به سمت پنجره ها تا نسیم می آمد
صدای پاى امامى کریم می امد
رطب ز شاخه طوبى رسید یا اینکه
برای فاطمه سیب دو نیم می آمد
برای رحل زمین در میان ماه خدا
ضحى و شمس الف لام میم می آمد
میان خانه زهرا در ازدهام ان روز
پَرِ فرشته به جاى گلیم می آمد
میان خانه زهرا ستاره پیدا شد
بیا مدینه على هم خلاصه بابا شد
....- علی زمانیان
حضرت زهراى اطهر (علیها السّلام) آن مولود مسعود را روز هفتم ولادت در ميان پارچه حرير بهشتى كه جبرئيل آن را براى پيغمبر اكرم آورده بودند؛ پيچيدند و به حضور رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) آوردند. حضرت پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آن نوزاد مبارك را حسن ناميدند و يك قوچ از برايش عقيقه كردند. حضرت امام حسن (علیه السلام) مدت هفت سال و چند ماه با حضرت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) زندگى كردند و مدت سى سال با حضرت اميرالمومنین (علیه السلام) و مدت نه تا ده سال هم پس از پدر بزرگوارشان زندگى نمودند. حضرت امام حسن (عليه السّلام) قد بلند و داراى محاسنى انبوه بود. مردم بعد از شهادت پدر بزرگوارش در روز جمعه بيست و يكم ماه رمضان سال چهلم هجرى با آن حضرت بيعت نمودند. امير لشكر آن بزرگوار عبيد اللَّه بن عباس و پس از وى قيس بن سعد بن عباده بود. حضرت امام حسن (علیه السّلام) در موقعى كه با وى بيعت كردند سى و هفت سال داشتند. مدت چهار ماه و سه روز از خلافت آن بزرگوار گذشت كه جريان صلح آن حضرت با معاويه در سنه چهل و يكم هجرى رخ داد. سپس حضرت امام حسن (علیه السلام) متوجه مدينه شدند و مدت ده سال در آنجا اقامت كردند.
كنيه آن حضرت ابو محمّد و ابو القاسم است. لقبهاى مقدسشان سيد، سبط، امين، حجت، برّ، تقى، اثير، زكى، مجتبى، سبط اول و زاهد است».
«جابر بن عبد اللَّه گويد: پس از اينكه حضرت امام حسن (عليه السّلام) متولد شد مادرش حضرت زهرا (عليها السّلام) به حضرت على (عليه السّلام) فرمودند: مولود جديد را شما نامگذارى كنید. حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) فرمودند حضرت رسول (صلّى اللَّه عليه و آله) نامگذاری کنند و ایشان هم فرمودند من منتظرم تا خداوند دستور نامگذارى او را بدهد.
خداوند متعال به جبرئيل وحي فرستاد براى محمد فرزندى متولد شده است اكنون در نزد او حاضر شويد و وى را به فرزندش تبريك بگویيد و به محمد اطلاع دهيد كه على ابن ابى طالب از تو به منزله هارون از موسى است، اكنون مولود جديدت را به نام فرزند هارون نامگذارى كنيد پس از اين فرمان، جبرئيل از طرف خداوند به حضرت رسول پيام آورد و گفت فرزند علي را با فرزند هارون همنام كن، پيغمبر فرمودند: نام فرزند هارون چه بوده است؟ جبرئيل عرض كرد وى «شبر» نام داشته است، پیامبر فرمودند زبان من عربى است، عرض كرد فرزندت را «حسن» نام بگذار.
شيخ مفيد روايت كرده است كه هيچ كس به حضرت رسالت (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) شبيه تر از امام حسن (عليه السّلام) نبوده است.
منزلت حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السّلام) نزد خداوند متعال
حضرت پیامبر اسلام (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) در حدیثی از رتبه و مقام حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السّلام) چنین خبر داده اند:
«حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْبَزَّازِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): مَنْ أَرَادَ أَنْ يَتَمَسَّكَ بِعُرْوَةِ اللَّهِ الْوُثْقَى الَّتِي قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ فَلْيُوَالِ [فَلْيَتَوَلَ] عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (ع) فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّهُمَا مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ.؛ پدرم از سعد بن عبد اللَّه و او از احمد بن محمد بن عيسى و او از پدرش و او از محمّد بن عيسى و او از عبد اللَّه بن مغيره و او از محمّد بن سليمان بزّاز و او از عمرو بن شمر و او از جابر و او از حضرت ابى جعفر (عليه السّلام) نقل نموده است كه آن جناب فرمود: رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمودند كسى كه مى خواهد به ريسمان محكم خدا كه حضرتش در قرآن از آن ياد كرده چنگ بزند بايد على بن ابى طالب (عليه السّلام) و حسن و حسين (عليهما السّلام) را دوست بدارد زیرا كه خداوند متعال از فوق عرش اين دو را دوست دارد».
