قمر هشتمین خورشید سروده‌ی جلالی چالشتری
۱۳۹۸-۰۹-۲۹
نگاهی در کربلای ایران در زمان حکومت عباسیان با کتاب قمر هشتمین خورشید سروده‌ی جلالی چالشتری

قمر هشتمین خورشید/ حفیظ الله جلالی چالشتری/ قم : چاپکو،1398
ستایش تورا ای آفریننده بی‌همتا
ای که تمام زیبایی‎های عالم از بخشش تو سرچشمه می‌گیرد و لطافت و خوش رنگیش جهانی را پر می‌کند و معبود دلها می‌شود، ای خوب‌ترین خوبان عالم، معبود من تو را سپاس.
 ای که در تقسیم روزی به امر تو کرم ضعیفی در دل دریاها و لابه لای صخره‌های سخت، برگ سبزی بردهان دارد، ای روزی رسان تو را سپاس، ای که در سینه‌ی ابرهای سبک میلیاردها تن یا متر مکعب باران رحمتت آماده با تمام قدرت برای باریدن و دانه‌های تشنه در قعر زمین در حال شکوفایی و حیوانات برای بقا در حال جست وخیز تا از دل کوه های سر به فلک کشیده نهرها و رودها جاری و دشت های پهناور را سیراب سازد. ای بخشنده‌ی روزی تمام موجودات تو راسپاس.
ای که در هنگام خطرها هیچ پناه مطمئنی جز تو برای مظلومان، و ظالمان را هیچ گریزی از قهر تو نیست. ای پناهنده‌ی بی پناهان و کوبنده‌ی ستمگران تو را سپاس.
 ای که تمام هستی عالم چون هسته‌ای در دست توست و با عنایت تو سبز و خرم و نشاط‌آور می‌شود، ای هستی بخش تو را سپاس. سپاس برای اولین معلم بشر که پیامبران از تو درس آموختند و مردم را از نور روشن تو هدایت کردند، ای که علم بی پایان را در مغز انسانها به جنب و جوش در می‌آوری تا اسرار ناشناخته را روز به روز کشف و از امکانات بهترین بهره مند شوند. ای که چشم ها و دل های آگاه از نور تو به اوج کمال می‌رسد ای نوراعلی نور تو را سپاس.
 در حمد و ستایش تو قلم عاجز و زبان الکن است اگر تمام ذرات عالم زبان در آورد و هر زبان در هر لحظه تا به صبح قیامت میلیاردها بار حمد و ثنای تو را بگوید نمی‌تواند یکی از نعمت های کوچک تو را پاس دارد، این بنده‎ی حقیر چه می‌توانم بکنم جز آن که به فرموده امام سجاد (ع) که می‌فرماید: بزرگترین شکرگزاری به درگاه خداوند این است که بگوییم الهی الحمدلله رب العالمین ای کاش همیشه نعمت های تو را شکرگزار باشیم. کسی را در کایناتت قدرت فهم و درک نیست که این جهان پهناور و کهکشان‎های بی‎نهایت بزرگ و کوچک در چه وقت به وجود آمده و تا چه وقت باقی خواهد ماند . پرستش تو برای بشر یک نیاز است زیرا که بنده محتاج توست.
با سلام و درود خدمت پیامبران الهی و امامان عظیم الشان و بزرگان تاریخ بشریت و استادان و خدمتگزاران و معلمان ایمان و تقوا و با سلام خدمت غیور مردان و شیر زنان ایران زمین از ساکنان قله‎های بلند البرز کوه تا خطه‌ی پهناور خراسان و از بلندای کوه‌های زنجیره‌ای زاگرس تا  ریگزارهای بلوچستان و از بلندترین کوه‌های سر به فلک کشیده‌ی سبلان تا پهن دشت خوزستان و از آخرین نقطه‌ی مرزهای کردستان تا آخرین حد و مرز دریا دلان مرزهای آبی خلیج فارس و دریای عمان و دریای مازندران و در یک کلام سلام و صدها درود بر همه‌ی ملت قهرمان پرور ایران بزرگ که در طول تاریخ با فداکاری بی‌دریغ و با قلم و قدم‌بلند و استوار خود در راه خدمت به فرهنگ کهن این سرزمین بوده و خواهند بود. هنرمندان و دوستداران هنر، استادان و آن‌هایی که هنر را می‌آفرینند و هنر را دوست دارند و هنرمند را تشویق می‌کنند.
ای هموطن، پس از سالها انتظار درباره‌ی سفرنامه‎ی تاریخی امین  ولایت یعنی آقا احمد بن موسی (ع)، با پیگیری‌های زیاد برای بدست آوردن مطلب کامل که سند باشد با تشویق مسئولین کتابخانه و همراهی بخش ادبیات حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) در تایپ و غلط‌گیری و با خلاصه‌ای از کتب جلیل عرفان‌منش، مشغول سرودن شعر شدم ولی چون در آن کتب نظرات زیادی درباره به شهادت رسیدن آن حضرت بود بنا به دلایلی محکم یقین کردم که شهادت آقا در همین مکان است. برای کامل شدن تاریخ و چگونه حرکت کردن آن زمان کاروان‌ها با آن مشکلات باید نویسنده از زمان و مکان آن آگاه باشد بنده با عنایت خداوند خود را در آن زمان و مکان تصور کردم تا بتوانم انجام وظیفه کنم در آن زمان کاروان‌ها برای سفر با چه مسایلی روبه رو می‌شدند چه قدر باید نیرو و محافظ داشته باشند تا از شهری به شهر دیگر بروند، در بین راه با راهزنان باید نیروی جنگ دیده داشته باشد و خوراک ووسایل زیادی با خود ببرند. در زمان مامون عباسی وقتی می‌خواست امام رضا (ع) را به مرو بیاورد افرادش تا وارد مدینه شدند فرمانده مامون فریاد زد هرکس سر از خانه بیرون کرد گردنش را خواهم زد.
آقا احمد بن موسی می‌توانست از برادرش دفاع کند، اما منتظر امر امام بود، زیرا اطاعت از امام واجب است. امام رضا (ع ) فرمود کسی کاری نکند این‎ها با من کار دارند راضی نیستم خونی ریخته شود. آقا امین ولایت به دستور امام (ع) اطاعت کرد ولی خیلی برایش گران تمام شد که نتوانست از برادرش دفاع کند . بعد از یک سال یا بیشتر دل تنگ برادر شد درخواست ملاقات برادر کرد با اجازه برادر به سمت مرو حرکت نمود. یادآور می شوم بنده سال های پیش آمدم شیراز تا حکایت مسافرت آقا احمدبن موسی (ع) را با کتاب امام رضا (ع) در یک کتاب به شعر درآوردم اما مطلب کاملی پیدا نکردم همیشه به این کار فکر می کردم تا درسال 1397 در ماه مبارک رمضان بیاری خداوند این کار مهم را به انجام رساندم که امیدوارم قبول درگاه پروردگار عالم و مورد رضایت چهارده معصوم باشد. ای هموطن بنده از نظر سواد کلاس پنجمی هستم و این کار و کارهای دیگر را از عنایت معبود بی همتا می دانم و از خود ادعایی ندارم .
 

 

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.