شماره دوم فصلنامه «نقد کتاب ادبیات» ویژه تابستان 1394 با مطالبی متنوع منتشر شد.
دومین شماره فصلنامه نقد کتاب «ادبیات»، که از سوی مؤسسه خانه کتاب منتشر میشود، مطالبی درباره کتاب «حدیث خداوندی و بندگی»، دستور سخن میرزا حبیب اصفهانی به چشم میخورد.
همچنین در این شماره مطالب دیگری در باب جامعهشناسی زبان، زبان مردم تهران، نقدی بر داستان رستم و سهراب، پژوهشی درباره نظریه جرجانی در باب صور خیال، عصاره داستانی اولیس، کار بدیعی و تبیین آن با گونهشناسی و نظریه ترجمه، نگاهی به تاریخ ادبیات قرن بیستم روسیه، علیه تفسیر(سرکوب فرم و فوبیای محتوا)، نقدی بر کتاب ادبی از دیدگاه زبانشناسی، نقدی بر کتاب «چهقدر خوبیم ما»، تصحیح بیتهایی از کلیات شمس، نگاهی به کتاب باباطاهر: شرح احوال و نگاهی به آثار ابومحمدطاهر جصاص همدانی و یان ریپکا، همکارانش و تاریخنگاری ادب فارسی نوشته شده است.
رضا امینی، خسرو باقری، احمدرضا پورعمران، رضا خبازها، مهدی دادخواه تهرانی، زهرا دری، محمد دهقانی، مسعود راستیپور، آتوسا رستمبیک تفرشی، لیلا سیدقاسم، مهدی شعبانی، کامیار عابدی، محمدحسین علی، علی محمدی، نرگس قندیلزاده، مهدی کدخدایی طراحی، مجدالدین کیوانی، زهرا محمدی، فرزاد مروجی، ابراهیم موسیپور، مونا ولیپور، مرتضی هاشمیپور، حسن هاشمی میناباد در این شماره یادداشتهایی دارند.
در مقاله حسن هاشمی مهاباد با عنوان «عصاره داستانی اولیس، کار بدیعی و تبیین آن با گونهشناسی و نظریه ترجمه» میخوانیم: «انتشار «اولیس جویس: عصاره داستانی ترجمه منوچهر بدیعی بارتابهایی در بین اهل ادب و ترجمه داشت و ابهاماتی برانگیخت. بررسی این مسایل نیازمند استناد به اصول و مبانی نظری و علمی ترجمه و نظریات جدید در این عرصه است. در این مقاله ابتدا کار بدیعی معرفی و پیامدهای آن بررسی میشود. برخی از این بازتابها، خواه مثبت و خواه منفی، نشانه بیتوجهی به نظریات و مدلها و روشها و راهبردهای جدید و قدیم ترجمه است. این گونه مطالب مهم باید طرح شود تا سرشت واقعی این ترجمه –و ترجمه به طور کلی- روشنتر گردد و حق مطلب در مورد تلاشهای بدیعی ادا شود. از سویی، اهل تجربه خود را بینیاز به نظریه میدانند. تقابل نظریه و عمل که در قالب نظریهپردازی و نظریهبازی جلوه مییابد نمودها و عواقبی دارد و آمیختن نظریه با عمل هم مزایا و فوایدی، که باعث میشود درک ما از ترجمه-و کار بدیعی- ژرفا یابد. بنابراین نکاتی درباره گونهشناسی و ردهبندی ترجمه مطرح میشود. آنگاه به نظریات مهمی که در شناخت و تبیین کار بدیعی میتواند مؤثر باشد (نظریه اسکوپوس، مکتب دستکاری، بازنویسی، و نظریه روایت مونا بیکر) به تفصیل بیشتری پرداخته میشود.
در مقاله مونا ولیپور به عنوان «دستور سخن میرزا حبیب اصفهانی» آمده است: ««دستور سخن» و «دبستان پارسی» مهمترین کتابهای میرزا حبیب اصفهانی در زمینه دستور زبان فارسی است. «دستور سخن» نخستین بار در سال 1289 ق در استانبول به چاپ رسید. این کتاب یکی از تأثیرگذارترین آثار بر جریان دستورنویسی فارسی است. بعد از حدود 140 سال، دستور سخن به کوشش محمد معینی توسط نشر چشمه تجدید چاپ شده است. معینی مقدمهای بر این کتاب نوشته و تعلیقات و توضیحاتی بر آن افزوده است. در این نوشتار، ضمن معرفی اجمالی دستور سخن و نویسنده آن، چاپ تازه این کتاب بررسی شده است. مقدمه پراشتباه معینی، نپرداختن به موضوعات دستوری در تعلیقات و حاشیهها، غلطهای تایپی و اشتباهات ناشی از بدفهمی و بدخوانی، نایکدستی روشها و... باعث شده که این کتاب قابل استناد نباشد. ناگفته نماند که ترجمه خوب معینی از اصطلاحات و ضربالمثلها و تعابیر عربی در بخش دوم کتاب، نقاط قوت کتاب است.»
