رويدادهاي روزگار، به سان چين و شكن دريا، برق آسا مي گذرند، حوادث، به سان مهتاب در برابر آب روان، با يك چشم به هم زدن، به جهان ديگر سرازير مي شوند، و جهان، پيوسته در دامن خود امّت هايي را مي پرورد، سپس امّت ديگري را جايگزين آنها مي سازد، تاريخ ستمگر، همگان را به دست فراموشي مي سپارد، و نام و نشاني از آنان حتّي در خاطره ها و يا در زواياي كتابها و كتابخانه ها هم باقي نمي ماند.
ولي در اين جا حساب مردان بزرگ كه آثار بزرگتري از خود به يادگار مي نهند، از اين سنّت تاريخي جداست، آنان در پرتو اعمال نيك خود، به حيات خويش، ابديّت و جاودانگي مي بخشند، و مرور زمان و طلوع خورشيد، و غروب ماه، غبار نسيان بر نام و نشان آنان نمي نشاند. و اگر حيات مادّی آنان سپری شود، ولي با مرگ خود تولّد ديگری پيدا مي كنند، و مرگ آنان سرآغاز حيات جديدی مي شود و به قول گوينده:
پايان زندگاني هر كس به مرگ اوست جز مرد حق كه مرگ وي، آغاز دفتر است
و يا به قول اقبال لاهوری:
اي بسا شاعر كه بعد از مرگ زاد چشم خود بربست، چشم ما گشاد
در ميان شخصيّت های بزرگ، كه جهان در دامن خود پرورش داده، نام پيامبر گرامي(ص) پيوسته بر تارك اعصار مي درخشد، زيرا او با سرمايه ايمان و زهد و وارستگی، ارزشمندترين خدمت را به جامعة انساني انجام داده و لذا زنده و جاودانه باقی مانده است و نام مبارك او در هر شبانه روز، زينت بخش مآذن و گلدسته هاي مساجد است و گفتار الهي «وَ رَفَعنا لَكَ ذِكرَك» (انشراح:4) درباره او هر شب و روز، تحقّق مي پذيرد.
قرآن در يكي از آيات خود، از يك چنين سنّت الهی گزارش مي دهد و می فرمايد: «مهر و مودّت انسان هاي با ايمان كه عمل صالح انجام دهند، بر دل ها نقش می بندد و محو و نابودي به آن راه ندارد» چنان كه می فرمايد : «اِنَّ الَّذينَ آمَنوُا وَ عَمِلُوا الصّالِحات سَيَجعَل لَهُمُ الرَّحمن وُدّاً» (مريم:97) «آنان كه به خدا ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، خداي رحمان مهر و مودّت آنان را بر دل ها پايدار مي سازد». از اين بيان مي توان فلسفه جاودانی بودن مهر صالحان و عالمان و وارستگان را به دست آورد ، اين نوع مهر، ساخته و پرداخته تبليغات رسانه ها نيست و هرگز نمی توان آن را با زر و زيور خريد، اين زاييده عمل نيك است كه از انسان به يادگار مي ماند و ديگران از چشمه زلال آن بهره مند مي شوند.
عالم وارسته، خدمتگزار صديق، حجّت الاسلام والمسلمين مرحوم حاج سيّدعلي محمّد وزيري (قدس سره) (1312-1397 هـ) يكي از مصاديق بارز اين سنّت الهي است.
فزون بر ديگر خدمات علمی و تعليمی و تبليغی، دو خدمت بزرگ او، مايه جاوداني و ماندگاري او در قلوب و خاطره ها است:
1- تعمير و مرمّت مسجد جامع كبير يزد كه بر اثر بي مهري هاي دستگاه هاي مختلف رو به ويرانی گذارده بود، بار ديگر جامة نو پوشيد و به صورت يك مسجد آبرومند و كم نظير در آمد و باني اين كار خير، مشمول آيه « اِنّما يَعمُرُ مَساجِد الله مَن آمَنَ بِالله» گرديد.
2- تأسيس كتابخانه بزرگ و پراهميّت به نام كتابخانه وزيری در كنار همين مسجد كه هم اكنون يكي از كتابخانه هاي كم نظير ايران به شمار می رود و در درون خود متجاوز از صد هزار کتاب را جای داده است و فرهنگ غنی اسلام را از نابودي و غارتگري بيگانگان نجات داده است.
كتابخانه وزیری در كنار مسجد جامع یزد از نگاه آیت الله العظمی علامه جعفر سبحانی (مدظله العالی)
تقارن و در كنارهم قرار گرفتن مسجد جامع کبیر یزد و کتابخانه وزیری، كه يكي مركز پرورش ايمان و اخلاق، و ديگری پرورش فرهنگ و دانش است، نشانه جدايي ناپذيری دين از علم است، و عملاً مي رساند كه در اسلام، دين از دانش، و دانش از دين جدا نيست، و هيچ جامعه اي نمي تواند با يك بعدي و تك عاملي زندگي كند.
علم به دين، گرمی و قدرت می بخشد كه مشكلات زندگي مردم را حل كند، همچنان كه دين علم را كنترل مي كند، از اين جهت، قرآن اين دو عامل را كنار هم مي گذارد و چنين مي فرمايد : «وَ قالَ الَّذين اُوتُو العِلم وَ الايمان لَقَد لَبِثتُم فِي كتابِ الله اِلي يَوم البَعث» (روم : 56 ) : «كساني كه علم و ايمان به آنان داده شد، مي گويند : شمابه فرمان خدا تا روز قيامت در عالم برزخ درنگ كرديد.»
خطيب ارجمند، مرحوم وزيری نخستين فرد نيست كه عملاً بر جدايي ناپذيری اين دو، صحّه نهاده و به آن تجّسم بخشيده است، بلكه از روزگاران پيشين دانشمندان اسلامي، پيوسته مدارس را در كنار مساجد مي ساختند و غالب مدارس دينی شهرهای ايران و عراق و مصر و سوريه و مغرب و غيره در كنار مساجد ساخته شده است، و همگي منادی جدايي ناپذيری دين و علم، ايمان و دانش است.
(روحانی فرهنگدوست به کوشش حسین مسرت. یزد: اندیشمندان،1389).
نگارش: مژگان شکرریز یزدی( کتابدار کتابخانه وزیری یزد).