«فرزند هرات»
۱۳۹۵-۱۱-۰۷
«فرزند هرات» ارج‌نامه نجیب مایل هروی به کوشش علی اوجبی از سوی موسسه خانه کتاب منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «فرزند هرات» ارج‌نامه نجیب مایل هروی به کوشش علی اوجبی از سوی موسسه خانه کتاب منتشر شد.
این کتاب از پنج فصل «درباره استاد نجیب مایل هروی»، «گفت‌وگو»، «معرفی تفصیلی آثار»، «مقالات اهدایی» و «رسائل اهدایی» تشکیل شده است.
کارنامه‌ای به اندازه یک دانشگاه
مجید غلامی‌جلیسه، مدیر عامل موسسه خانه کتاب در پیشگفتار با اشاره به کارنامه استاد مایل‌هروی می‌نویسد: «بعید می‌دانم کسی از اهالی قلم، خاصه علاقه‌مندان به حوزه میراث و پژوهشگران این عرصه باشد که نام استاد نجیب مایل هروی را نشنیده و از آثارش بهره نگرفته باشد. مصحح باشی و کتاب تاریخ نسخه‌پردازی و تصحیح انتقادی نسخه‌های خطی ایشان را نخوانده باشی و یا نسخه‌شناس و نسخه‌پژوه باشی و از کتاب کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی ایشان بهره نبرده باشی. استاد نجیب ما در زندگی پربار و پربرکت خود با وجود ناملایمتی‌های روزگار، کارنامه در خور توجهی از خود برجای گذاشته است؛ کارنامه‌ای که به تنهایی، دانشگاهی برای علاقه‌مندان به عرصه تحقیق و پژوهش و تصحیح در حوزه میراث کهن ایران است.» (ص 7)
در سطوری از مقدمه کتاب می‌خوانیم: «امسال دوره پانزدهم «آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی» را با نگاهی فراملی برگزار می‌کنند. به این معنی که تاکنون چهره ویژه‌ای که در هر دوره به عنوان الگو، اسوه و پیشکسوت فعالیت‌های عرصه پژوهش متون معرفی می‌گردید از داخل کشور یا بهتر است بگوییم با هویت ایرانی بود؛ اما از این دوره دایره انتخاب وسیع‌تر شده و به وطن فارسی‌زبان (افغانستان، تاجیکستان، و هندوستان) تسری پیدا کرده است.» (ص 9)
فردایی استوار بر همدلی و هم‌نوایی و هم‌آوایی
اشرف غنی، رئیس‌جمهور افغانستان نیز در پیامی در وصف استاد آورده است: «پاسداری از میراث فرهنگی این حوزه‌ی تمدنی و معرفی آن به نسل‌های آینده چونان مشعلی است که راه ما را بسوی آینده روشن می‌سازد و تداوم هویت مشترک مردمان این حوزه را ممکن می‌گرداند. آگاهی به مشترکات دینی و فرهنگی و پاس‌داشت آنها راهی است که زمینه‌ی همکاری و همیاری را می‌گستراند، شکاف‌ها و فاصله‌ها را بر می‌چیند و ما را، و نسل‌های آینده ما را، کمک می‌کند تا در ساختن فردایی استوار بر هم دلی و هم‌نوایی و هم‌آوایی یک جا سهم بگیریم و برچالش‌های فراروی چیره شویم.» (ص 12)
در فصل نخست «درباره استاد نجیب مایل‌هروی» با اشاره به زندگینامه وی آمده است: «در این سالیان دراز با بیشتر موسسات مهم فرهنگی و علمی ایران از قبیل دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و ... همکاری‌های علمی داشته است. مایل هروی بسیار پُرکار است و فعالیت‌های علمی و پژوهشی او نیز طیف گسترده‌ای از موضوعات را در برمی‌گیرد. تحقیقات او در قالب کتاب‌ها و مقالات متنوعی منتشر شده است.» (ص 15)
«آن شوریده شیرین کار» با قلم ساده و شیوا از روزگار هم‌دانشگاهی خود می‌نویسد: «مایل‌هروی سال‌ها دور ار خانه و کاشانه اصلی خود، در خراسان، غریب و بی‌مونس به سر برد. دلتنگی‌ها کشید و سختی‌ها دید و شماتت‌ها شنید. در مصائب و سختی‌های روزگار، فریادرسی نداشت و آنانی که می‌توانستند، چندان روی بر او شیرین نکردند. اما وی در ناگزیرترین مراحل و گردنه‌های زندگی، صبر و رضا پیشه کرد و آنچه تقدیر در پیمانه او ریخت، سرکشید و عین الطاف شمرد. تا توانست کار کرد و از دسترنج خود، نان خورد و دست نیاز به سوی دیگران دراز نرکد و هرگز به میدان و محدوده متملقان و چرخ‌زن‌های نان به نرخ روز خور زمانه نزدیک نشد.» (ص 36)
بزرگ‌راه به جای واژه فارسی شاه‌راه نشست!