از حضرت امام رضا (عليه السّلام) روايتی نقل شده كه درباره عزّت این دو سبط پیامبر اکرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) است. حضرت علی بن موسی الرضا (عليه السلام) فرمودند: عيدى پيش آمد، حضرت امام حسن و امام حسين (عليهما السّلام) جامه نویی نداشتند، پس نزد مادر خود آمدند؛ گفتند: همه اطفال مدينه غير از ما زينت كرده اند، چرا ما را مزيّن نمى گردانى؟ حضرت فاطمه فرمود: جامه هاى شما نزد خيّاط است، چون بياورد شما را مزيّن خواهم كرد. چون شب عيد شد باز به نزد مادر خود آمدند طلب جامه عيد كردند، پس حضرت فاطمه (عليها السّلام) گريان شد، باز همان جواب به ايشان گفت. چون شب تار شد، كسى در را كوبيد، فاطمه گفت: كيست؟ گفت: اى دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) من خيّاط هستم، جامه هاى فرزندان تو را آورده ام. حضرت فاطمه (عليها السّلام) در را گشود ديد مردى در نهايت جلالت و مهابت و حسن سيما بسته ای به دست آن حضرت داد و برگشت. چون به خانه در آمد بسته را گشود، در آن دو پيراهن و دو درّاعه و دو زير جامه و دو رداء و دو عمامه و دو موزه سياه كه پشت آنها از پوست سرخ بود؛ دید، پس حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السّلام) را از خواب بيدار كرد، جامه ها را بر ايشان پوشانيد. در آن حالت حضرت رسالت (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) داخل شد و ايشان را مزيّن ديد، هر دو را در بركشيد و بوسيد، به حضرت فاطمه (عليها السّلام) گفت: خيّاط را ديدى؟ گفت: بلى يا رسول اللّه، جامه هایى كه براى ما فرستاده بودید؛ آورد. حضرت فرمودند: آن خيّاط نبود، «رضوان» خازن بهشت بود؛ فاطمه (عليها السّلام) فرمود: كه شما را خبر كرد يا رسول اللّه؟ حضرت فرمودند: به آسمان نرفت تا به سوى من آمد و به من خبر داد».
سيّد جوانان اهل بهشت
در احادیث بسیاری حضرت رسول الله (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) حضرت امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام) را سید و سرور جوانان اهل بهشت معرفی نموده اند که در اینجا به دو حدیث بسنده می کنیم:
«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ زَكَرِيَّا الْقَطَّانُ قَال عَنْ بَكْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ سَلَّامِ بْنِ أَبِي عَمْرَةَ عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) يَقُولُ أَنَا سَيِّدُ النَّبِيِّينَ وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ سَيِّدُ الْوَصِيِّينَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الْأَئِمَّةُ بَعْدَهُمَا سَادَاتُ الْمُتَّقِينَ وَلِيُّنَا وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوُّنَا عَدُوُّ اللَّهِ وَ طَاعَتُنَا طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتُنَا مَعْصِيَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل؛علی بن محمد بن موسی با اسنادی از ابی طفیل او از حضرت امام حسن (علیه السّلام) نقل می کند که فرمودند: از حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمودند من سرور پیامبران و علی بن ابیطالب سرور اوصیا و حسن و حسین سروران جوانان اهل بهشت هستند و امامان پس از ایشان سروران پرهیزگاران و یاری کننده ما یاری کننده خدا است و دشمن ما دشمن خدا است و طاعت ما طاعت خدا است و معصیت در حق ما معصیت امر خدای عزّ و جلّ است و خدا برای ما کافی است و چه نیکو وکیلی است».
