حضرت خدیجه (س) از قبیله قریش بود. پدرش خُوَیلد بن اسد و مادرش فاطمه بنت زائده است که هر دو از ریشه دارترین و اصیلترین خاندانهای عرب در حجاز بودند.
خویلد در دوره جاهلیت، مهتر طائفه خود و از محترمان قریش به شمار میرفت و دارای موقعیتی ممتاز بود.
خدیجه کبری (س) چند سال (حدود ۱۵ سال) قبل از عام الفیل و ۶۸ سال پیش از هجرت پیامبر (ص)، در مکه مکرمه به دنیا آمد.
حضرت خدیجه پیش از اسلام در دوران جاهلیت و قحطی انسانیت از زنان برجسته و ممتاز و صاحب کمال عصر خویش بود.
او بدلیل عصمت و پرهیزکاری فوق العاده اش به (طاهره قریش) مشهور شد و به (کبری) ملقب گردید و چون در فضایل و کرامات انسانی سرور زنان عصر خویش بود به او (سیدة نساء قریش) می گفتند و پس از اسلام به دلیل سبقت در پذیرش اسلام و ایثار اموال خود در راه اسلام و دهها فضیلت دیگر از سوی رسول خدا به لقب (سیدة نساء العالمین) مفتخر شد.
مؤرخان او را زنی با اراده، متفکر، مقتدر، مدیر، شریف و کریم توصیف کرده اند. تاریخ گواهی می دهد که حضرت خدیجه نخستین مسلمان و مؤمن به رسول خدا (ص) و دین اسلام بود.
رسول خدا (ص) بارها با تعابیر گوناگون حضرت خدیجه را از جمله چهار زن برتر جهان در طول تاریخ و برترین زنان بهشت برشمردند و فرمودند: سرور زنان هر دو جهان مریم، فاطمه، خدیجه و آسیه هستند.
رسول خدا (ص) از طرف جبرئیل سلام خداوند را به حضرت خدیجه ابلاغ می کردند. خانه حضرت خدیجه از اماکن مقدس شهر مکه محل عروج پیامبر به معراج و مهبط جبرئیل امین و ملائک مقرب خدا و استراحتگاه خاتم انبیاء (ص) بود. ضمناً پرورشگاه دو شخصیت بی نظیر تاریخ اسلام هم بود امیر المومنین علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
آن حضرت (س) پیش از ظهور اسلام از زنان بر جسته قریش محسوب میشد و به او «طاهره»، «مبارکه»، «سیده زنان قریش»، «بانوی دوراندیش و خردمند» و «بانوی عاقل» میگفتند که نشان دهنده جایگاه بالای او در میان مردم است.
او بانویی وزین و با وقار، عفیف و پاکدامن، پرهیزکار و مورد احترام، و انسانی روشن بین و دور اندیش، علاقمند به معنویات، با سخاوت، معتقد به حق و حقیقت، و متمایل به اخبار آسمانی بود.
آن حضرت (س) علاوه بر کثرت اموال و املاک، از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوق العاده ای داشت و او را «ملکه بطحاء» می گفتند.
حضرت خدیجه (س) در دوران جوانی با تشکیل کاروانهای تجاری و با مدیریت و درایتی قوی، و به دور از رسم تاجران آن زمان که از طریق رباخواری ثروت اندوزی میکردند، به تجارت و کسب درآمد روی آورد. چندین شتر در دست کارگزاران او بود که در اطراف کشورهایی مثل شام، مصر و حبشه، رفت و آمد و داد و ستد میکردند.
خدیجه کبری (س) از ثروتمندترین افراد مکه بود، ولی هرگز از یاری فقیران روی برنگرداند و خانهاش همواره کعبه آمال مردم بینوا و پناهگاه نیازمندان بود.
حضرت خدیجه (س) از طرف پدر با رسول خدا (ص)، عموزاده بود و نسب هر دو به قصی بن کلاب میرسید. او از لحاظ نسب از همه زنان پیامبر اکرم (ص) به ایشان نزدیکتر است.