بخش «گفت‌وگو» به بیان زندگی، خاطرات و یادی از استادان پرداخته که در سطوری از آن می‌خوانیم: «دکتر مهدی مشکوة‌الدینی ـ فرزند مرحوم مشکوة‌الدینی بزرگ، عبدالمحسن مشکوة‌الدینی ـ برای تدریس زبان‌شناسی، تازه به دانشکده ادبیات مشهد آمده بود و ما با او درسی داشتیم به نام «زبان‌شناسی اجتماعی». او در طول درس، متاسفانه بسیاری از ناگزیرهای درس را به لحاظ جو سیاسی عصر نمی‌توانست مطرح کند. به یاد دارم که در جسله‌ای کلمه «شاه‌راه» را مطرح ساختم و گفتم که به چه دلیل ما امروز این کلمه را در فارسی به «بزرگ‌راه» تبدیل کرده‌ایم، آیا واژه «بزرگ‌راه» می‌تواند جای «شاه‌راه» را در فرهنگ این منطقه بگیرد، آیا چه عاملی باعث شده است کلمه «شاه‌راه» دیگر کاربرد معمولش را نداشته باشد، ایشان نه تنها موضوع را به سکوت برگزار کردند، بلکه در سکوت بنده هم کوشیدند.» (ص 51)
در قسمت دیگری از این گفت‌وگو درباره فرهنگ ایران آمده است: «بنده به اکثر شهرهای ایران نیز آمد و شد داشته‌‌ام و شاید یگانه تفریحم در طول 28 سال، ایرانگردی باشد. من از تبریز به یزد و بلکه به روستاهای آن و نیز تهران و اطرافش و همچنین سمنان، شیراز، اصفهان، قم، ساوه و شمال ایران مسافرت کرده‌ام و بیشتر دوست داشتم که با اتومبیل شخصی سفر کنم. از این سفرها خاطرات بسیار شیرینی دارم و از مجموعه آنها به این نتیجه رسیده‌ام که زمینه فرهنگ جامعه ایرانی به طور ناخودآگاه یا خودآگاه، انسان را دچار امواجی می‌سازد که اشتیاق فرهنگی را مضاعف می‌کند. من در بیشتر شهرهایی رفت و آمد داشته‌ام، دوستانی را اعم از فرهنگی و غیرفرهنگی زیارت کرده‌ام که در استمرار کار فرهنگی‌ام بسیار موثر بوده‌اند. مجموع این خاطرات را در کتابی به نام «خاطرات سی‌ساله‌ام در ایران» در دست تدوین دارم.» (ص 56)
معرفی تفصیلی آثار در فصل سوم جای گرفته که در مقاله‌ای با عنوان «استاد نجیب مایل‌هروی و کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی» می‌خوانیم: «با توجه بدان چه یاد کردیم، شناسایی این سنت و سبک‌ها، خود شاخه‌ای از دانش را پدید می‌آورد که از آن به «نسخه‌شناسی» تعبیر می‌شود. یکی از مهم‌ترین راهکارها در گردآوری آگاهی‌های نسخه‌شناسی، بررسی مستقیم نسخه‌ها و دسته‌بندی آن‌ها از دیدگاه ادوار و سبک‌های به کار رفته در نسخه‌ها است. اما جز این روش، شماری متون در زمینه آموزش کتاب‌آرایی و فنون وابسته بدان در سده‌های پیشین نگاشته شده که مندرجات آن‌ها می‌تواند در شناسایی دقیق‌تر نسخه‌ها و سبک‌های آن‌ها بسیار کارگشا باشد.» (ص 200)
گردونه آرزوها و خواهش‌های سرگردان
فصل چهارم «مقالات اهدایی» نام گرفته است و غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، استاد فلسفه دانشگاه تهران در مطلبی با نام «فلسفه متاع بازاری نیست» می‌نویسد: «فلسفه در کوچه و خیابان و بازار حضور دارد؛ ولی بازاری نیست و خرید و فروش آن معنی پیدا نمی‌کند. اگر فلسفه بازاری شود، هویت خودش را از دست می‌دهد. نظر فلسفی اگر به طور دقیق، نظر فلسفی باشد، از امیال و مقاصد شخصی انسان‌ها آزاد است و به جنبه روانی آن‌ها نیز وابسته نیست. کسی که با فلسفه بیگانه است و با احکام معتبر و محکم عقل، سروکار ندارد، یک موجود تک ساحتی شناخته می‌شود که در آرزوهای زودگذر خود فرو رفته و هرگز نمی‌تواند از آن گرداب، بیرون آید. کسی که از حکم صریحِ عقل پیروی نمی‌کند، در گردونه آرزوها و خواهش‌ها سرگردان می‌گردد و برای این سرگردانی، پایانی نمی‌توان در نظر گرفت.» (271)
اکبر ثبوت نیز در همین مجال مقاله‌ای با عنوان «فصلی از پیوندهای فرهنگی ایران و شبه‌قاره: بودا و اندیشه‌های او در سروده‌های پارسی گویان متاخر» آورده است: «طاهره صفارزاده از نامی‌ترین شاعره‌های معاصر: در اشعار و آثار وی نیز ذکر بودا و نیروانای او آمده است: فریادهای لفظی/ تنبور قوم لوط است/ پرواز آفتاب لب بام است/ مقصد به گم شدن و تاریکی دارد/ شاعر باید شاعر به واقعة هستی باشد/ و نبض واقعه هستی باشد/ وقتی که از نمای فاخر شعرت/ به خویش می‌بالی/ آیا ارج تشبیه را در می‌یابی/ آیا دست تو هم همچون دست الفاظ/ به سوی بلندی/ به سوی نور/ به سوی نیروانا هست؟
زنی در کنار رودخانه نمایان می‌شود که اندیشه‌کنان سایه یک روسری قرمز را بر روی پیراهن سپیدش می‌کشد. من او را پیشتر جایی دیده‌ام ـ در آستانه دری، وقتی که چتر کوچکش را می‌گشود، زیر درخت بودا، وقتی که از پنجره انگشتانش به بیرون می‌نگریست. او دوربینی داشت؛ دریچه‌های شهر را ـ همه چهار گوش همه ممهور ـ عکس می‌گرفت.» (ص 344)
«رسائل اهدایی» در فصل پنجم گنجانده شده است که در اوراقی از این فصل در مطلبی با نام «خصوصیات منشی» به قلم اکبر شریف‌زاده «هرچند بخش ابتدایی متن نسخه حاضر، با بخشی از متن رساله جوهریه سیمی نیشابوری که برحسب اتفاق، استاد ارجمند نجیب مایل هروی در کتاب گران‌سنگ خویش، کتاب‌آرایی در تمدن اسلامی به چاپ رسانده‌اند اما سه تفاوت مهم این رساله عبارت است از: اول، متن نسخه حاضر بیشتر و کامل‌تر از رساله چاپ شده است، دوم، در نگارش متن تغییرات و تفاوت دارد، سوم: متن نسخه حاضر اقدم از نسخه چاپ شده است، این موارد سبب گردید تا بخشی از این متن را در این مقاله ارائه دهیم.» (706)
سازندگان:
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.