کابوس / علیرضا سپاهی لائین
کابوس / علیرضا سپاهی لائین
ازاین کابوس بیدارم کن ای احساس هشیاری
که دارد می کند دیوانه ام این خواب تکراری
چنان افتاده روی سینه ام بختک که می ترسم
ببینم می کنی بیدارم و خواب است بیداری!
تمام روزها تکرار دیروزند و تقویمم
فقط تصویر صبحی مرده می زاید بناچاری!
تقاص زنده ماندن در وبای جهل را ،زندان
به جای گور دفنم کرده دریک چار دیواری!
چه اندوهی که آه ازآتش دل دارم و انگار
دهانم را کسی له می کند در زیر سیگاری!
شبیه باغ، گل می خواهم ازباد بهار اما
به لب ازچشمهایم شوره زاری می شود جاری!
بهای راستی را هرقدر بسیار خواهم داد
ولی سرخم نخواهم کرد پای این بدهکاری
اگر ازحال من پرسید و ایمانم به آزادی
بگو دربند هم پایان ندارد این گرفتاری!
**
ازاین کابوس بیدارم کن ای صبحی که درراهی
که دیدم چشمهایم کم نکردند آبروداری....!