نبی مکرم را باید وفادارترین مرد نسبت به همسر در پیوند با حضرت خدیجه ارزیابی کرد. این عشق و علاقه شدید پیامبر به حضرت خدیجه بود که حسادت زنانه عایشه را نسبت به حضرت خدیجه برانگیخت. عایشه خود در این باره می گوید: رسول خدا (ص) همواره از خدیجه یاد می کرد و این غیرت و حسادت مرا برانگیخت و به پیامبر اعتراض کردم که مگر نه آنکه خدیجه پیرزنی بود که مرد و خداوند بهتر از او را نصیب تو کرده است.
عایشه می گوید: دیدم رسول خدا (ص) از حرف من به شدت خشمگین شد و چهره اش برافروخته شد و فرمود: نه، بخدا قسم هرگز خداوند بهتر از خدیجه را به من نداد، زیرا او زمانی به من ایمان آورد که مردم به من کفر می ورزیدند و زمانی مرا تصدیق کرد که مردم مرا تکذیب می کردند و زمانی با اموالش مرا حمایت کرد که مردم مرا ترک کرده بودند و خداوند از خدیجه به من فرزندانی روزی کرد در حالیکه از همسران دیگر فرزندی ندارم.
آشنایی با حضرت محمد (ص)
فضایل اخلاقی خدیجه ، بسیاری از بزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر ازدواج با وی می انداخت . ولی خاطرات همسر پیشین به وی اجازه نمی داد شوهری دیگر انتخاب کند . تا اینکه با مقامات معنوی حضرت محمد (ص) آشنا شد و آن دو غلامی که برای تجارت همراه پیامبر (ص) فرستاده بود ، مطالب و معجزاتی که از وی دیده بودند ، برای خدیجه نقل کردند . خدیجه فریفته اخلاق و کمال و مقامات معنوی پیامبر (ص) شد . البته او از یکی ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نوفل ، که از علمای بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار می رفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا (ص) مطالبی شنیده بود . همه این عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (ص) را به همسری خودانتخاب کند .
ازدواج خدیجه
ازدواج خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت محمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سال نقل می کند . هرچند بعضی از مورخان اهل سنت سعی می کنند این سخن را رد کنند ; چون راوی آن محمد بن صائب کلبی از شیعیان است وآنها او را ضعیف می دانند .
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوی او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خودرا فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .
مقام خدیجه در پیشگاه الهی
خداوند متعال بارها موقعیت و مقام خدیجه را از طرق گوناگون آشکار نموده، و از منزلت رفیع او در درگاه الهی پرده برداشته است که به نمونه هایی اشاره می شود:
- سلام خاص الهی
بارها سلام سفارشی و مؤکّد ربوبی توسط جبرئیل به محضر خدیجه رسیده است. ابو هریره نقل کرده است که: «أتی جَبْرَئیلُ النَّبیَّ صلی الله علیه وآله، فَقالَ: هذِهِ خَدیجَةُ قَدْ أتَتْکَ مَعَها إناءٌ مُغطّی فیه إدامٌ أوْ طَعامٌ أوْ شَرابٌ فَإذا هِیَ أتَتْکَ فَاقْرَأ عَلَیْها السَّلامَ مِنْ رَبِّها، وَمِنِّی السَّلام...؛ جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: خدیجه همراه با ظرفی سر پوشیده که در آن خورشت یا غذا یا نوشیدنی است نزد تو می آید، پس هر گاه آمد، سلام پروردگارش و سلام من را به محضر او برسان».
در روایت دیگری می خوانیم: «إنَّ جَبْرَئیلَ أتی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ إقْرَءْ خَدیجَةَ مِنْ رَبِّها السَّلامَ فَقالَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله: یا خَدیجَةُ هذا جَبْرَئیلُ یُقْرِئُکَ مِنْ رَبِّکِ السلامَ، قالَتْ خَدیجَةُ: اللهُ السَّلامُ وَمِنْهُ السَّلامُ وَعَلی جَبْرئیلَ السَّلامُ؛ به حقیقت جبرئیل نزد پیامبر آمد پس گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است که از طرف پروردگارت سلام می رساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتی] از اوست و بر جبرئیل سلام باد».
