حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث شامگاه دوم بهمن در نشست علمی «عرصههای نوین حدیثپژوهی»، که از سوی دفتر قم بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی برگزار شد با اشاره به انواع فعالیتهای حدیثی، گفت: شرحنویسی بر کتب حدیثی، گردآوری و تدوین کتب حدیثی مانند نوشتن مجامع حدیثی، شرحنویسی بر روایات مانند شرح بر نامه امام علی(ع)، درایة الحدیث و فعالیتهای رجالی از جمله کارهای تحقیقی و تالیفی پیرامون حدیث و علم حدیث است.
مهریزی با اشاره به عرصههای نوین حدیثپژوهی تصریح کرد: مراد از این عرصهها، زمینههایی است که در مورد آن خلا وجود دارد و لازم است تحقیقاتی درباره آن صورت گیرد. در این نوع مطالعات جریانات و رویکردهای مختلف مطرح است ولی گاهی از تعابیر یکسان برای این عناوین استفاده میشود که نادرست است.
فقیه باید مجتهد در قرآن و حدیث باشد
استاد دانشگاه قرآن و حدیث اضافه کرد: مجتهدی که در زمینه فقه و احکام اجتهاد میکند با توجه به اینکه فقه، مولود قرآن و حدیث است، مجتهد فقهی باید قبل از آن در زمینه قرآن و حدیث مجتهد باشد و ممکن نیست کسی اطلاعات عمومی قرآنی حدیثی داشته باشد و بتواند حکم فقهی صادر کند، همان طور که فقه، فرزند قرآن و حدیث است مجتهد فقهی هم باید مجتهد در قرآن و حدیث باشد و به صورت تخصصی وارد مقوله قرآن و حدیث شده باشد.
مهریزی اظهار کرد: اجتهاد در قرآن و حدیث مقدم بر اجتهاد در فقه است، برخی تصور میکنند فهم قرآن و حدیث کار آسانی است ولی این طور نیست، برخی از فقیهان و مجتهدین برجسته معاصر مانند آیتالله سیستانی به این مسئله توجه خوبی نشان دادهاند گرچه در فتاوایشان نمود ندارد ولی در مباحث تخصصی حدیثی، ایشان خود را نشان داده است؛ به همین میزان هم فقیه نیازمند اجتهاد در قرآن هستیم، یعنی فقیه باید سیر نزول آیات، انسجام آیات، شان نزول و نظریاتی که آیات قرآن را زمانمند و تاریخمند میدانند، بداند وگرنه بخشی از استنباطهای او عمیق نخواهد بود و سطحی است.
استاد مؤسسه دارالحدیث افزود: عرصههای نوین حدیثپژوهی به سه دسته بنیادی، راهبردی و کاربردی تقسیم میشود و خلاهای پژوهشی درباره حدیث هم در این سه دسته قابل بخشبندی است. در قسمت بنیادی، چند موضوع نیازمند تحقیقات جدی است، اولین مسئله نقل به معنا در احادیث است که در برخی کتب حدیثی مطرح شده و عدهای مخالف و برخی موافق آن هستند و جایز میدانند. در این زمینه تحقیقات اندکی صورت گرفته ولی خلاهای زیادی هم داریم.
مهریزی با بیان اینکه برخی اصل را نقل به معنا میدانند، گفت: اگر امری از جواز فراتر رفت و رایج شد در این صورت اصل، نقل به معناست مگر اینکه خلاف آن ثابت شود، اگر وضع فرهنگی گذشته و حتی امروز را نگاه کنیم میبینیم با اینکه اسباب ثبت و ضبط فراهم است ولی باز شاگرد و دانشآموز و طلبه وقتی میخواهد سخنان استادش را نقل کند عمدتا نقل به معنا هست و خیلی مقید نیستند عین الفاظ را حفظ کنند. حال در آن دوره ابزار ثبت و ضبط امروزی هم نبوده است.
