دهم مرداد 1395 هفتاد و ششمین زادروز محمود دولت آبادی نویسنده شهیر ایرانی که بیش از هر اثر دیگر به خاطر رمان 10 جلدی «کلیدر» شهرت دارد.
دهم مرداد 1395 هفتاد و ششمین زادروز محمود دولت آبادی نویسنده شهیر ایرانی است که بیش از هر اثر دیگر به خاطر رمان 10 جلدی «کلیدر» شهرت دارد. اثر سترگی که 15 سال از عمر خود را بر سر آن گذاشت.
رمانی که از آن به عنوان دومین رمان طولانی ترین رُمان جهان (پس از رمان جست و جوی زمان از دست رفته) یاد می شود. هر چند بر سر عنوان دومین رمان طولانی اختلاف نظر وجود دارد و برخی معتقدند هری پاتر و ارباب حلقه ها در این سیاهه احصا نشده اند و این به خاطر آن است که اینها یک داستان نیست و مجموعه داستان های مجزاست.
در حالی که « در جست وجوی زمان از دست رفته» و « کلیدر» یک داستان را از ابتدا تا به انتها با شخصیت های متعدد پیش می برند.
گرامی داشت سالروز تولد محمود دولت آبادی امسال به یک دلیل ویژه هم حس و حال دیگری دارد و آن از دست دادن عباس کیارستمی و بیماری محمد رضا شجریان دو هنرمند هم نسل اوست تا در حیات قدر دانیم و آرزو کنیم نویسنده ایرانی بماند و بپاید.
این نویسنده ایرانی خوش بختانه در لایه های مختلف اجتماعی هم شناخته شده و در همین جشن سریال «شهرزاد» دیدیم که به اندازه سوپراستارهای سینما محبوبیت داشت و شناخته شده است.
مجله الکترونیکی «فرهنگ نو» به سردبیری علی سرهنگی در این باره چنین نوشته است:
محمود دولتآبادی ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولتآباد شهرستان سبزوار به دنیا آمد.
وی مشاغل مختلفی را تجربه کرده است. کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخ های کج و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوه کشی، دوچرخه سازی، سلمانی و...
در همین دوران دهه ۱۳۴۰ بود که به صورت جدی با تاتر آشنا شد و ۶ ماه نظری و ۶ ماه هم عملی درس تاتر خواند. در این دوره شاگرد اول شد و پس از آن «شب های سفید» اثر داستایوسکی را بازی کرد و بعد «قرعه برای مرگ» اثر واهه کاچا٬ بازی در نمایش «اینس مندو»٬ «تانیا»٬ «نگاهی از پل» اثر آرتور میلر و بعد از آن کار در اداره برنامههای تأتر بود.
سپس به گروه هنر ملی پیوست دوره پرباری برای او آغاز شد..درهمین سال ها در کلاس تئاتر آناهیتا به صورت مستمع آزادشرکت می کند......در سال ۱۳۵۳ مهین اسکویی، کارگردان تأتر از او دعوت کرد که در نمایشنامه «در اعماق» اثر ماکسیم گورکی ایفای نقش کند.از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۳ تأتر و داستاننویسی، دوشادوش هم، ذهن دولتآبادی را تسخیر کرده بود. او در فیلم گاو هم نقش کوتاهی ایفا کردهاست .
در همین سال تأتر را برای همیشه کنار گذاشت، اگر انتشار نمایشنامه ققنوس و یا فعالیت دولت آبادی را برای تشکیل سندیکای تأتر در یکی دو سال بعد از انقلاب مستثنا بدانیم.دولتآبادی، کار منظم داستان نویسی را با انتشار «ته شب» در سال ۱۳۴۱ آغاز میکند که در آثار او از همان نخستین اثر تا آخرین آنها سلوک خطوط تفکری کلی نگر و نشانههایی مشخص وجود دارد، همچنین تسلطهای رشک آمیز او در فضاسازی و دیالوگ نویسی از همان آغاز کار پیداست.
مشخصه دیگر آثار او عشق به پدر یا خاطره پدری است ونیز ارادت به صادق هدایت.
دولت آبادی به همراه امین فقیری در سال 1376 برنده لوح زرین بیست سال داستان نویسی بر کلیه آثار شد. وی در سال ۱۳۸۲، در نخستین دورهء جایزه ادبی یلدا (به همت انتشارات کاروان و انتشارات اندیشه سازان)، جایزه یک عمر فعالیت فرهنگی را دریافت کرد.
فرهنگ نو در بیان فعالیت های سیاسی این نویسنده به گرایش اصلاح طلبانه او در دو دهه اخیر و حمایت صریح از نامزدهای اصلاح طلب اشاره و بسنده کرده حال آن که می توان به یک دوره زندان در پیش از انقلاب هم اشاره کرد که بدون ارتباط با هیچ گروه سیاسی مسلح یا غیر مسلح گرفتار شد.
عصر ایران به نوشته فرهنگ نو این دو موضوع را هم می افزاید:
نکته اول این شایعه که او در فهرست نامزدهای جایزه نوبل ادبی نیز قرار گرفته هر چند نمی توان درباره صحت آن با قوت اظهار نظر کرد.
دوم هم این که در سال های اخیر نام دولت آبادی بیش از هر اثر دیگر با نام رمان «زوال کلنل» گره خورده که مجال انتشار نیافته است و چون به زبان های دیگر ترجمه شده برگردان غیر قانونی و غیر رسمی آن به فارسی با نثر عادی اسباب رنجش نویسنده شده است.
برخی نیز به دولت آبادی پیشنهاد کرده اند این اثر را برروی شبکه های مجازی قرار دهد و از مردم بخواهد وجه آن را با خرید کتابی دیگر بپردازند اما هنوز نپذیرفته و امیدوار است مجال انتشار از مجراهای رسمی فراهم آید.
در میان تمام مصاحبه ها و گفت و گوهای دولت آبادی یا بستگان و نزدیکان او شاید قابل توجه ترین خاطره این باشد که وقتی رمان به مرگ گل محمد می رسد نویسنده اشک می ریخته و می نوشته است...