گویا روده گوسفند هم از کالاهای صادراتی است، اما در گذشته، مقداری از این رودهها را میتابیدند تا بهصورت رشته باریکی درآید و آن را برای ساختن غربال بهکار میبردند. غربال یک دایرهمانندی از تخته یا چوب به ضخامت حدود یک سانتیمتر بوده و آن را در آب میگذاشتند تا نرم شود و آن را بهصورت دایره بیرون میآوردند با قطرهای مختلف از بیست سانتیمتر تا یک متر و برای جدا کردن کاه یا خردهسنگ از دانههای خوراکی؛ مثل: گندم یا نخود، عدس، ماش و... استفاده میشد و این عمل را الک کردن یا بوجاری میگویند علاکه گندم و غلات را با کمباین درو و تمیز میکنند و چون این غربال را با چرخاندن بدن تکان میدادند، این ضربالمثل پیدا شده که نگاه به دست ننه کن، مثل ننه غربیله کن و برای تنبیه و تنبّه افرادی که میخواهند با تقلید دیگران برای خود شخصیّت بسازند، به کار میرود.
ترتیب تابیدن این رودهها به این صورت بوده که یک سر روده را به یک حلقه گردان که در دیوار محکم شده بود میبستند و سر دیگر رودهها با یک دستگیرة گردان میچرخاندند تا روده باریک شده به صورت رشته با قطر حدود دو میلیمتر درآید.
اما موتابی آن بوده که موهای بز که از دبّاغی حاصل میشده، چند رشتة آن را به همین صورت به حلقه میبستند و مرتب رشتهها را به هم پیوند میزدند و شخص موتاب تدریجاً این رشتهها را طولانی میکرد تا به یک محل که دستگیرة چرخان نصب بود، برسد و پس از اینکه موها به هم تابیده میشد و بهصورت رشتهای با قطر حدود سه میلیمتر بیرون میآمد، رشتة دیگری میتابیدند و پس از آماده شدن، سه رشته را با هم میتابیدند تا به صورت طناب مویین درآید که آن را قاتمه ( میگفتند و معمولاً برای بستن روی عدل قماشهای یزدی به کار میرفت.
( یزد شهر من. حسین بشارت. تهران: طلایه،1384. ص70تا 72).
نگارش: مژگان شکرریز یزدی(کتابدار کتابخانه وزیری یزد).