حدیث دیگری در این باره از حضرت پیامبر ختمی مرتبت (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نقل شده است که در اینجا ذکر می گردد:
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ خُشَيْشٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو ذَرٍّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ يُوسُفَ قَالَ حَدَّثَنَا مُخَوَّلٌ قَالَ حَدَّثَنَا مَنْصُورٌ يَعْنِي ابْنَ أَبِي الْأَسْوَدِ- عَنْ أَبِيهِ، عَنِ الشَّعْبِيِّ، عَنِ الْحَارِثِ، عَنْ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة؛محمد بن علی بن خُشیش با اسنادی از حارث او از حضرت علی (علیه السّلام) نقل می کند که فرمودند: حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرموده اند حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت هستند».
2 -2 مقام حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السّلام) در روز قیامت
«حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ يُوسُفَ بْنِ الْحَارِثِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زُيِّنَ عَرْشُ رَبِّ الْعَالَمِينَ بِكُلِّ زِينَةٍ ثُمَّ يُؤْتَى بِمِنْبَرَيْنِ مِنْ نُورٍ طُولُهُمَا مِائَةُ مِيلٍ فَيُوضَعُ أَحَدُهُمَا عَنْ يَمِينِ الْعَرْشِ وَ الْآخَرُ عَنْ يَسَارِ الْعَرْشِ ثُمَّ يُؤْتَى بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع) فَيَقُومُ الْحَسَنُ عَلَى أَحَدِهِمَا وَ الْحُسَيْنُ عَلَى الْآخَرِ يُزَيِّنُ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِهِمَا عَرْشَهُ كَمَا يُزَيِّنُ الْمَرْأَةَ قُرْطَاهَا؛ ابن بابويه به نقل از پدرش به نقل از محمد بن یحیی عطار با اسنادی از ابن عمر نقل می کند که حضرت رسول (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: چون روز قيامت شود، عرش پروردگار عالميان را به هر زينتى مزيّن گردانند، پس دو منبر از نور بياورند كه طول آنها صد ميل باشد، يكى را در جانب راست عرش گذارند ديگرى را در جانب چپ، پس حضرت امام حسن و حضرت امام حسين (عليهما السّلام) را بياورند، حضرت امام حسن (عليه السّلام) بر يكى از آنها بايستد و حضرت امام حسين (عليه السّلام) بر ديگرى. حق تعالى عرش خود را به ايشان زينت دهد، چنانچه زن، خود را به دو گوشواره زينت مى دهد».
«از ابىّ بن كعب نقل شده است: روزى نزد رسول (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) نشسته بودم. حسن و حسين درآمدند و بر او سلام كردند و پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بعد از سلام فرمود: «مرحبا بكما يا زين العرش مرحبا بكما يا زين السّماوات و الارض» ابىّ بن كعب گفت: «يا رسول اللّه، كسى غير از تو آرايش عرش و آرايش آسمان و زمين تواند بود؟» پيغمبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود كه: «بلى، ايشان آرايش عرش و آسمان و زمين هستند. اى ابىّ، به حقّ آن خدايى كه مرا به پيغمبرى مبعوث گردانيد، كه حسن و حسين مصباح هدى و سفينه نجات و سيّد جوانان اهل بهشت هستند».
امام حسن(ع) در نگاه امیرمومنان علیه السلام
امام حسن مجتبی علیه السلام در نگاه علی علیه السلام شخصیتی بسیار بزرگ و ممتاز بود. حضرت علی علیه السلام از همان دوران کودکی - امام حسن - که آیات الهی را برای مادرش فاطمه زهرا (س) می خواند، این گوهر گرانبها را شناخت و در طول سالیانی که در کنار یکدیگر بودند، همواره از فرزند خود تعریف، تمجید و تقدیر می کرد. حتی در برخی از موارد، قضاوت یا پاسخ به سوالات علمی را به عهده اش می گذاشت. نمونه های زیر، بیانگر شخصیت علمی و جایگاه والای آن حضرت در نزد پدر بزرگوارش می باشد.
سخنرانی در محضر پدر
روزی امام علیه السلام به فرزند خود فرمود: "برخیز و سخن گوی تا گفتارت را بشنوم." امام حسن علیه السلام عرض کرد: "پدرجان! چگونه سخنرانی کنم با این که رو به روی تو قرار گرفته ام؟!" امام خود را پنهان نمود، به طوری که صدای حسن را می شنید. امام حسن علیه السلام برخاست و خطابه خود را شروع کرد و پس از حمد و ثنای الهی ، فرمود: "علی، دری است که اگر کسی وارد آن در شود، مؤمن است و کسی که از آن خارج گردد، کافر است."