در گزارشی که از نشست نقد و بررسی کتاب «حدیث خداوندی و بندگی» در سرای اهل قلم و با حضور مرتضی هاشمیپور، محمد دهقانی، لیلا سید قاسم و ابراهیم موسی پور برگزار شده سخنان سخنرانان به تفضیل آمده است. در این گزارش از زبان مرتضی هاشمیپور میخوانیم: «زبان و ادبیات را با شعر میشناسند؛ یعنی بزرگترین دستاورهای فرهنگی ما شعر پارسی است؛ یعنی نثر فارسی آن جایگاه شعر را ندارد اما بعضی نثرها هستند که جایگاه ممتازی دارند. تاریخ بیهقی قطعاً یکی از آن آثار است و در جایگاه والایی قرار میگیرد و شاید بی راه نباشد اگر آن را در کنار گلستان سعدی، سیاستنامه خواجه نظامالملک و اسرار التوحید ابوسعید ابوالخیر قرار بدهیم. بیهقی چه آن طور که عباس زریاب در مقالهای متذکر میشود، ذاتاً فهم و درک تاریخی داشته و برای او این تاریخ، صرفاً روایت کردن پشت سر هم وقایع نبوده است. او درک تاریخی بالایی داشته است. از طرف دیگر ما زبان و نثر پویا و زندهای در کار او میبینیم. فارسی پرنشاطی دارد که با شعر پهلو میزند؛ «بارانکی خرد باریده بود و زمین ترگونه مینمود». یعنی آن خصوصیات شعری هم در کار او هست. از همه اینها گذشته در تحلیل «تاریخ بیهقی» همیشه افراد و بزرگانی بودند که در آن کار را پیش بردند. ادیب پیشاوری، علی اکبر فیاض، قاسم غنی، سعید نفیسی و افرادی دیگر، به تفارق، به این موضوع پرداختند؛ چه کتابی تصحیح کرده باشند و چه درباره زوایا و نکات تاریخی آن مطلب نوشته باشند و همینطور دکتر یاحقی و سیدی که این آخرین تصحیح را انجام دادهاند.
اما نگاه تازه، یعنی تحلیل بیهقی و «تاریخ بیهقی» بر اساس نگرشها و تئوری های تازه، اگر نگوییم بیسابقه است، باید خیلی در ذهنمان بگردیم تا کتابی پیدا کنیم که با نگرشهای جدی و نو به تحلیل آثار کلاسیک پرداخته باشد. در غرب این کار سابقه بیش تری دارد. مثلاً مارشال هاجسون در مقالهای، تاریخ طبری را با نگرشهای جدید تاریخنگاری، مثل شیکاگو، تحلیل کرده است و دستاوردهای جالب و نوینی در این خصوص دارد. در زبان فارسی بیربط نیست بگوییم کتاب «حدیث خداوندگی و بندگی» بر اساس نگرشهای جدید و با نگاههای نو، سراغ یکی از مهمترین اصول کلاسیک فارسی رفته است. دکتر دهقانی با توجه به آثاری که قبلاً داشتند و کارهایی که کرده بودند و به خصوص کارهای اخیرشان و مشخصاً آثاری در حوزه روانشناسی دین انجام داده بودند، قطعاً دست به کاری مهم زدند و میشود گفت میتواند سرآغازی برای تحلیلها و پژوهشهای بعدی ما باشد. ما امروز برای این دور همدیگر جمع شدهایم تا این کتاب را با حضور نویسنده و دکتر ابراهیم موسیپور که در حوزه تخصصی ایشان تاریخ اجتماعی است و همینطور خانم لیلا سیدقاسم که حوزه تخصصی ایشان هم پژوهش درباره «تاریخ بیهقی» بوده و رساله دکتری ایشان هم درباره ساختهای نحوی تاریخ بیهقی بوده نقد و بررسی کنیم.»