بهنشر، ناشری برای خانواده ایرانی.
این روزها که بازار داغ کتاب در پایتخت به پاست و از همه جای ایران برای خرید و مشاهده جدیدترین آثار منتشر شده به سی و دومین نمایشگاه کتاب تهران میآیند،
دغدغه بسیاری از مادران و پدران، پیدا کردن ناشری قابل اعتماد برای تهیه کتابهای مناسب برای فرزندانشان است.
انتشارات آستان قدس رضوی در طول سالیان گذشته و همچنین در افق و چشم انداز خویش، نگاهی جدی و تاثیرگذار به انتشار آثار با مضامین مختلف و گسترده متناسب با گروه های سنی و کودک و نوجوان داشته و امسال نیز با حضور پررنگ و سعی در برقراری ارتباط میان نوجوانان و نویسندگان، در تلاش است تا موضوعات گمشدهای مانند معارف اسلامی، سنت و سیره اهل بیت(ع)، ارزشهای نظام ولایی، شناخت ریشهها و چگونگی شکلگیری انقلاب اسلامی و در نگاهی کلیتر، سبک زندگی اسلامی را به اشکال جذاب و گوناگون برای کودکان و نوجوانان احیاء کرده و از آنها پاسداری کند.
حسین سعیدی مدیرعامل انتشارات بهنشر با تأکید بر تلاش برای حفظ شعار این مجموعه یعنی چاپ بهترینها و نشر آنها میگوید: «از سال 1377 که مجموعه کتابهای پروانه از انتشارات آستان قدس رضوی وارد بازار شده تاکنون، بیش از هزار و 200 عنوان کتاب راهی خانههای کودکان و نوجوانان شده که از هر 10 عنوان این مجموعه، یک کتاب طی سالها برنده جوایز ملی شده است.»
سعیدی تازههای این انتشارات ویژه کودکان و نوجوانان را این گونه معرفی میکند:« این انتشارات حدود 400 عنوان کتاب کودک و نوجوان زنده دارد که عمده آنها به تناوب در فضاهای نمایشگاهی عرضه میشود و بهطور اختصاصی میتوان به 80 عنوان اشاره کرد که جدیدترین آثار به شمار میروند.»
با گذری بر فعالیتهای این انتشارات، به نکات جالبی پی میبریم؛ باز کردن پای حدود 100 نویسنده و 100 تصویرگر به دنیای کودکانه و نوجوانانه و اکنون، برقراری ارتباط میان این افراد با نوجوانان، از تلاشهای ماندگار این مجموعه است.
جاذبه کتابهایی که از دست کارشناسان تحصیلکرده و مجرب این انتشارات مهر تأیید گرفتهاند، خانم اصلاحی را از شهرکرد به غرفه کودک و نوجوان این مجموعه در این دوره از نمایشگاه کتاب پایتخت رسانده است. دغدغه اصلی او که به خاطر فرزندش به اینجا آمده، از دلنوشتهای که در دفتر خاطرات این غرفه مینویسد، برمیخیزد و توجهها را به خود جلب میکند. میگوید: «راستش را بخواهید از صبح خیلی به دنبال این غرفه بودم. کتابهای این انتشارات را برای پسرم تهیه میکنم و با خیالی آسوده میگذارم آنها را مطالعه کند. آشنا کردن نوجوانان امروزی با سبک زندگی صحیح بسیار دشوار است. هم فن بیان میخواهد و هم جاذبه. هر دو این ویژگیها به خوبی در کتابهای بهنشر وجود دارد.»
مرشدزاده بانوی دیگری است که با ما همکلام میشود. میگوید: «یکی از مشکلات من تا پیش از پیدا کردن کتابهای این انتشارات، وجود کتابهای خوب اما با اسامی غیرفارسی و مفاهیمی بود که چون به جهان بچههای ایرانی ربط نداشت، امکان برقراری ارتباط کودک را با کتاب مختل میکرد. تخیل را فعال و واقعیت را برایش دستنیافتنی کرده بود. اگر کتابهای اخلاقی توسط نویسندگان ایرانی به تألیف برسند، دیگر بیان این پیچیدگیها به گردن ما مادرها نمیافتد.»
عرشیا که چهرهاش همه را در غرفه به یاد مجید بانمک در کتابهای هوشنگ مرادی کرمانی میاندازد، وسوسهام میکند تا درباره انتخابهایش از این غرفه بپرسم. با لهجه شیرین و چهرهای خندان به کتابها نگاه میکند: «کتاب قصه ما مثل شد را خیلی دوست دارم. بیشتر کتابهایی که به این شکل، داستانهای قدیمی و مادربزرگی را درونش دارد، خواندهام و میخوانم. چند بار حتی با دوستهایم در مدرسه از این داستانهای دلنشین تئاتر ساختهایم.»
یکی دو کتاب به دست میگیرم؛ «یک قل دو قل» میکنم و همراه با «مسافر حکیمآباد» دست در دست «پسران آفتاب» تخیلم را به داستان میسپارم و به قلم کلر ژوبرت که نویسنده مسلمان فرانسوی است، گشتی در «مفاهیم قرآنی» میزنم. نگاه که میکنم میبینم چه خوب است در چهل سالگی انقلاب نوجوانان ایرانی بدانند چگونه «شاه فراری شده» است. گشت و گذارم در غرفه شماره 171 تمام شد اما من هنوز در خیالم کودکی میکنم...