رفتن به محتوای اصلی

کتابخانه و موزه وزیری یزد

library-vaziri_menu_secondary

  • تماس با ما

جستجو

خدمات آنلاین

  • عملیات تمدید و رزرو کتاب جستجو در منابع کتابخانه

درباره مجموعه

  • تازه های کتاب
  • محتوای گاهنامه
  • مجموعه کتابخانه
  • گنجینه ها

منوی اصلی سایت

  • صفحه اصلی
  • گالری تصاویر
  • کتابخانه
  • موزه
  • مرمت و حفاظت
  • مطبوعات
  • آرشیو اخبار کتابخانه
  • اخبار انجمن ادبی
  • اخبار علم اطلاعات و دانش شناسی
  • انجمن ادبی کتابخانه
  • گزیده اشعار
آشنایی با مشاغل یزد: شتر داری
۱۳۹۹-۰۸-۲۶

شترداری هم یکی از مشاغل عمده در یزد بود که اشخاصی با داشتن صدها شتر به آن اشتغال داشتند. شتردارهای معتبری بوده‌اند که بازرگانان، اموال و حتّی نقدینگی خود را برای حمل و نقل به آن‌ها می‌سپرده‌اند. این‌ها برای تسهیل در کار خود، کاروانسراهایی مخصوص خود در مبدأ و مقصد داشتند. کاروانسرای پسته در یزد متعلّق به حاج سیدمحمد ابریشمی رئیس‌التجار بود. شترهای او، بین فارس و یزد رفت‌وآمد داشتند. کاروانسرای محمّدیّه، در بازار سرشور مشهد، بارانداز شترهای پاپلی‌ها بود که در راه خراسان به یزد رفت‌وآمد داشتند. این‌ها لقب خود ـ پاپلی ـ را هم از ابزار شترداری گرفته‌اند. بعد از آمدن کامیون، شترداری به این صورت کم‌کم منسوخ شد، امّا در زمان کودکی من، هنوز هم گاهی شتردارها کار حمل‌ و نقل را انجام می‌دادند. از پدرم شنیدم هر کاروان شتر، یک جلودار داشت که معمولاً سوار قاطر بوده و با کمک دستیاران خود امور کاروان را رتق و فتق می‌داده و معمولاً نقدینگی و اشیاء گران‌قیمت تجّار را هم با خود حمل می‌کرده است، تا اگر مورد حملۀ راهزن‌ها قرار گرفتند، در صورت امکان بتوانند آن اشیاء و نقدینگی را از دست دزدان به در برده و به جای امنی برساند و همچنین موقعی که به شهری نزدیک می‌شدند، جلودار قبلاً به شهر آمده، صاحبان کالا را مطّلع می‌کرده که برای تحویل بار خود آماده باشند. ضمناً خریداران که منتظر بوده‌اند، با مراجعه به جلودار، از نوع و مقدار کالا مطّلع می‌شدند که برای خرید آماده باشند. پدرم می‌گفت: هر قافله و کاروانی، یک جلودار داشت؛ جز قافلۀ ... که به هر کس می‌گفتی، جلودار کیست؟ جواب می‌داد: جلودار منم و در موقعی که اشخاصی یکدیگر را قبول نداشتند یا نمی‌خواستند ریاست و پیشکسوتی دیگری را گردن بگذراند، می‌گفتند: مثل قافلۀ فلان‌جاست. یادم می‌آید یک کاروان حدود 40-50 شتر، «خرمای پیاران» که محصول اطراف حاجی‌آباد درآگاه، حوالی بندرعبّاس، است برای پدرم می‌آوردند و این خرما را در کیسه‌های بافته شده از برگ‌های خرما، که به آن سیس یا سله می‌گفتند، حمل می‌کردند، چون وسایل حمل و نقل امروزی و همچنین سردخانه در کار نبود و رطب در هوای گرم زود فاسد می‌شد، این نوع خرما که حدّ فاصل بین خرمای خشک و رطب است، مطلوب و مرسوم بود. اینک محصول آن خیلی کم شده است. تدریجاً کاروان‌های شتر، به‌صورت قطاری 5 و 6 شتر درآمد که بین دهات و فواصل نزدیک رفت‌وآمد می‌کردند که آن هم فعلاً به‌کلّی منسوخ شده است.
اینک شتر در بیابان‌های مرکزی ایران و فقط برای گوشت آن نگاه‌داری می‌شود، که صاحبان آن در موقع زایمان به سراغ آن‌ها می‌روند و هر شتردار علامت مخصوص خود را روی بدن حیوان داغ می‌کند و یا آنچه قابل کشتن است، به کشتارگاه می‌آورند و گوشت شتر به فراوانی در گوشت‌فروشی عرضه می‌شود؛ در حالی‌که سابق، هر چند مدت یک‌بار، شتری را با لنگ‌های قرمز تزیین می‌کردند و در اطراف شهر می‌گرداتدند و یک نفر همراه شتر تبلیغ می‌کرد که این شتر برای کشتن است و فردا گوشت آن در فلان محل فروخته می‌شود و در یزد می‌گفتند: مردم باید سالی یک‌بار گوشت شتر بخورند که ایمانشان محکم شود.

(یزد شهر من/ حسین بشارت. تهران: طلایه،1384. ص75 – 77).
نگارش: مژگان شکرریز یزدی(کتابدار کتابخانه وزیری یزد).

افزودن دیدگاه جدید:
درباره قالبهای متنی

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید
به روز رسانی کد تصویر
  • سروش
  • ایمیل
  • لینکدین
خانه

تمام حقوق این وبگاه متعلق به آستان قدس رضوی است.

vaziri_menu_social

  • aparat
  • eitaa
  • gap
  • instagram
  • sapp