• آبِ پیش از بچه گرم نَمُکُنَم
مورد استعمال: در بیان این اصل که کار بی هنگام و بی ثمری که امیدی به حصولش نیست، نباید انجام داد.
• آب کَج نی، نُو کَجِه
مورد استعمال: در اثبات این امر گویند که سرچشمه کژی و خرابی، از اصل هر چیز است نه فروع آن؛ نظیر: «آب از سرچشمه گل آلود است.»
• آبِ ما از اینا دَرِه
مورد استعمال: آب از سرگذشته است و رنج آینده در برابر سختی ناچیز است. نظیر: کار ما از اینها گذشته است.
• آبِ نَخورده به شِکَمِ کسی بَسسَن
مورد استعمال: در مقام تعریض به کسی گویند که از وقوع کاری بی خبر است اما انجام کار را به وی نسبت دهند.
• آتیش که میگی دَئَن مِسوزه؟
مورد استعمال: این ضرب المثل بدین طریق نیز به کار می رود: « آتیش گفتن دئن نمسوزه!» نقل کفر کفر نیست و از حرف بی معنی اتفاقی نمی افتد.
• آتیشتون گرم نَمِشِم، دودتون کور مِشِم؟
مورد استعمال: این ضرب المثل بدین شکل نیز کاربرد دارد: «آتیشش داغ نشدیم، دودش کور شدیم». به کنایه کسی را گویند که خیری به کسی نمی رساند و کاری جز دردسر و زیان ندارد .
• آدم است و لباس، زمین است و پلاس
مورد استعمال: اشاره به اینکه ظاهر را باید آراسته داشت و مراقبت نمود.
• آدم بی اصول، نه برخدا، نه بر رسول.
مورد استعمال: در بیان حال انسان بی هنر، که به هیچ صراطی هم مستقیم نیست.
• آدم درِ واز تو نمی یاد، روی واز تو میاد.
مورد استعمال: در مقام نصیحت به کسی گویند که برخوردی نا مطبوع دارد و او را به داشتن روی خوش و ملاطفت دعوت می کنند.
• آدمِ روزی فراخ، دخلی به تنگی سال و ماه نداره.
مورد استعمال: در توصیف حال کسانی گویند که همواره مصیبت و بلا بر ایشان فرود آید.
• آدم، کُلائو برا سردی، گرمی سر نَمِذاره.
مورد استعمال: در مقام هشدار گویند: که انجام دادن هر کار برای مصلحتی است.
• آدم مادر که ندارِه، به زنِ پیرم راضی مِشه.
مورد استعمال: در بیان حال کسی گویند که از روی ناچاری به حداقل بسازد.
• آدم همونی که تو پیشونیشه، همونه.
مورد استعمال: اشاره است به سرنوشت مقدر که کس را از آن گریزی نیست.
(واژه نامه یزدی. ایرج افشار. یزد: اندیشمندان یزد. 1390.ص.335-337).
نگارش: الهه شهبازی (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).