امّا سلام سفارشی جبرئیل علاوه برآنچه که در ضمن روایات قبلی اشاره شد در روایت دیگری با سند صحیح از طریق بزرگان رواة شیعه، به این صورت نقل شده است: «عَنْ زُرارة وَحَمْران بنِ أعْیَنْ وَمُحَمَّد بن مُسْلِمْ عَنْ أبی جَعْفَر علیه السلام، قالَ: حَدّثَ أبو سَعید الخِدِری أنَّ رَسولَ الله قال: إنَّ جَبْرَئیلَ أتانی لَیْلَةً اُسری بی فَحینَ رَجَعْتُ قُلْتُ: یا جَبْرَئیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَةِ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَءَ عَلی خَدیجَةَ مِنَ اللهِ وَمِنِّی السّلامَ وَحَدَّثَنا عِنْدَ ذلِکَ أنَّها قالَتْ حینَ لَقِیَها نَبیُّ الله فَقال الَّذی قالَ جَبْرَئیلُ فقالَتْ: إنَّ الله هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَإلَیْهِ السَّلامُ وَعَلَی جَبْرَئیلَ السَّلامُ؛ امام باقر علیه السلام به زراره و حمران و محمد بن مسلم چنین روایت کرد که ابو سعید خدری نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آن شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام الله علیها سلام برسانی. و نقل کرد که: چون رسول خدا پیغام جبرئیل را به خدیجه رسانید، خدیجه پاسخ داد: همانا خدا سلام است و سلام ]و سلامتی] از اوست و سلام به سوی اوست و بر جبرئیل سلام باد».
2. فرستادگان ویژه الهی
هر کس در مسیر الهی حرکت کند، خداوند هرگز او را رها نکره و تنها نخواهد گذاشت. نمونه بارز آن سرگذشت خدیجه کبری سلام الله علیها است. هنگامی که وضع حمل آن بانو نزدیک گشت، به زنان قریش و بنی هاشم پیغام داد که مرا در این امر یاری نمایید، ولی آنان پاسخ دادند: ای خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچی نمودی، و محمد یتیم را به همسری برگزیدی، ما نیز تو را یاری نمی کنیم. خدیجه از این جواب سخت غمگین گشت، در این هنگام چهار زن همانند زنان بنی هاشم وارد شدند در حالی که خدیجه از دیدن آنان هراسان بود، یکی از آن چهار زن به خدیجه گفت: غمگین مباش، پروردگارت ما را برای یاری تو فرستاده است.ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره» هستم، این «آسیه دختر مزاحم » رفیق بهشتی تو است و این هم «مریم دختر عمران» است و این یکی «کلثوم خواهر موسی بن عمران» است. خدا ما را برای کمک به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم ...» راستی که باید گفت: «ألَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدَهُ؛ (زمر، 36) آیا خداوند برای [حمایت و دفاع از] بنده اش کافی نیست؟».
- کفن بهشتی
خدیجه کبری سلام الله علیها در لحظات احتضار «اسماء بنت عمیس» را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی کرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد که از رسول خدا، خواهش کند تا یکی از لباسهای خود را کفن خدیجه قرار دهد. وقتی فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح کرد، اشک از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت که جبرئیل نازل شد در حالی که کفنی از بهشت همراه خویش داشت که خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود.
آری انسانی که تمام ثروت خویش را دو دستی در راه خدا تقدیم نموده است، در پیشگاه الهی این عظمت را پیدا می کند که خداوند کفن بهشتی برای او بفرستد، و اینگونه از ایثار و انفاق او تقدیر به عمل آورد.
- درقصری از بهشت
قبل از رحلت خدیجه کبری، خداوند متعال بارها توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جایگاه ویژة خدیجه در بهشت خبر داد، از جمله «عکرمه» از «ابن عباس» نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفْضَلُ نِساءِ أهْلِ الجَنَّةِ خَدیجَةُ بِنْتُ خویلدْ، وَفاطِمَةُ بِنْتُ مُحمَدٍ وَمَرْیَمُ ابْنَتَ عِمْرانَ وَآسِیَةُ بَنْتُ مزاحِمْ...؛ بهترین زنان بهشت اینانند، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمّد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)».