در این هنگام امام علی علیه السلام برخاست و بین دو چشم حسن را بوسید و سپس فرمود: «ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم؛ آنها فرزندان و دودمانی هستند که بعضی از بعضی دیگر گرفته شده اند و خداوند، شنوا و داناست».
روزی یک فرد شامی، نزد امام حسن علیه السلام آمد و خود را از پیروان امیرمومنان معرفی کرد. حضرت به وی فرمود: «تو از پیروان ما نیستی بلکه برای پادشاه کشور روم سوال هایی پیش آمده و پیکش را نزد معاویه فرستاده، او در جواب عاجز مانده، تو را به نزد ما فرستاده است. پیش از آن که مرد شامی سوالات خود را مطرح کند، امام حسن علیه السلام لب به سخن گشود و فرمود: "آمده ای که چنین سوال هایی را مطرح کنی: فاصله بین حق و باطل چه قدر است؟ بین آسمان و زمین چه قدر فاصله است؟ قوس و قزح چیست؟ کدام چشمه و چاه است که ارواح مشرکان در آن جمع هستند؟ ارواح مومنان در کجا جمع می شوند؟ خنثی کیست؟ کدام ده چیز است که هر یک سخت تر از دیگری است؟».
مرد عرض کرد:" یا بن رسول الله! درست است، پرسش های من همین هاست که فرمودید. سپس امام در حضور پدر به تمام آن پرسش ها پاسخ گفت. وقتی مرد شامی این پاسخ ها را شنید، گفت: گواهی می دهم که تو فرزند رسول خدایی و همانا علی بن ابی طالب سزاوارتر است برای خلافت و جانشینی رسول خدا از معاویه.
از دیگر دلایل شخصیت علمی و جایگاه والای آن حضرت این است که امیرمومنان علیه السلام از او خواست تا در جریانی بسیار مشکل، داوری کند. او نیز درباره فردی که چاقو در دست داشت و در خرابه ای کنار کشته ای دستگیرش کرده بودند و همچنین درباره فرد دیگری که خود اقرار کرده بود که مقتول در خرابه را، او کشته است؛ چنین قضاوت کرد: «قاتل واقعی با اقرار و صداقتش جان متهم را نجات داد و با این کار، گویی بشریت را نجات داده است و خداوند فرمود: «و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا؛ هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد. چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است». بنابراین، آن دو را آزاد کنید و دیه مقتول را از بیت المال پرداخت نمایید».
با توجه به سال شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام، به یقین هیچ معصومی به اندازه امام حسین علیه السلام در کنار برادر خود نبوده است. این دو امام معصوم نزدیک به پنجاه سال در کنار یکدیگر زندگی می کردند. بدین جهت امام حسین علیه السلام بیشتر از هر مسلمان دیگری به شخصیت علمی برادرش پی برده بود، و به ویژه در آن ده سال آخر که امامت و رهبری را عهده دار بود، با نگرش دیگری به امام حسن علیه السلام می نگریست.
امام حسین علیه السلام ضمن این که برادر خود را شخصیتی بی مانند می دانست، او را عالم ترین فرد به تفسیر و تاویل و آشنا به تمام علوم و مسائل حکومت و جهان اسلام می دانست. چنانکه این نظر را می توان از برخورد امام حسین علیه السلام با عایشه در تشییع جنازه برادرش به دست آورد.
در تاریخ آمده است هنگامی که امام حسین علیه السلام خواست برادر خود را، بنا به توصیه اش پیش از دفن برای تجدید عهد نزد قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله ببرد، عایشه به تحریک بنی امیه از ورود جنازه امام حسن علیه السلام به داخل حجره پیامبر صلی الله علیه و آله جلوگیری کرد. امام در برابر این اهانت به فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله به عایشه فرمود: «این تو و پدرت بودید که حرمت و حجاب رسول خدا صلی الله علیه و آله را دریدید و کسی را داخل حجره اش کردید که پیامبر صلی الله علیه و آله جوارش را دوست نمی داشت و این که خداوند در فردای قیامت از تو بازخواست خواهد کرد. بدان ای عایشه! که برادرم داناترین فرد به خدا و رسول او است. و داناتر است به کتاب خدا از این که بخواهد نسبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله پرده دری کند».
منبع:
http://imamhussain.org/persian/islamic/12787
https://www.yjc.ir/fa/news/6939401
https://gharbi.oghaf.ir/articles/view-2516.aspx