معماری سنتی ایران، به لحاظ سال ها تجارب تاریخی، کوله باری از ایده های «هم زیستی با محیط» را به همراه دارد. در واقع سال ها زندگی در تعامل با طبیعت، انسان گذشته را به سمت شناخت نیروها، قوانین و اصول طبیعی سوق داده است. بادگیر به عنوان یکی از عناصر سرمایشی در کویر از جمله تمهیداتی است که با تاملی دوباره بر کارکرد آن می تواند در دنیای امروز که وسایل خنک کننده نمی توانند در مقابله با گرمای طاقت فرسای مناطق گرم ایران، جواب گو باشند مورد توجه قرار گیرد. در واقع کار بادگیر به خصوص در شهرهای گرم، به قدری تاثیر گذار بوده است که به جرات می توان ادعا کرد، علم و فن امروز هم، با همه پیشرفت وتوسعه ای که دارد نتوانسته است وسیله ای مناسب تر جایگزین آن خلق کند. بادگیر را می توان از شاخص ترین نشانه های خانه های سنتی و مناظر عمومی در کویر و مناطق گرم دانست. بادگیرها در عین زیبایی بخشیدن به بنا، نقش بسیار موثری در چگونگی تهویه فضای درونی بناها و خنک کردن زیرزمین، سرداب ها، آب انبارها و فضاهای دیگر مانند اتاق های تابستان نشین، حوض خانه، تالار، کلاه فرنگی و غیره دارند. در واقع این برج های خشتی آجری مناطق کویری، هوای دل پذیر و مطبوع را به قسمت های زیرین بنا هدایت می کنند و هوا به محض اینکه به چشمه های بادگیر وزید، به جهت وضعیت ویژه روزنه های بادگیر، باد با سرعت هرچه تمام تر به پایین کشیده می شود و هوای گرم و آلوده را به بیرون می فرستد؛ یعنی در واقع بادگیرها، به طور طبیعی کار مکش را انجام می دهند؛ به عبارت دیگر بادگیر با قرارگیری در مقابل وزش باد، جریان باد موجود در محیط را به فضای داخلی هدایت می کند. نحوه معکوس، یعنی بادکشی هم در کارکرد بادگیر وجود دارد. در این نوع، بادگیر پشت به سمت جهت وزش باد تعبیه شده است و هوا به شیوه قبل، اما در جهتی عکس جریان می یابد. علت این امر، اختلاف فشار هوا در دهانه های خروجی و ورودی بادگیر به فضای معماری است که سبب مکش هوا، از داخل به خارج می شود. نمونه بادکشی را بیشتر می توان در مناطقی چون یزد دید که ورود جریان باد به فضای ساختمان به دلیل گرمی و احتمالا خاک دار بودن آن، سبب بروز مشکلاتی مضاعف می شود؛ در این حالت جریان هوا، از داخل بنا که احتمالا حیاطی مشجّر و خنک هم دارد، مکیده شده و از بادگیرهای بلند خارج می شود.
یکی دیگر از تمهیدات جالبی که معماران کویر در زمینه بادگیر داشته اند، آن بوده است که در مسیر برخی بادگیرهایی که به سرداب راه پیدا می کرده اند، طاقچه یا گنجه ای در دیوار تعبیه می کردند و درِ چوبی بر آن می نهادند تا بتوانند باد را کنترل کنند؛ معمولا در زمستان درِ گنجه را می بستند تا ارتباط فضای داخل و خارج اتاق را قطع کنند، این گنجه ها در اتاق تقریبا کار یخچال های امروزی را انجام می داده است. در این اتاقک ها مواد غذایی زود فاسد شدنی چون گوشت، ماست و غذای شب را در آن نگهداری می کردند، این مواد علاوه بر اینکه دیرتر فاسد می شدند، از دسترس حشرات و حیوات خانگی هم در امان بوده اند. یکی دیگر از راهکارهای سردنگه داشتن مواد غذایی به این صورت بوده است که روی چوب میان قفسه بادگیر یک قرقره چوبی متصل می کردند؛ سپس از میان قرقره ریسمانی می گذراندند که به انتهای بادگیر می رسیده است و سر دیگر ریسمان را به صورت چهار رشته در آورده و این چهار رشته را به چهار گوشه تخته مشبّکی به طول و عرض تقریبی 70 سانتی متر می بستند. به این تخته اصطلاحا «چووش» می گفتند؛ سپس یک طناب را به میخ دیوار تالار می بستند و روی تخته مشبّک، گوشت، ماست، پنیر و غیره می گذاشتند. این ویژگی در خانه های زرتشتیان بیشتر مشاهده شد. بادگیرها اغلب در فضاهای مسکونی دیده می شوند؛ اما آنها را می توان بر بلندای فضاهای عمومی چون مساجد، آب انبارها، باغات و حتی بازارچه ها هم دید؛ از جمله بادگیر بلند 33 متری باغ دولت آباد یزد و بادگیری در مهریز که به فضای عمومی بازارچه تعلق دارد. بادگیرها گاه با تزیینات آجری و گچی همراه اند و گاه بر حسب تمول و شخصیت اجتماعی صاحب خانه و حتی نوع باورها و اعتقادات وی ارتفاع می گیرند و از بقیه متمایز می شوند.
( فرهنگ عامه مردم شهر یزد/ صدیقه رمضانخانی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 1395.ص 73-74).
نگارش: الهه شهبازی (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).