و از عبد الله جعفر نقل شده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أمِرْتَ أنْ أُبَشِّرَ خَدیجَةَ بِبَیْتٍ مِن قَصَبٍ لاصَخَبَ فیهِ ولا نَصَبَ؛ دستور داده شده ام که خدیجه را به خانه طلایی که در آن زحمت و خصومت، وجود ندارد بشارت دهم.» و همین مضمون نیز از عبدالله بن ابی اوفی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.
آنگاه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله درحال احتضار قرار گرفت، فاطمه زهرا علیها السلام دربارة جایگاه آن حضرت در قیامت پرسشهایی کرد، از جمله پرسید: «أیْنَ والِدَتی خَدیجَةُ؛ [در آن روز] مادرم خدیجه کجاست؟» حضرت فرمود: «فی قَصْرٍ لَهُ أرْبَعَةُ أبْوابٍ إلی الجَنَّةِ؛ [خدیجه] در قصری است که چهار درب به سوی بهشت دارد».
منزلت خدیجه در نزد پیامبر اکرم (ص)
هر گاه انسانی در پیشگاه الهی از چنان مقامی برخوردار باشد، نگفته پیدا است که در نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز دارای منزلتی است رفیع چنانکه تاریخ نیز گواهی می دهد که محبوب ترین همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نزد او، خدیجه کبری علیها السلام بود.
حضرت 24 سال با حضرت خدیجه زندگی کرد و تا زنده بود به احترام او همسر دیگری اختیار نکرد.
«جان دیون پورت انگلیسی» می گوید: «با وجود اینکه خدیجه در چنان سن و سال [بالایی] بود و به حسب قائده بایستی زیبایی دوران جوانی خود را از دست داده باشد، با این حال محمد تا آخرین دقیقه حیات خدیجه، نسبت به او وفادار ماند و تا زنده بود همسر دیگری اختیار نکرد».
وفات حضرت خدیجه
در سال دهم بعثت دو حادثه دردناک و جانسوز بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد گشت، چنان که در تاریخ آمده است: «وَردَ عَلَی رَسولِ الله أمْران شدیدانِ عَظیمانِ وَجَزَعَ جَزَعاً شدیداً؛ دو امر بزرگ وسخت بر پیامبر وارد شد به گونه ای که فریاد و ناله شدید حضرت بلند شد.» آن دو امر یکی رحلت جانسوز ابوطالب بود که در 26 رجب سال دهم بعثت و یا هفتم رمضان، همان سال واقع شد، و دیگری وفات یار فداکار آن حضرت، خدیجه کبری بود که در دهم رمضان همان سال اتفاق افتاد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خدیجه را با دستان خویش در محلّی به نام «حجون» (قبرستان ابوطاب فعلی) دفن نمود. او به قدری از این دو حادثه غمناک بود که از خانه کمتر بیرون می آمد و در واقع خانه نشین شده بود و به همین جهت آن سال را، «عامُ الحُزْن» و سال غصّه و غم نامگذاری نمود. و علی علیه السلام در رثای آن دو بزرگوار چنین فرمود: «ای چشمان من! آفرین بر شما! بر آن دو رفته ای که دیگر مانندشان را نمی بینند؛ بر بزرگ بطحاء و بر بانوی بانوان؛ آن نخستین کسی [از زنان] که نماز گذارد، بر آن زن پیراسته و خجسته ای که خداوند او را پاک داشت و برتری اش داد، اشک بریزید. مرگ این دو، روز را بر من تاریک ساخته و از این پس، شبها را در اندوه و سوگ آن دو سر می کنم. آن دو در برابر ستمکاران به دین، آیین محمد را یاری کردند و پاس پیمان خویش داشتند».
آنچه در پیش رو دارید نگاهی است گذرا، به مقامات خدیجه کبری، بانوی فداکار و صبور اسلام، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.