بنا به باور اندیشمندان معاصر تمام جهان از زبان تشکیل شده و منظور از زبان، دنیای نشانههاست .
مهدی آخرتی گفت: بنا به باور اندیشمندان معاصر تمام جهان از زبان تشکیل شده و منظور از زبان، دنیای نشانههاست .
یک شاعر مشهدی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، اظهار کرد: مثلا کنار هم قرار گرفتن درختان در یک جنگل نشانه است، چیدمان صندلیها در یک اتاق نشانه است، وقتی تسبیحی پاره میشود و دانههایش نامنظم کنار هم قرار میگیرند نیز مساله به همین ترتیب است.
وی تصریح کرد: این نشانهها، نشانههای زبان این اجسام و پدیدارها هستند، زبان گفتار و نوشتار آدمی هم یکی از این زبانهاست که نشانههای زیادی دارد. حالا تصور کنیم که در هنرهای دیگر این نشانهها را به زبان گفتار و نوشتار ارتباط دهیم و یا منحصرا نشانهشناسی کنیم و با زبان خودمان بیانشان کنیم. اینجا از ادبیات بهره گرفتهایم و قبل از آفرینش این هنرها زبان در ذهن ما بوده است.
این منتقد ادبی ادامه داد: لئو تولستوی میگوید «زبان همان اندیشه است»، پس با این حساب ما با زبان فکر میکنیم و آفرینش هنر هم با ذهن خودآگاه یا ناخودآگاه سر و کار دارد. این چند خط نوشتار ثابت میکند که ادبیات نقش پررنگی در هنرهای دیگر دارد و حتی به نوعی شاید بتوان گفت ادبیات مادر تمام هنرها است.
وی در خصوص شعر به عنوان یکی از عناصر ادبیات، اظهار کرد: شعر هم جزوی از ادبیات است و باید ببینیم که نقش هنرهای دیگر در شعر چیست. چون اگر قرار باشد نقش شعر را در هنرهای دیگر بررسی کنیم، بسیار طولانی و طاقت فرسا خواهد شد، من به شاعران جوان توصیه میکنم، مخاطب تمام هنرها باشند، چون شعر مجموعهای از هنرهای بزرگ است.
آخرتی تصریح کرد: اگر به چند قرن پیش برگردیم، میبینیم که در کشورهای مسلمان نشین و اساسا در بین مسلمانان عدهای از هنرها مانند پیکرتراشی و نقاشی و موسیقی حرام بوده است، در این شرایط شاعران ایران چون قدمتی دیرینه در هنر و شور داشتند، سعی کرند همهی این هنرها را در شعر خلاصه کنند. به همین علت است که موسیقی در شعر فارسی به حدی غنی میشود که جای خالی هنر موسیقی را تا حدودی پر کند.
وی خاطرنشان کرد: همچنین تصویر سازیها در شعر ما توسط آرایههای بدیعی به خوبی انجام میشد و جای خالی هنر نقاشی را پر میکرد، ساختار بیان و لحن حماسی در شعر فارسی، قهرمانان را چونان تندیسی افتخارآمیز در خود جای داده است. پس بیراه نگفتهایم که شعر با اغلب هنرهای بزرگ ارتباط دارد. با داستان و فیلمنامه هم در روایت اشتراک دارد.
این شاعر ادامه داد: پس نگاه کردن فیلم، منجر به یادگیری ساختار روایت برای شاعر میشود، دیدن نقاشی، ایدههای تصویری در ذهن او ایجاد میکند، گوش دادن به موسیقی، گوش موسیقیایی او را قوی میکند و موسیقی شعرش را به غنا می رساند. پرفورمنسهایی یا همان تلفیقات هنریای که ما امروز بین هنرهای مختلف میبیبنیم، نشان میدهد که تا چه اندازه هنرها میتوانند در کنار هم یک ساختار مشترک تولید کنند.
آخرتی تصریح کرد: به نظر من ساختار هنرها یکی است، فقط شیوهی آفرینش فرق میکند، شاید مردم غیرمتخصص هم به نوعی به این نتیجه رسیدهاند، وقتی میگویند چه نقاشی شاعرانهای یا چه ساختمان شاعرانهای.
وی اظهار کرد: زبان و شعر علاوه بر استفاده از هنرهای دیگر، از «بینامتنیت» یا اشتراک بین متون و علوم دیگر انسانی مانند جامعه شناسی،روانشناسی،فلسفه و غیره نیز سود میجویند.