از تبار آخرین پیامبر خدا، یکى از نقطه هاى درخشان تاریخ و مهم ترین بحث درون دینى است. باید دانست که روایات مربوط به او، به صراحت مى گوید : امام مهدى(عج)، نهمین فرزند حسین بن على است. بدین معنا که حضرت سجاد، نخستین فرزند امام حسین(ع) و امام باقر(ع) دومین فرزند و فرزندزاده آن حضرت است و... بر این اساس امام حسن عسکرى(ع)، پدر گرامى حضرت مهدى(عج)، هشتمین فرزند امام حسین(ع) و حضرت مهدى(عج)، نهمین فرزند از نسل سیدالشهدا (ع) است. بر اساس ده ها روایت و شواهد تاریخى و گفتار مورّخان، نسب شناسان و محدّثان، حضرت مهدى(عج)، بدون شک در زمان پدر بزرگوارش امام حسن عسکرى(ع)، تولّد یافته و دنیا را به نور وجود خویش روشن ساخته است. آن حضرت در شب جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ ه . ق در زمان حکومت معتمد عباسى، در سامرا متولّد شد و این مسئله را جز عده اى خاص نمى دانستند و براى نوع مردم پنهان بود تا مبادا مورد گزند دژخیمان عباسى و خصم بدنهاد قرار گیرد!! در روایات، به ولادت پنهانى آن حضرت اشاره شده بود : «یخفى على النّاس ولادتهُ و لا یحِلّ تسمیتهُ حتّى یُظهره الله عزّوجل؛ ولادتش بر مردم پوشیده مى ماند و بردن نامش تا روزى که خداوند فرمان ظهورش دهد، روا نیست».

 نحوه ولادت امام زمان(عج)

موسى بن محمد بن قاسم بن حمزه فرزند امام موسى کاظم(ع)مى گوید : «حکیمه دختر امام جواد(ع) گفت : امام حسن عسکرى(ع) کسى را به دنبال من فرستاد ؛ وقتى به خدمتش رسیدم، فرمود : عصر امشب افطار نزد ما بمان ؛ امشب ، شب نیمه شعبان است و خداوند امشب، حجّتش را ظاهر خواهد فرمود. او حجّت خدا در زمین است.
حکیمه گفت : عرض کردم : مادرش کیست؟
فرمود : نرجس ؛
گفتم : قربانت شوم، اثرى از حمل در او نمى بینم! فرمود : همان است که گفتم.
حکیمه گوید : به منزل مولا وارد شدم، سلام کردم و نشستم. نرجس جلو آمد تا کفش مرا از پایم در آورد، به من گفت : سرورم حالت چطور است؟ گفتم : به عکس، تو سرور من و سرور خاندانم هستى. نرجس حرف مرا رد کرد و گفت : این چه حرفى است عمه!؟ به او گفتم : دختر عزیزم! خداوند امشب به تو پسرى عطا خواهد کرد که آقا و سرور دنیا و آخرت است. نرجس با اظهار حیا و خجالت نشست.
حکیمه گفت : وقتى نماز عشا را خواندم، افطار کردم و به رختخواب رفتم ؛ خوابم برد. نیمه شب براى نماز برخاستم، نمازم تمام شد ؛ دیدم نرجس خوابیده و هیچ تغییرى در وضع او ایجاد نشده است. نشستم و به تعقیبات مشغول شدم ؛ باز دراز کشیدم و دوباره با نگرانى بیدار شدم، نرجس خوابیده بود که بلند شد و نماز خواند.
حکیمه گوید : دچار تردید شدم، ناگاه صداى امام حسن عسکرى(ع) از همان محلّى که نشسته بود، بلند شد که : «اى عمه! شتاب مکن، نزدیک است». پس سوره «سجده» و «یس» را خواندم ؛ در همین اثنا نرجس به نگرانى بیدار شد، به سوى او از جا پریدم و گفتم : «اسمُ الله علیک». و سپس گفتم : آیا چیزى احساس مى کنى؟ گفت : آرى عمه! گفتم : خیالت راحت و دلت آرام باشد، همان است که گفتم.
مرا رخوت و آرامش فرا گرفت و به نرجس حالت ولادت دست داد، با احساس وجود مولایم (مهدى«ع») به خود آمدم، پارچه را از رویش کنار زدم، دیدم اعضاى هفتگانه را بر زمین نهاده، سجده مى کند. او را در بغل گرفته، به خود چسباندم. پاک و پاکیزه بود. بلافاصله امام عسکرى(ع) صدایم زد : «عمه! پسرم را بیاور». او را به نزدش بردم، امام دو دست خود را زیر بدن و پشت نوزاد نهاد و دو پاى او را روى سینه خویش گذاشت. زبانش را در دهان طفل فرو برد، دست خود را بر چشم و گوش و اعضاى فرزند کشید. سپس فرمود : «فرزندم! سخن بگو ؛ نوزاد گفت : «اشهد انّ لا اله الاّ اله وحده لا شریک له و اشهد انّ محمداً رسول اللَّه». آن گاه بر امیرمؤمنان و سایر امامان درود فرستاد و بعد از سلام بر پدرش، سکوت کرد. امام عسکرى(ع) فرمود : طفل را نزد مادرش ببر تا به او سلام کند ؛ آن گاه نزد من برگردان. طفل را پیش مادرش بردم، سلام کرد ؛ او را برگرداندم و همان جا که پدرش نشسته بود، گذاشتم. سپس امام فرمود : عمّه روز هفتم باز نزد ما بیا.
حکیمه گوید : صبح شد، آمدم به امام عسکرى(ع) سلام عرض کنم، پارچه را برداشتم و دنبال مولایم (مهدى) گشتم ؛ او را ندیدم. به امام(ع) عرض کردم : فدایت شوم! مولایم چه شد؟ فرمود : عمه او را به همان کسى سپردیم که مادر موسى، فرزندش را به او سپرد.
روز هفتم که شد، به منزل امام شرفیاب شدم، سلام کردم و نشستم. فرمود : پسرم را بیاور. مولایم را که پارچه اى به دورش پیچیده شده بود، نزد او آوردم. مثل دفعه پیش، او را گرفت، زبان خود را در دهانش فرو برد ؛ مثل اینکه شیر و عسل به او مى خوراند ؛ سپس فرمود : پسرم سخن بگو : طفل گفت : «اشهد ان لا اله الاّ الله»؛ و بر پیامبر، امیرمؤمنان و امامان«ع» تا پدرش درود فرستاد و مدح نمود. و سپس آیه ۵ و ۶ سوره «قصص» را تلاوت کرد : «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ. وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ».

