سیر دُزیه، پیازم دُزیه.
مورد استعمال: در اثبات این امر که نفس دزدی، خلاف رسم و آئین است وگرنه مقدار و متاع مسروقه تاثیری در اصل عمل ندارد.
شب می یاد و شومِش نمی یاد.
مورد استعمال: کنایه است از انتظار بسیار و بیهوده داشتن.
شِپِش اِش انشاءالله تو جومِه شما اَم می ره.
مورد استعمال: در مقام سرزنش و هشدار به کسانی گویند که از شخص بد طینت دفاع می کنند.
شُتُر گفته پیشِ کیسه مِترسم.
مورد استعمال: در اثبات این امر که انسان باید از آنچه که ماهیتش برای او روشن نیست دوری جوید.
شیر کُجاس سَرِ تَل.
مورد استعمال: در هنگامی گویند که کار از کار گذشته است و کسی را که در تعقیبش هستند گریخته است.
صورتی که جای ماچ داره، جای تَس اَم داره.
مورد استعمال: در مقام تهدید و با خوشروئی به کسی گویند که کاری از وی سر زده و نتیجه مثبت و یا منفی آن کار معلوم نیست.
ضرری برا بُز و کَئره کسی نداره.
مورد استعمال: به استعاره درباره کاری گفته می شود که سود یا زیانش یکسان است.
طلا که پاکه، منتّش به خاکه.
مورد استعمال: در مقام دفاع از شخص درستکار و تبرای وی از هر نوع اتهام گویند.
عَقرب زیر پِلاس.
مورد استعمال: در مورد افراد خوش ظاهر و بدباطن به کار می رود.
عَلاوه تری، نِم اَم داره.
مورد استعمال: در مقام ریشخند کسی را گویند که کاری خلاف کرده بجای شرمندگی از آن کار، طلبکار هم هست.
علفِ دَمِ آخور تلخه.
مورد استعمال: در مورد چیزی گویند که انسان بدان دسترس دارد، امّا مورد پسندش نیست.
علف خَشِ که دَئَن کَئره خَش باشه.
مورد استعمال: به استعاره شخص یا چیز را گویند که به چشم کسی زیبا و دل پسند است امّا برای دیگران جذبه ای ندارد.
عیسی رِشته، مریم بافته.
مورد استعمال: به کنایه در مورد کسانی گویند که بی جهت از یکدیگر تعریف و تمجید می نمایند و به یکدیگر نان قرض می دهند.
غُرابای باباش غرق شده.
مورد استعمال: عبارتی است که به کنایه در هنگام ماتم و ناراحتی بسیار کسی گفته می شود.
قَبا سیفید، قَبا سیفیده.
مورد استعمال: اشاره است بر تشابه دو موضوع مساوی و اینکه فرقی بین آنها نیست.
قُربون بَندِ جیفِتَم، تا پول داری رَفیقِتَم.
مورد استعمال: کنایه از دوستی هائی است که ثروت موجد پایداری آن است.
کاچیِ گَر دست خَرون، سبزیشم خدا رسوند.
مورد استعمال: در مقامی به کار می رود که تحفه و یا سوغاتی دور از انتظار برسد.
کارِخونه، کوره.
در معنی اینکه مقدار و میزان کار خانه معلوم نمی شود.
کاری بُکُن بابات مِکِرد، اِشتی مِرشت و قَبا مِکِرد.
مورد استعمال: برای ترغیب فرزندان گویند تا راه پدر پیش گیرند و دنباله روی از سلفا و بزرگان کنند.
کِج اَم قیمت ابریشمه.
مورد استعمال: عبارتی است در اثبات یکسانی موقع گوینده در مقایسه با زمان حال و گذشته و اینکه اوضاع همچنانست که بود.
کَر، کرباس مِشنوئِه.
مورد استعمال: به کنایه کسی را گویند که مفهوم سخن گوینده را در نیافته است.
کَفِ دَسی که مو نداره نَمِشه کند.
مورد استعمال: اشاره به ناداری است، که کسی در پاسخ طلبکاران گوید.
کورِ خود و بینای مردم.
مورد استعمال: به استعاره کسی را گویند که زشتی های وجود خویش را نبیند امّا عیب جوی دیگران باشد.
کور که میمیره بادوم چِش مِشه.
مورد استعمال: در مقام شگفت ارزشمندشدن چیزی را گویند که در حیاتش ارجی نداشته و چون از میان برود ارجمندی یابد.
کوزه گر از کُندُله آب مُخوره.
مورد استعمال: اظهار همدردی است از کسی که خود مجری کاری است امّا در استفاده از آن کار برای خویش ناتوان است.
کُولی دَمِ رفتن آخور مِبَنده.
مورد استعمال: به طنز در بیان کار بی موقع کردن و آهن سرد کوفتن است.
(واژه نامه یزدی. ایرج افشار. یزد: اندیشمندان یزد، 1390.ص. 370-377).
نگارش: الهه شهبازی (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).