سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تابمیرند.
شهید ذبیح الله عاصي زاده اردكاني، بيست و چهارم مرداد 1340، در شهرستان اردكان به دنيا آمد. پدرش محمد، كشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت. اکنون روایت زندگیش را از زبان خانواده...
برادرش علی عاصی زاده می گوید: در تابستان به مکتب می رفت وقرآن می خواند. استعدادش خیلی خوب بود. کتاب های مذهبی، از جمله کتب شهید مطهری را مطالعه می کرد.
مادرش می گوید:
ذبیح الله دبستان را در مدرسه صدرآباد شهرستان اردکان شروع کرد. رابطه اش با بچه ها خیلی خوب بود و به بچه های دیگر درس یاد می داد. رفتارش با دیگر فرزندانم خیلی تفاوت داشت و او از لحاظ ایمان قوی تر بود.
دوره ابتدایی را با موفقیت گذراند. سپس برای ادامه تحصیل به مدرسه راهنمایی سعدی رفت. در دوران تحصیل احکام اسلامی و فرایض دینی را به جا می آورد. برا ی ادامه تحصیل به هنرستان فنی اردکان رفت و در رشته اتومکانیک ثبت نام نمود. فارغ التحصیل شدن وی مصادف بود با اوج گیری درگیری ها و جریانات انقلاب که وی فعالانه در تمامی مبارزات شرکت می کرد. در راه پیمایی های اوایل انقلاب و پخش اعلامیه حضرت امام(ره) دریغ نمی ورزید. در 18 سالگی در جهاد سازندگی کار می کرد و بعد از آن وارد سپاه شد. در رابطه با دانشگاه می گفت: می توانم به دانشگاه بروم ولی مسئولیت در جبهه مهم تر است. ذبیح الله عاصی زاده ازدواج کرد وثمره این ازدواج یک فرزند پسر است.او همسری می خواست که با جبهه رفتن او مشکلی نداشته باشد.
برادرش می گوید: او هم در جبهه و هم در سپاه اردکان فعالیت می کرد و می گفت: امروز مسئله اصلی جنگ است . همیشه در خط مقدم بود. او با هوش و استعداد سرشاری که داشت، با توان مدیریتی قوی و ایمان کامل طی حکمی از طرف فرماندهی محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (محسن رضایی) در مورخه 18 ذی الحجه الحرام سال 1362 ، مصادف با عید غدیر، به فرماندهی تیپ پیروز الغدیر منصوب شد.
از ویژگی های این شهید بزرگوار علاوه برهوش و استعداد سرشار، ولایتمداری، صداقت، شجاعت، تقوا واخلاص بود. ندای او درعملیات رمضان در ماه محرم الحرام بافریاد" ای امام زمان چرا به بچه ها کمک نمی کنی؟" را هم رزمانش به خاطر دارند که باوجود سختی عملیات وتلفات و شهدای زیاد، دشمن را به فرار و شکست وادار کرد. سرانجام دربيست و يكم مهر 1362، با سمت فرمانده تيپ 18 الغدير در ارتفاعات بانه توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به سر و سينه، شهيد شد. مزار وي در گلزار شهداي زادگاهش واقع است.
از کتاب هایی که درباره زندگی یا برشی از خاطرات ایشان به نگارش درآمده است می توان به کتاب قله فریاد، شیران الغدیر اشاره نمود.
مسئولیت های شهید در جنگ:
· خط پدافندی آبادان – بهمن شیر؛
· عملیّات ایذایی در جبهه آبادان ( که منجر به مجروح شدن وی گردید).؛
· فرمانده گردان امام علی(ع) در جبهۀ سوسنگرد ( خط پدافندی رودخانۀ نیسان که منجر به مجروح شدن وی گردید).؛
· فرماندۀ گردان امام علی -علیه السّلام- در عملیّات بیت المقدّس (فتح خرمشهر)؛
· فرماندۀ گردان امام حسین -علیه السّلام- در عملیّات رمضان (شلمچه)؛
· مسئول اطلاعات عملیّات تیپ نجف اشرف در عملیّات محرّم (دهلران)؛
· مسئول اطلاعات عملیّات لشکر ۸ نجف اشرف در عملیّات والفجر مقدماتی ( تنگه ذلیجان ـ امقر)؛
· فرمانده محور عملیّاتی والفجر ۱ (شمال فکه)؛
· فرماندۀ محور عملیّاتی لشکر ۸ نجف اشرف در عملیّات والفجر ۲ (حاج عمران)؛
· فرماندۀ تیپ ۱۸ الغدیر با حفظ سمت و مسئول محور عملیّاتی لشکر ۸ نجف اشرف در عملیّات والفجر ۴ ( پنجوین عراق).
منبع: پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت