تنت قافست و جانت هست سیمرغ/ ز سیمرغی تو محتاجی به سی مرغ/ حجاب کوه قافت آرد و بس/ چو منعت میکند یک نیمه شو پس/ به جز نامی ز جان نشنیدهٔ تو/ وجود جان خود تن دیدهٔ تو/ همه عالم پر از آثار جان است/ ولی جان از همه عالم نهانست... (عطار- بلبل نامه)
تنت قافست و جانت هست سیمرغ
ز سیمرغی تو محتاجی به سی مرغ
حجاب کوه قافت آرد و بس
چو منعت میکند یک نیمه شو پس
به جز نامی ز جان نشنیدهٔ تو
وجود جان خود تن دیدهٔ تو
همه عالم پر از آثار جان است
ولی جان از همه عالم نهانست