میرزا محمد جیحون در سال ۱۲۱۶ خورشیدی در محله گازرگاه یزد زاده شد. وی در عصر ناصرالدین شاه می زیست . نسبت او از سوی پدر به شاه شجاع، از امرای آل مظفر میرسد.
در نوجوانی صرف و نحو عربی و علم عروض را آموخت و همچنین به حرفه حکاکی نیز اشتغال داشت. او در دوره جوانی چند سالی را در هند و پس از آن در بنادر جنوب سپری کرد و سپس به عراق مهاجرت نمود. جیحون سه سال نیز در اسارت ترکمنها بود. زمانی که جیحون در شیراز بود به نزد فرهاد میرزا معتمدالدوله رسید و مورد توجه او قرار گرفت و با واسطه فرهاد میرزا به تهران رفت و به حضور ناصرالدین شاه رسید. در اصفهان نیز ظلالسلطان را ستود و لقب تاجالشعرا را از او گرفت. برادر او سیحون یزدی پیشه طبابت داشت و به تاج الاطبا ملقب بود. از دیگر ممدوحان تاجالشعرا میتوان به سهامالسلطنه عرب، حاکم و سراجالملک امام جمعه یزد اشاره کرد.
از جمله آثار جیحون دیوانش است که شامل ستایش بزرگان زمان بود و در سال ۱۳۱۶ توسط انجوی شیرازی در بمبئی به چاپ رسید و در مکتبخانههای آن زمان به عنوان کتاب درسی استفاده میشد.
دیوان شعر او دو بار به سالهای ۱۳۳۶ ه. ش و ۱۳۶۳ ه. ش در تهران به چاپ رسیدهاست.
جیحون مجموعهای به تقلید گلستان سعدی و منظومه دیگری با عنوان نمکدان نیز دارد.
هنر جیحون در ترجیع بند و مسمطّات مؤثری است که در رثای خاندان عصمت سروده و با زبان شعر، تصویری روشن و غم آفرین از وقایع عاشورا آفریده است؛ بهطوریکه در تاریخ سوگواریهای ادب پارسی، کمتر شاعری را مانند او در این کار موفق می بینیم. مخمّس معروف او، که با مدح مولای متقیان شروع میشود و با تصویری روشن از شهادت طفل کوچک امام سوم خاتمه می پذیرد، بقدری استادانه سروده شدهاست که کمتر کسی است، تحت تأثیر آن قرار نگیرد:
ای که فرو رفتهای به بحر تمنّی
گاه به صورت چَمی و گاه به معنی
بشکن و بفکن، هر آنچه اسفل و اعلی
خواهی اگر رستگی به نشئهٔ اُخری
جوی به جان بستگی به صادر اول
ای حرم کعبه ات ز حلقه بگوشان
وی دل دانای تو زبان خموشان
با تو که گفت، از حسین چشم بپوشان ؟
خاصه در آندم که اهل بیت ،خروشان
نزدش با اصغر آمدند معجّل
قصایدی که در مدح خاندان عصمت، سروده چون از روی کمال اخلاص بوده، تأثیر دیگری در دل نهاده است. سرودن اشعار مؤثر مذهبی و شهرت فراوان شاعر در میان مردم، موجبی بود که خطاهای شاعرانهٔ وی را که با جوّ مذهبی دارالعبادهٔ یزد، سازشی نداشت، مردم نادیده گیرند و عزیزش دارند؛ تا آنجا که روحانی معروف یزد در مجلس روضهای پس از شنیدن مرثیهٔ شهادت علی اصغر و گریستن زیاد، بیاختیار می گوید: «این جیحونک هم بهشتی شد!» و جیحون که اتفاقا در مجلس حضور داشته با صدای بلند پاسخ میدهد: «و شما را هم بهشتی کرد»
جیحون در اواخر عمر خویش به کرمان رفت و دور از زن و فرزند در آن شهر اقامت گزید و سرانجام به سال 1301قمری/1318 دار فانی را وداع گفت.
قبر جیحون در صحن دبیرستانی باصفا به نام دبیرستان جیحون واقع شده است.
(یزد از دیروز تا امروز : یادها و خاطره ها . صادق بهجت . یزد : انتشارات سیدعلی زاده ، 1395 . ص.218).
نگارش: مریم تجملیان (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).