گذار منهتن
۱۳۹۵-۰۵-۱۱
این رمان در سال 1925 منتشر شده است و نویسنده در این کتاب تصویری جامع، گسترده و در عین حال گزنده از جامعه‌ دگرگون شونده‌ آمریکا به ویژه در چند دهه‌ اول قرن بیستم ارائه می‌دهد و چگونگی تغییر شکل آمریکا و ورود آن را به قرن جدید و دوران تازه را ترسیم می‌کند.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «گذار منهتن» نوشته «جان دوس پاسوس» با ترجمه علی کهربائی طی روزهای گذشته از سوی انتشارات کتاب‌سرای نیک روانه بازار نشر شد.
این رمان در سال 1925 منتشر شده است و نویسنده در این کتاب تصویری جامع، گسترده و در عین حال گزنده از جامعه‌ دگرگون شونده‌ آمریکا به ویژه در چند دهه‌ اول قرن بیستم ارائه می‌دهد و چگونگی تغییر شکل آمریکا و ورود آن را به قرن جدید و دوران تازه را ترسیم می‌کند.
کتاب حاضر مصرف‌گرائی و بی‌تفاوتی اجتماعی زندگی معاصر شهری را به شدت به باد انتقاد می‌گیرد و منهتن را شهری بی‌رحم و در عین حال سرشار از انرژی نشان می‌دهد. نویسنده در توصیف و زنده ساختن صحنه‌ای اجتماعی همان‌قدر تلاش می‌کند که رمان‌نویسان دیگر به پرورداندن سیرت قهرمانان خود می‌پردازند. نویسنده می‌خواهد تاثیر محیط اجتماعی و به ویژه محیط اقتصادی را بر افراد نشان دهد بنابراین تکه‌هایی از ترانه‌های روز، نطق‌های سیاسی، تیترهای روزنامه، بیوگرافی اشخاص واقعی و تاریخی که زندگی‌شان با زندگی آدم‌های داستان درآمیخته است، در لابه‌لای داستان به چشم می‌خورد.
این کتاب از سه بخش تشکیل شده است که «اسکله‌ی اتوبوس دریایی»، «کلان شهر»،‌ «دلار»، «راه‌آهن» و «جاده صاف‌کن» سر فصل‌های بخش اول، «بانوی بزرگ سوار بر اسب سفید»، «جک لنگ دراز برزخی»، «رونق یک روزه»، «ماشین آتش‌نشانی»، «نمایشگاه حیوانات»، «پنج پرسش حقوقی»، «قطار تفریحی» و «رود دیگری تا اردن» سرفصل‌های بخش دوم و «شهر شاد بی‌بند و بار»، «شهر فرنگ»، «درهای چرخان»، «آسمان خراش» و «گران بار نینوا» سر فصل‌های بخش سوم کتاب است.
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «غروب، زاویه‌های تند و تیز خیابان‌ها را صاف کرده است. تاریکی، شهر بخارآلود آسفالته را سخت درهم می‌فشرد، قاب پنجره‌ها و نوشته‌ی تابلوها و دودکش‌ها و مخزن‌های آب و هواکش‌ها و پله‌های فرار و گچ‌بری‌ها و سرستون‌ها و بام پوش‌های موج‌دار و چشم‌ها و دست‌ها و کراوات‌ها را به قطعه‌های آبی، بلوک‌های سیاه عظیم تبدیل می‌کند.»
«جان دوس پاسوس» نویسنده‌ بسیار مهمی است، از هم دوره‌های «ارنست همینگوی» و «فیتزجرالد» است و مانند همینگوی در سال‌های جنگ اول جهانی راننده آمبولاس بوده است. او در سال‌های جوانی‌اش چهره‌ای رادیکال و معترض بوده، اما در سال‌های آخر عمر به چهره‌ای مرتجع بدل می‌شود که در ماجراهای مک‌کارتیسم در آمریکا علیه کسانی هم گواهی داده است. او دیدگاه‌های چپ داشت و کمونیست بود، علی‌رغم این که نویسنده‌ بسیار مهم و تأثیرگذاری است و در مقدمه‌ نجف دریابندری بر رمان «رگتایم» بر اهمیت و جایگاه مهم این نویسنده تأکید شده است، به خاطر دیدگاه‌های کمونیستی و چپش کنار گذشته شد و به او چندان در آمریکا توجه نشده است. این نویسنده زندگی پیچیده‌ای نیز داشت. از طریق ارمنستان به ایران هم آمده بود؛ در تبریز با پزشکی آشنا می‌شود و در خاطره‌هایش می‌گوید که آن فرد می‌توانست شیرین بودن یا نبودن هندوانه را از پوستش تشخیص دهد، همچنین به تهران هم سفر کرده است.
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.