· پودونه رو آشِش نَمِشه.
مورد استعمال: در بیان ناچیزی مبلغ و یا متاع از بین رفته کسی در مقایسه با همه دارائی او.
· پول، پول پیدا مُکُنِه.
مورد استعمال: در اثبات فراهم آمدن پول و ثروت نزد ثروتمندان، گویند.
· پهلوان اَرنَوا (ابرند آباد) مَندَوا (محمد آباد).
مورد استعمال: در توصیف آدم ی عرضه ای که خویش را کسی می داند، گویند. مانند: «پهلوان پنبه».
· پیش از عید کسی مصلّی نَمِره.
مورد استعمال: به استعاره کاری را گویند که زودتر از موعد انجام شود.
· تا پا رو دُمِ سگ نذاری وَقّی نمُکُنه.
مورد استعمال: اشاره به اینکه تا نسبت به کسی عمل ناهنجای نشود، واکنشی از او سر نخواهد زد.
· تاریکی نِشِسن، روشنائی پائیدَن.
مورد استعمال: عبارتی است در بیان تجسس و کنجکاوی بیش از حد.
· تازه به تازه، کُئنه به خندق.
مورد استعمال: در اثبات ارزشمندی هرچیز نو نسبت به کارکرده و مستعمل آن گویند.
· تا گوساله گُو شِه، دِلِ صاآبِش اُو شِه.
مورد استعمال: در توصیف مشکلات بزرگ کردن فرزند به کار می رود.
· تا لُقمه تو در لُپَم بود، مِئرِ تو وَرِ دِلم بود.
مورد استعمال: در توصیف محبّتی که عمیق نیست و زود فراموش می شود.
· تَب کوکو می آد، مومو می ره.
مورد استعمال: در میان مریضی و تب، بخاطر ترضیه حال بیمار گویند.
· تُرُش بالا به آفتابه مِگه: دو تا سوراخ داری.
مورد استعمال: در بیان استهزاء و سخریه به کسی گویند که متوجه عیوب خویش نیست امّا از دیگران عیب جوئی و خرده گیری می کند.
· تُرک داره تُرکی مِگه، تو نونِ خود چَش گیر کُن.
مورد استعمال: در اثبات این امر که هرکس به کار خویش مشغول است تو نیز سر خویش گیر.
· تَر کردیم بدتر کردیم.
مورد استعمال: کنایه از کسانی است که در جهت اصلاح کاری بر می آیند امّا آن را خراب تر از پیش برجای می گذارند. نظیر: «آمد زیر ابرویش را بردارد، چشمش را هم کور کرد».
· ترمه که کُئنه مِشه، پالونِ خَرِ لُر مِشه.
مورد استعمال: در بیان بی ارشی و بی اعتباریِ ناشی از کهنگیِ اشیاء و یا کهولتِ اشخاص گویند.
· تن هرچی پوشیده مُخاد، لب هرچی نوشیده مُخاد.
مورد استعمال: در اثبات این اصل که اگر انسان برکاری عادت کرده باشد همواره به انجام دادن آن عادت تمایل خواهد داشت.
(واژه نامه یزدی. ایرج افشار. یزد: اندیشمندان یزد، 1390.ص. 352-355).
نگارش: الهه شهبازی(کتابدار کتابخانه وزیری یزد).