پروین دولتآبادی شاعر کودکان بیش از۵۰ اثر برای کودکان دارد، کتاب شعر گل بادام او جایزه ی شعر برتر شورای کتاب کودک (۱۳۶۶) را از آن خود کرد.
پروین دولت آبادی (1303– 1387)
پروین دولتآبادی شاعر کودکان در 21 بهمن سال ۱۳۰۳ درخانواده ای اهل فرهنگ که شعر در آن جایگاه ویژهای داشت، در محله ی احمدآباد اصفهان به دنیا آمد.
پس از دبیرستان تصمیم داشت تحصیل را در رشته نقاشی و مجسمهسازی در
دانشکده هنرهای زیبا ادامه دهد و چند جلسه هم در دانشگاه شرکت کرد اما بازدید از یک پرورشگاه مسیر او را عوض کرد. پرورشگاه متعلق به شهرداری تهران بود و پدرش ریاست کل آن را برعهده داشت. خواهرش مهین نیز به اداره بخش شیرخوارگاه آن میپرداخت. پروین تصمیم گرفت به سرپرستی و تربیت کودکان پرورشگاه بپردازد. در پرورشگاه شعرهایی که برای کودکان سرود بسیار مورد توجه آنان قرار گرفت.
وی تلاش کرد تا شعر کودکان را از حالت پند گونه خارج کرده و اشعاری که جنبه سرگرمی و تفریح برای ایشان داشته باشد ارائه کند. وی هم چنین آثاری برای بزرگسالان نیز در هر دو سبک سنتی و نیمایی سروده است. وی از معدود نویسندگانی است که آثارش در کتب درسی نیز آمده است.
در سال ۱۳۳۹ با همکاری پرویز ناتل خانلری، زهرا خانلری و همسرش اسماعیل سالمی، شرکت انتشاراتی "سخن" را پایه گذاری کرد و به ثبت رساند. از همان آغاز انتشار نشریه ی "پیک" با این نشریه همکاری داشت و در دو سال اول انتشار آن تنها شاعر این نشریه بود. بسیاری از شعرهای این شاعر در کتاب های درسی چاپ شده است.
دولت آبادی بیش از۵۰ اثر برای کودکان دارد، از جمله: "حروف الفبای زبان فارسی با نقش حیوانات، تهیه و تنظیم از ابراهیم دادپی با شعر پروین دولتآبادی"، "خانهی مقوایی"، "گل را بشناس کودک من"، "مرغ سرخ پا کوتاه"، "گل بادام"، "گل آمد و گل آمد، نوشته هانس کریستین اندرسن؛ ترجمه به نظم پروین دولتآبادی"، "بر قایق ابرها" و "هلال نقرهای".
کتاب "شعر گل بادام" او جایزه ی شعر برتر شورای کتاب کودک (۱۳۶۶) را از آن خود کرد. از آثار دولت آبادی برای بزرگسالان می توان "شهر سنگی"، "شعر نو"، "آتش و آب" را نام برد.
گل بادام ای سپید سپید
با خود آورده ای ز عید نوید
تو هم ای تازه سنبل خوشبو
قصه عید و نوبهار بگو
نرگس ای تاج زر نهاده به سر
جوی را دادی از بهار خبر
لاله ای سرخ روی باغ و چمن
ای به لبخند باز کرده دهن
حرفی از نوبهار می گویی
چون به دامان دشت می رویی
سایه پرور درخت خانه ی ما
نارون ، چتر خویش را بگشا
ای بهار ، ای بهار سبز بیا
تو بیا جاودان به خانه ی ما