· اینقَد سَمَن (صنم) هِه که یاسمن گُمِه.
مورد استعمال: در مقام نفی به کَس یا چیزی گویند که فاقد ارزش است و دسترسی به کَس یا چیزی به مراتب ارزشمندتر از آن امکان پذیر است.
· اینَم آشِ دَئَن سوزی نیس.
مورد استعمال: در مقام ناامیدی از کسی و یا انصراف از چیزی گفته می شود که به آن چشم دوخته بودند.
· این من و اونم من، اینم بِبَر خونه من.
مورد استعمال: در مقام ریشخند به شخص حریص و آزمند گویند که همه چیز رابرای خویش می خواهد.
· این هولو، این گولو.
مورد استعمال: در پاسخ کسی گفته می شود که ادّعای کاری مشکل و ناشدنی را دارد؛ نظیر: این گوی و این میدان.
· باد بینیش نَره.
مورد استعمال: سَرما نَخوره؛ در مورد چیزی که امانت گذارده شده باشد گویند تا از آن کاسته نشود.
· بادِ غَریبون بَنده.
مورد استعمال: به آدم زار و نحیف اطلاق می شود.
· باریکیِ کار و کُلُفتی نون.
مورد استعمال: کنایه از سختی کار و دشواریِ تحصیل درآمد است.
· بافت/بافق ما کربلا می شه.
مورد استعمال: در مقام شگفتی به حادثه ای که نتایج هیجان انگیز و دور از تصوّر دارد گفته می شود.
· بجایِ گُل نشیه خارِ آدور.
مورد استعمال: در مقام تعریض شخص نالایق و دژخو را گویند که جانشینِ فردی شایسته و متین شده است.
· بچه مثِ پیرنِ آتیشی می مونه، اگه دَر کُنی مِسوزی، دَر نکنی مِسوزی.
مورد استعمال: در توصیف اولاد داری و دردسرهای ناشی از آن گویند.
· برا فُلونی چه آب بیاری، چه سَبو بشکنی.
مورد استعمال: در مقام سرزنش کسی را گویند که نیکی را از بدی تمیز نمی دهد، بعبارت دیگر دوغ و دوشاب برای او فرقی نمی کند.
· بَسکی خوشکِله هندونه تو چلّه ام مُخاد.
مورد استعمال: در مورد افراد نالایق و پرمدعا گفته می شود.
· به کَچَل گفتن: شُسی؟ گُف: بافتم.
مورد استعمال: در مقام ریشخند کار بدون محتوی و بی حاصل را گویند که با شتاب در پی انجام آن باشند.
· به مالِت نناز که یک شبی بَنده، به حُسنِت نناز که یک تَبی بنده.
مورد استعمال: در توصیف ناپایداری ثروت و زیبائی است و اینکه انسان نباید شیفته ثروت و فریفته جمال خود باشد.
· بیابونِ بی گُرگ، میشا شاعبدالکریمن.
مورد استعمال: به طنز کسی را گویند که در محل ایمن ادعای دلاوری دارد.
· بی ضربه زَر و بی نقره طلا.
مورد استعمال: به کنایه کسی را گویند که انگیزه اقدام به کاری در وجودش نهفته است بی آنکه نیاز به تحریک وی باشد.
· بیماری که زود بِناله، دیر خوب مِشه.
مورد استعمال: در بیان این اصل که شتاب در انجام دادن کاری، بدون بردباری و مداقه، باعث تاخیر در رسیدن به هدف می شود. (واژه نامه یزدی. ایرج افشار. یزد: اندیشمندان یزد، 1390.ص. 347-352).
نگارش: الهه شهبازی(کتابدار کتابخانه وزیری یزد).