رفتن به محتوای اصلی

کتابخانه و موزه وزیری یزد

library-vaziri_menu_secondary

  • تماس با ما

جستجو

خدمات آنلاین

  • عملیات تمدید و رزرو کتاب جستجو در منابع کتابخانه

درباره مجموعه

  • تازه های کتاب
  • محتوای گاهنامه
  • مجموعه کتابخانه
  • گنجینه ها

منوی اصلی سایت

  • صفحه اصلی
  • گالری تصاویر
  • کتابخانه
  • موزه
  • مرمت و حفاظت
  • مطبوعات
  • آرشیو اخبار کتابخانه
  • اخبار انجمن ادبی
  • اخبار علم اطلاعات و دانش شناسی
  • انجمن ادبی کتابخانه
  • گزیده اشعار
پیشه‌های عمده یزد: زغال‌سوزانی
۱۳۹۹-۰۹-۱۵

شیرکش‌ها و خدمۀ مربوط به تهیّه پنیر و ماست، که در زمستان کاری نداشتند، به زغال‌سوزانی می‌رفتند. در منطقۀ کویر، سه نوع درختچه بود که برای زغال مناسب بود: قیچ، تاق و بادام. درخت‌های خشکیدۀ کویر را می‌بریدند و در گودال‌هایی که در زمین حفر می‌کردند می‌ریختند. نیم‌سوز که می‌شد، روی گودال را می‌پوشاندند، کنده‌ها با دود هیزم‌ها در زیرزمین تبدیل به زغال می‌شدند.
زغال قیچ یا غیچ، دارای دوام کم و حرارت زیاد بود. آهنگرها، برای کوره‌های آهنگری خود، مصرف‌کنندۀ این زغال بودند. زغال تاق، بادوام‌تر از زغال غیچ و زغال بادام (که از درختچه‌های بادام کوهی تهیّه می‌شد)، از دو نوع دیگر بادوام‌تر و مرغوب‌تر بود. خانواده‌های ثروتمند از این زغال تهیّه و مصرف می‌کردند.
روبه‌روی مغازۀ ما در لب خندق، شخص زغال‌فروشی بود به نام احمد زغالی که همیشه دست و صورتش با گرد زغال سیاه شده بود، زغال‌ها را جدا و طبقه‌بندی می‌کرد. گلوله کردن خاکه‌زغال، که در تهران برای گذاردن زیر کرسی تهیه می‌کردند، در یزد مرسوم نبود. در زمستان بعضی خیرمندان مقداری خاکه‌زغال و نرمه‌زغال تهیّه کرده، به مستمندان می‌دادند.
در آن موقع، سماورها همه با زغال روشن می‌شد و همیشه در کنار یک منقل آتش هم بود که قوری چای را کنار آن می‌گذاشتند. الزاماً منقل، برخلاف امروز، مخصوص افیونی‌ها نبود و در زمستان کار بخاری را هم انجام می‌داد. صبح‌ها برای صبحانه تخم‌مرغ را کنار منقل و نزدیک آتش می‌گذاشتیم که پخته می‌شد و گاهی هم از یک طرف برشته می‌شد و طعم آن از تخم‌مرغ آب‌پز خیلی بهتر بود. گاهی هم آتش منقل که تقریباً رو به تمام شدن می‌رفت، سیب‌زمینی‌های نسبتاً ریز را زیر خاکستر داغ و آتش کم می‌کردند که برشته می‌شد و طعم خوبی داشت.
در مورد زغال و زغال‌سوزانی و هیزم، لازم به ذکر است که یکی از کارهای بسیار زیان‌آوری که در این زمان‌ها واقع شد، قطع بی‌رویۀ جنگل‌های کویری بود. بعد از جنگ جهانی دوم، آمریکایی‌ها ماشین‌آلات و لوازمی که در ایران داشتند و شاید اگر خریداری نداشت به رایگان واگذار می‌کردند و می‌رفتند، روی هم به مزایده ‌گذاشتند و مرحوم علی اردکانی آن‌ها را خرید. در میان آن ها، تعداد زیادی کامیون با ظرفیّت‌های مختلف بود که نفربرهای آن در راه‌های روستایی برای حمل‌ونقل مسافر به‌کار گرفته شد و یک نوع کامیون آن خیلی قوی بود با مارک «استودی بیکر» که برای حمل هیزم استفاده می‌شد. سابق اگر هیزم و زغال تهیّه می‌شد، درختچه‌های خشکیده بود، ولیکن با این کامیون‌ها تا عمق کویر رفتند و جنگل‌های کویری را بریدند و هیزم کردند و چون از سوخت‌های دیگر ارزان‌تر تمام می‌شد، تمام نانوایی‌ها و حمّام‌ها از این سوخت استفاده کردند و در نتیجه، آن کویرها توسعه یافت و با اینکه امروز دیگر هیزم مانند سابق مصرفی ندارد و با اینکه دولت‌ها، شروع به درخت‌کاری در مناطق بیابانی کرده‌اند، آثار مخرّب آن‌ها مرتفع نشده است. هر چند در همان موقع هم اشخاصی بودند که متوجّه خطرات این قطع جنگل‌ها شده بودند، ولیکن جامعه و دولت‌ها توجّهی نداشتند. یکی از مهندسین کشاورزی برای من تعریف کرد که مرحوم علی پهلوان‌پور مرتّب به ما شکایت می‌کرد که هیزم‌کش‌ها مراتع ما را از بین می‌برند و ما هم به عنوان کارشناس می‌آمدیم رسیدگی کرده و گزارش می‌کردیم که برای مراتع ضرری ندارد و حالا متوجّه شده‌ایم نظر او درست بوده و ما چقدر بر خطا بوده‌ایم.
(یزد شهر من/ حسین بشارت. تهران: طلایه،1384. ص71 – 72).
نگارش: مژگان شکرریز یزدی (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).
 

افزودن دیدگاه جدید:
درباره قالبهای متنی

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید
به روز رسانی کد تصویر
  • سروش
  • ایمیل
  • لینکدین
خانه

تمام حقوق این وبگاه متعلق به آستان قدس رضوی است.

vaziri_menu_social

  • aparat
  • eitaa
  • gap
  • instagram
  • sapp