وی اضافه کرد: مثلا داستان سمرة بن جندب و فرمایش پیامبر(ص) یکبار رخ داده ولی تعابیر و الفاظ متعدد برای نقل آن به کار رفته است. یا واقعه غدیر یک حادثه است ولی ۲۲۸ نقل مختلف درباره آن هست، حالا کدام نقل معتبرتر است خود بحثی جدی است. برخی فقهای معاصر مانند آیتالله بروجردی به این موضوع توجه کردهاند ولی به صورت جدی و میدانی بحث نشده است.
مهریزی بیان کرد: مسئله دیگر تقطیع قبل از تدوین رسمی در روایات است و به نظر بنده، آیتالله بروجردی برای رفع همین مسئله، جامع الاحادیث را نوشتند(که البته مربوط به تقطیع بعد از تدوین رسمی است). ائمه(ع) درس داشتند، نامه نوشتهاند و پاسخ سؤال دادهاند ولی الان کتب حدیثی ما مانند ضرب المثل است زیرا متنها از سند کوتاهتر است در حالی که این طور نبوده و حضرت متن منسجمی را نوشته یا بیان فرمودند ولی توسط راویان تقطیع شده است. در میان کتب حدیثی، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه به واقع خیلی نزدیکتر است یا مکاتیب الرسول و مکاتیب الائمه(ع).
بازسازی مصادر اولیه
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: مسئله دیگر بازسازی مصادر اولیه حدیثی قبل از دوره تدوین است، ما تعبیر اصول اربعمائه را داریم که درباره آن، بیش از صد اسم داریم و از آن تعداد، ۱۶ متن داریم که در دوره صفویه درست شده است ولی گاهی از آن ساختمان ۵۰ طبقه میسازیم و در مقایسه بین متون حدیثی شیعه و اهل سنت برای آن خیلی حساب باز میکنیم و میگوییم احادیث ما پاکیزهتر، دور از تحریف و مصونتر از جعل و وضع مانده است ولی در عالم واقع اینطور نیست. معتقدم ما میتوانیم مصادر اولیه حدیثی را بازسازی کنیم و ایرادات آن کمتر شود.
استاد حدیث حوزه با بیان اینکه اهل سنت به دفعات مصادر حدیثی خود را بازسازی کردهاند، گفت: ما نمیتوانیم ۳۰۰ سال خلا داشته باشی و بعد براساس آن نظریه بدهیم و دیدگاه درست کنیم و جولان بدهیم، چون مجامع حدیثی ما از قرن ۴ به بعد شکل گرفته ولی از روی هوا که نمیتوان بحث و پایهریزی کرد. سیر حدیثنگاری از قرن اول تا سوم در شیعه، صعودی بوده است و کتابت و نوشتهها بیشتر میشده است و اگر بازیابی مصادر صورت گیرد پشتوانه محکمتری برای منابع حدیثی متاخر خواهیم داشت و تا ۶۰ درصد میتوانیم به واقع نزدیکتر شویم.
مهریزی اضافه کرد: موضوع دیگر شناسایی نسخههای کهن است، ما از کتب اصلی خودمان نسخه خیلی کم داریم و با فاصله است، در مؤسسه دارالحدیث قدیمیترین متنی را که از کافی یافتیم مربوط به قرن ششم است، که با دوره کلینی دو قرن فاصله دارد و باید نسخههای بیشتری بیابیم، ما آثاری از سیدمرتضی در روسیه یافتیم که برای ۳۶ سال بعد از وفات ایشان است و اگر جستوجو کنیم از سایر آثار هم خواهیم توانست. نباید تصور کنیم یافتن نسخههای قدیمی، کاری تشریفاتی است و عدهای بیکار دنبال این موضوع هستند، این کار امروز جزء مطالعات اصلی در مطالعات دینی است.
لزوم نسخهیابی
وی تاکید کرد: دنیا و آخرت ما به قرآن و حدیث وصل است و روایات هم از طریق مکتوبات و نسخ به ما رسیده و تا جایی که میتوانیم باید منابع اصلی را بیابیم تا اعتبار کارهای دین ما بیشتر شود. مهندسی از کتابی با عنوان «خطیب کعبه» در هند خبر داد ولی جای این سؤال است که چطور این کتاب فقط در هند بوده و آن هم یک فرد مهندسی آن را دیده و ماجرای مهمی چون ایراد خطبه از سوی حضرت عباس(ع) در بالای کعبه در سال ۶۱ در آن نقل شده است. وقتی ما نسخههای اصلی را نیابیم برخی سوء استفاده کرده و این موارد را جایگزین میکنند.