اهمیت شب نیمه شعبان

نیمه شعبان در اذهان شیعیان و محبّان اهل‌بیت علیهم‏السّلام، به عنوان روز میلاد نجات بخش موعود معنا و مفهوم مى‏یابد. روز میلاد بزرگ مردى كه انسانیت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت براى پاى‏بوس قدمش لحظه‏شمارى مى‏كند.
نیمه شعبان اگر چه شرافتش را وامدار مولود خجسته‏اى است كه در این روز زمین را با قدوم خویش متبرّك ساخته است، اما همه عظمت آن در این خلاصه نشده و در تقویم عبادى اهل ایمان نیز از جایگاه و مرتبه والایى برخوردار است.
در روایاتى كه از طریق شیعه و اهل تسنّن نقل شده فضیلت‌هاى بسیارى براى عبادت و راز و نیاز در شب و روز خجسته نیمه شعبان بر شمرده شده است و این خود تمثیل زیبایى است از این موضوع كه براى رسیدن به صبح وصال موعود باید شب وصل با خدا را پشت سر گذاشت، و تا زمانى كه منتظر، عمر خویش را در طریق كسب صلاح طى نكند نمى‏تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.

این شب، شب بسیار مبارکى است؛ از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که از امام محمّد باقر(ع) از فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد، فرمود: آن شب، بعد از شب قدر بافضیلت ترین شب هاى سال است. در این شب، خداوند به بندگانش فضل خود را عطا مى فرماید و به کرم خویش، آنان را مى آمرزد;در این شب، براى تقرّب به خداوند سعى و کوشش نمایید! زیرا این شب، شبى است که خداوند به ذات مقدّس خود قسم یاد کرده است که نیازمندى را دست خالى برنگرداند، مادامى که معصیت و گناهى را نخواهد و شبى است که خداى متعال آن را براى ما اهل البیت (علیهم السلام) قرار داد، آن گونه که شب قدر را براى پیامبر ما قرار داد. پس در دعا و ثناى الهى در این شب کوشش کنید.

از جمله برکات این شب این است که ولادت باسعادت منجى عالم بشریّت، مهدى موعود، امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ در سحر این شب در سال 255، در «سرّ من رأى»، واقع شد، و بر شرافت این شب افزود.

براى این شب چند عمل است:

اوّل: غسل است که طبق روایتى از امام صادق(ع) سبب تخفیف گناهان است.

دوم: احیاى این شب است، به نماز و دعا و استغفار. در روایتى که حضرت امیر مؤمنان(ع) از رسول خدا(ص) نقل مى کند آمده است: «هنگامى که شب نیمه شعبان فرا مى رسد آن را به عبادت به سر برید و روزش را روزه بدارید، زیرا از اوّل تا آخر این شب، از جانب خداوند ندا مى آید: آیا استغفار کننده اى هست که از گناهان خویش آمرزش طلبد، تا گناهان او را بیامرزم؟ آیا کسى هست که طلب روزى کند و من روزى او را وسعت بخشم؟».

همچنین در روایتى آمده است که جبرئیل به رسول خدا (ص) گفت: هر کس این شب را به تسبیح و تکبیر و دعا و نماز و استغفار و... احیا بدارد، خداوند گناهانش را مى آمرزد، و جایگاه و منزل او بهشت خواهد بود...

اى محمّد! این شب را احیا بدار، و به امّتت فرمان ده آن را احیا دارند.

جبرئیل پس از بیان فضایل دیگرى براى این شب، در پایان گفت: محروم واقعى کسى است که از خیر و برکت این شب محروم باشد!

از امام زین العابدین (ع) نیز احیاى این شب نقل شده است.

روایات متعددی در اهمیت و فضیلت شب و روز نیمه شعبان وجود دارد. بخشی از فضیلتهای این شب در ذیل آمده است:
گشایش درهاى خشنودى، بخشش، روزى و نیكى در شب نیمه شعبان؛
تقسیم روزی و ثبت شدن زمان مرگ انسان؛
بخشیدن همه انسانها غیر از مشرک، قمارباز، فرد قطع رحم كرده، شراب خوار و فردی که بر انجام گناه اصرار میورزد.
برترین شب‌ها پس از شب قدر.

منبع:

https://www.beytoote.com/religious/sundries/nime4-shaaban.html

https://makarem.ir/main.aspx?reader=1&pid=61829&lid=0&mid=12078&catid=0

https://www.porseman.com/article/

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید