درهای ورودی این خانه ها اغلب دارای دو نوع کوبه فلزی با دو شکل و دوصدای متفاوت بودند که با دو میخ دوپا به درهای چوبی متصل می شدند؛ یکی به نام چَکُش با صدای بَم در سمت راست و دیگری به نام حلقه با صدای زیر در سمت چپ. چکش را مردان به صدا در می آوردند و حلقه را زنان. به این ترتیب ساکنین خانه از جنسیت مراجعه کننده مطلع شده، خود را برای ورود شخص تازه وارد آماده می کردند و این نظم بازگو کننده قانون نانوشته ای بود که همه ساکنان خانه آن را رعایت می کردند که می بایست با شنیدن صدای بم، مردان در را باز کنند و صدای ریز زنان. اندازه کوبه ها و حلقه ها با توجه به تمکن صاحب خانه و بزرگ در، فرق می کرد. معمولا گل میخ های کنگره دار و گاه منقوش، صورتی زیبا و شکیل به درهای بزرگ چوبی و پرهیبت می دادند. گاه صاحب خانه آن چنان از تمکن مالی برخوردار بود که همان گونه که نوع و اندازه بادگیر یا وسعت خانه و تزیینات داخل آن فرق می کرد به همان اندازه درها نیز با گل میخ های تزیین شده و نقوش زیبا، ارزش خانه را دو چندان می کردند. متاسفانه برخی از این کوبه ها در طی سال های مختلف توسط افراد سودجو به سرقت رفته اند؛ از جمله کوبه های در خانه مشروطه (واقع در محله پیر برج)، که از وجه هنری، زیبایی شناسی و قدمت بسیار قابل توجه می نمودند. این کوبه ها در ذی الحجه سال 1268 هجری ساخته شده و اشعاری نیز بر آن نقر گردیده بود. هم چنین کوبه و حلقه منزل دکتر مهدی دشتی، واقع در کوچه جنب حمام گل مشکی (خیابان سلمان)، که در سال 1294 هجری ساخته شده بود یا کوبه و حلقه در منزل آقا ضیاء تقوی در کوچه ای نزدیک دربند کاشی ها (منشعب از میدان امیرچخماق) و نیز کوبه و در منزل آقای شفیع پور، نزدیک مسجد تبریزیان واقع در خیابان قیام که همگی ارزش هنری بسیار داشتند. یکی دیگر از ویژگی های خانه های سنتی، وجود سکوهای دو طرف در ورودی است. این سکوها علاوه بر زیبایی به تناسب بزرگی یا کوچکی خانه متفاوتند و در گذشته بیشتر کارکرد ارتباطی داشتند. معمولا عصرگاهان مردان خانه یا یک محله برای رفع خستگی و برای تبادل اطلاعات روی سکوها می نشستند و نوعی ارتباط موثر برقرار می کردند. این سکوها در اوقاتی که مردان در خانه نبودند، به زن ها اختصاص داشت. زن های همسایه نیز این سکوها را به عنوان جایگاهی برای ارائه و انتقال اخبار، تبادل اطلاعات و خبر گیری به کار می بردند. در عصری که از فناوری های رسانه ای و اطلاعاتی خبری نبود، این نوع ارتباطات سنتی، بسیار کارآمد و ضروری می نمود. گرچه از منظری دیگر این سکوها می تواند حکایت گر زمانی باشد که به علت عدم وجود وسایل روشنایی، تاریکی کوچه ساکنین خانه را ملزم می کرد تا بر این سکوها آتش بیفروزند که رهگذران در پرتوی روشنایی این آتش دان های سنگی راه بیابند و گمراه نشوند.
(فرهنگ عامه مردم شهر یزد/ صدیقه رمضانخانی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 1394. ص 71-72).
نگارش: الهه شهبازی (کتابدار کتابخانه وزیری یزد)