تولد يک انقلاب: روايتي متفاوت سالهای 56 و 57 / بهزاد دانشگر – قم : انتشارات شهید کاظمی ، 1397
من نویسنده این کتاب نیستم . حقیقتش ، نگارنده در ابتدا بنا نداشت ، چنین کتابی درباره انقلاب بنویسد . این کتاب در واقع فیش هایی برای پاسخ به چند سوال است که در همه سال های جوانی نگارنده با او همراه بوده است و در سال های اخیر از مهم ترین دغدغه های ذهنی اش بوده اند.
در صفحه 55و 56 کتاب بخشی از سخنان مرضیه حدید چی چنین آمده است : حدود شانزده روز بدترین و وحشناک ترین شکنجه ها را تحمل کردم ؛ ولی هنوز چیزی یا مطلب درخور و با اهمیتی به ماموران نگفته بودم ؛ و این امر ، سخت بر ماموران و بازجوها گران آمد ؛ از این رو دست به کاری کثیف و غیر انسانی و خیانت آمیز زدند ؛ دختر دومم (( رضوانه )) را که به تازگی به عقد جوانی درآمده بود ، دستگیر کردند و به کمیته نزد من آوردند . آنها فکر می کردند ، با چنین اقدامی و ایجاد فشار روحی و روانی ، مقاومت مرا در هم شکسته و مرا به حرف در می آورند . رضوانه ، محصل مدرسه رفاه بود و به همراه سایر دانش آموزان مدرسه به کارهای هنری و جمعی مشغول بود . او سرودها و اشعاری را که از رادیو عراق پخش می شد ، با دوستانش جمع آوری کرده و در دفترچه اش نوشته بود . این دفترچه پس از دستگیری من و هنگام تفتیش و بازرسی خانه به دست ماموران افتاده و این بهانه ای برای دستگیریش شده بود . شب اول ، آن محیط برای رضوانه خیلی وحشتناک و خوف آور بود . دائم به خود می لرزید و دستش را به دستان من می فشرد ؛ البته من نیز دست کمی از او نداشتم ؛ ولی باید برای حفظ روحیه دخترم خود را استوار و مسلط نشان می دادم تا او بتواند در برابر شکنجه هایی که در روزهای بعد پیش رویش بود ، دوام بیاورد و خود را نبازد . ماموران به بهانه جلوگیری از خودکشی و حلق آویز شدن ، چادر از سرمان گرفتند . برایم خیلی روشن بود که انگیزه و هدف واقعی آنها از این کار ، دریدن ججاب ، نماد زن مومن و مسلمان و شکستن روحیه ما بود ؛ از این رو ما نیز از پتوهای سربازی که در اختیارمان بود ، برای پوشش و به جای چادر استفاده می کردیم . عمل ما ، در آن تابستان گرم برای ماموران خیلی تعجب آور بود . آنها به استهزا و تمسخر ما را ((مادر پتویی ؛ دختر پتویی)) صدا می گردند جلادان کمیته در ادامه کارهای کثیفشان ، چند موش در سلول رها کردند که دخترم می ترسید و وحشت می کرد و خودش را به من می چسباند و می گریست . تا صبح موش ها در وسط سلول جولان می دادند و از در و دیوار بالا می رفتند . در آن شرایط و اوضاع باید به دخترم دلداری می دادم ؛ ولی به دلیل ترس از میکروفن های کار گذاشته شده و شنیدن حرف هایمان ، پتو را بر سر می کشیدم و به بهانه خوابیدن در همان وضعیت خیلی آرام و آهسته برایش صحبت می کردم تا بداند ، اوضاع از چه قرار است . آن شب وحشتناک به سختی گذشت . صبح هر دوی ما را برای باز جویی و شکنجه بردند . چون پتو به سر داشتیم ، خنده های تمسخر آمیز و متلک ها شروع شد : (( حجاب پتویی ! )) (( مادر پتویی ؛ دختر پتویی ؛ .........پتو پتویی و .....)) .
یکی گفت : (( کجاست خمینی که بیاید و شما را با پتوی روی سرتان نجات دهد و ......)) خلاصه ما را حسابی دست می انداختند و مسخره می کردند . در آن وضع چون عروسک های خیمه شب بازی برایشان بودیم . بعد شکنجه شروع شد ؛ شوک الکتریکی و شلاق ....وقتی از کارها و وحشی بازی هاشان نتیجه نگرفتند ، ما را از هم جدا کردند . لحظاتی بعد صدای جیغ و فریادهای دلخراش رضوانه همه جا را فرا گرفت . به خود می لرزیدم . بغضم ترکید و گریستم . به خدا پناه بردم و از درگاهش برای رضوانه ، تحمل در برابر این همه شدت و سبعیت التماس کردم . با وجود این همه شکنجه ، رضوانه چیزی نداشت که بگوید . برای من هم همه چیز پایان یافته بود و از خدا شهادت را طلب می کردم .
کتاب حاضر، درباره شناخت و تحلیل عوامل و زمینههای انقلاب است که با "روش تاریخ و منطق جامعه شناختی "صورت گرفته است .نگارنده در بخش اول طی سه فصل به پایه های نظری انقلاب اشاره می کند و تعاریفی از واژه "انقلاب "و مباحث کلی درباره قوانین و علل تحولات اجتماعی به دست می دهد. وی در بخش دوم نظریه های مهم و مطرح درباره "انقلاب "را بازگو کرده بر آن است انقلاب اسلامی را با اصول آن نظریه ها تطبیق و تحلیل نماید .در بخش سوم ـ که بخش اصلی کتاب را تشکیل می دهد ـ عوامل و شرایط انقلاب ایران در شش فصل بررسی می شود:
۱ـ تاثیر مذهب و عوامل مذهبی در انقلاب اسلامی، ۲ـ زمینه های فکری انقلاب، ۳ـ عوامل و زمینه های اجتماعی انقلاب، ۴ـ عوامل و زمینه های سیاسی انقلاب، ۵ـ نقش عوامل و زمینه های بین المللی، ۶ـ ملاحظاتی چند در تحلیل انقلاب ایران . صفحات پایانی به نمایه اختصاص یافته است .