مهریزی تصریح کرد: موضوع دیگر در حدیثپژوهی نقطهگذاری و کتابت است که خیلی کم به آن پرداختهایم، اگر خط عربی تا قرن سه و چهار، نقطه نداشته و بعدا نقطهگذاری شد، این کار خودش یک امر اجتهادی است زیرا یک کلمه با دو نوع مختلف خوانده شود معنا را تغییر میدهد مثلا حدیث «خیر العبادة ...» اگر نقطه عباده اضافه شود میشود عیادت همینطور بنات تبدیل به نبات و رمان و زمان به یکدیگر تبدیل خواهند شد.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: در قرآن، مالک و ملک را داریم و در مقبوله عر بن حنظله هم حاکما و حکما دو معنا دارد و هر کدام را ملاک بگیریم بنیاد یک نظریه را زیر و رو خواهد کرد. بنابراین مباحث کتابت و شکل حروف بسیار جدی است و نباید آن را امر ساده تلقی کرد.
مهریزی با اشاره به مطالعات راهبردی حدیثی، گفت: از جمله عرصههای نوین مطالعات راهبردی حدیثی میتوان به موضوعاتی چون فلسفه حدیث اشاره کرد. پرسشهای جدی درباره حدیث وجود دارد که در علوم حدیث به آن توجه نشده است مانند اینکه حدیث در کنار قرآن چه نقشی دارد، قلمرو احادیث کجاست، زبان حدیث عرفی است یا رمزی و ...؟ اینکه حدیث با علوم اسلامی چه نسبت و ارتباطی دارد. برای علوم مختلف مانند فقه و عرفان و اخلاق، فلسفه نوشته شده و معتقدم باید برای حدیث و قرآن هم فلسفه نوشته شود، زیرا سؤالاتی درباره قرآن وجود دارد که در علوم قرآنی رایج به آن پرداخته نمیشود.
شناسایی جریانات حدیثی
استاد دانشگاه قرآن و حدیث بیان کرد: موضوع دیگر در این زمینه، مباحث جریانشناسی است، زیرا در گذشته صرفا رویکردهای اخباری، عقلگرایان و عرفا را داشتیم ولی الان رویکردهای دیگری هم مانند القرآنیون اضافه شده است و از سال ۱۹۰۶ میلادی مباحث القرآنیون در مصر نضج گرفت و الان در ایران هم دیدگاههایی ایجاد شده و توسعه یافته است، رویکرد منتقدانه به حدیث هم از دیگر رویکردهاست و مرحوم صادقی تهرانی و صالحی نجف آبادی در زمره این افراد بودند. مکتب تفکیک هم خودش بحث مهمی در این زمینه است. جریان علمی هم از دیگر رویکردها به حدیث در دوره معاصر است و اینکه رابطه علوم با حدیث چیست.
مهریزی بیان کرد: مسئله دیگر تاریخ گذاری احادیث است که مستشرقان هم به آن پرداختهاند؛ آنها با نگاههای دیگری درصدد مطالعه هستند ولی ما میتوانیم فهم دقیقتری از حدیث داشته باشیم. البته تاریخمندی با تاریخگذاری فرق دارد و کار آن بررسی اصالت یک متن است.
وی افزود: در مطالعات کاربردی هم باید به موضوعاتی چون مطالعات بین رشتهای پرداخته شود و اینکه ما چقدر از علوم جدید میتوانیم در فهم حدیث و بالعکس استفاده کنیم. مثلا احادیث طبی یکی از این مقولات است و در دارالحدیث هم متون در اختیار چند پزشک قرار گرفته تا نظر خود را درباره آن ارائه کنند.
مهریزی گفت: مجتهد حدیثی باید سه گام را بردارد، ابتدا باید احرازالصدور از طریق منبع، سند، راویان و ... بکند و آن را مسلم نگیرد، گام دوم، احراز اصالت متن و گام سوم هم، بررسی صرفی و نحوی حدیث است.