رفتن به محتوای اصلی

کتابخانه و موزه وزیری یزد

library-vaziri_menu_secondary

  • تماس با ما

جستجو

خدمات آنلاین

  • عملیات تمدید و رزرو کتاب جستجو در منابع کتابخانه

درباره مجموعه

  • تازه های کتاب
  • محتوای گاهنامه
  • مجموعه کتابخانه
  • گنجینه ها

منوی اصلی سایت

  • صفحه اصلی
  • گالری تصاویر
  • کتابخانه
  • موزه
  • مرمت و حفاظت
  • مطبوعات
  • آرشیو اخبار کتابخانه
  • اخبار انجمن ادبی
  • اخبار علم اطلاعات و دانش شناسی
  • انجمن ادبی کتابخانه
  • گزیده اشعار
کشاورزی سنتی در اسفندآباد ابرکوه
۱۴۰۰-۰۹-۲۷

مراحل کاشت، داشت و برداشت
زمانی که تراکتور جایگزین کشاورزی سنتی نشده بود ، کشاورزان زمین مورد نظر را «اود» می کردند، یعنی در زمستان که به اصطلاح «آب حل» بود ، یعنی به آب احتیاج نداشتند، زمینی را که هنوز نکاشته بودند، آب می دادند.بعد از چند روز که خاش می آمد ، یعنی نه زیاد تر بود نه خشک ، صاحب زمین با چند نفر دیگر بدل می شد یعنی به کمک یکدیگر می رفتند و با بیل زمین کَن که بلند و نوک تیز بود، معمولا به دسته های دو ،سه یا چهار نفری تقسیم می شدند و با گرفتن ذکر به کندن زمین مشغول می شدند. به زمین کنده شده «شِمیزه» می گفتند. یعنی زمینی که باید در طول تابستان آفتاب بخورد. بعد در پاییز زمین کنده شده را کلوخ کوب می کردند یعنی با وسیله ای که از چوب ساخته شده بود کلوخ ها را نرم می کردند و پس از کُرده بندی ، بذر گندم و جو می پاشیدند. بعد از پاشیدن بذر با بیلِ پهن زمین را اُفت و زیر می دادند تا بذر در زیر خاک پنهان شود و سپس آب می دادند یعنی به اصطلاح دوشی می کردند. بعد از دوازده سیزده روز پِده می نمودند یعنی آب می دادند.
در هنگام پاشیدن بذر می گفتند «چرنده و پرنده و گوینده لااله الاالله» یعنی چرنده و پرنده و مستحق از آن استفاده کنند. موقع کاشتن بذر، اول آبان تا نیمه آذر بود. از آن به بعد اگر کشت می کردند می گفتند : «چله کاری می کنیم». ماه قوس تا اسفند موقع بیکاری کشاورزان بود می گفتند: «قوس، بخور و بَخُوس» . هر مزرعه ای یک دشتبان داشت که ضمن نگهبانی از مزرعه، شب چند تنگ و سبو و مشک را پر از آب می کرد و روز هنگامی که زارعین مشغول درو بودند به آنها آب خنک می داد. بیشتر مزارع دارای سرداب یا «سرت اُو» بود. ساختمان سرداب مربع شکل و طاق آن مخروط مانند و بلند بود. در نوک آن سوراخی تعبیه شده بود . یک در ورودی داشت و برای تهویه هوا، سه طرف آن پنجره بود. وسط سرداب حوضچه ای با سنگ و ساروج درست می کردند که آب را خنک می کرد. شب هنگام سرداب را پر از آب می کردند. سرداب ها هم اکنون پابرجا و بلااستفاده است. لازم به ذکر است که هیچ کشاورزی حق نداشت پیش از دیگران درو کند. پس از درو، نوبت «بافه برداشتن» بود. وسط زمین را برای خرمن صاف می کردند و بافه ها را با چاچو یا چنانچه راه دور بود با طناب می بستند و گندم ها را دایره مانند خرمن می کردند. پس از استراحت چند روزه و رسیدگی به سایر محصولات صیفی، تصمیم به کوبیدن خرمن گندم و جو می گرفتند و با «ورجین» یا «برجین» که بدنه آن از چوب و پره هایش از آهن بود و به وسیله «جین» که به دو الاغ می بستند ، کشیده می شد، خرمن را می کوبیدند. یک نفر در برجین می نشست و الاغ ها را هدایت می کرد. خرمن کوفته شده را «آخونه» می گفتند. سپس با هوچین که وسیله ای چوبی و مانند پنجه های دست بود، باد می کشیدند تا کاه و دون از هم جدا شود. گندم جدا شده را با غربال که آن را «کم گندم بیزی» می گفتند پاک می کردند و گندم پاک شده را روی هم می ریختند که آن را «داغ گندم» می گفتند. چون بیشتر محصول ارباب-رعیتی بود آن را به وسیله غربال مهر می کردند و روی داغ گندم کلمه «یاعلی» یا «یاحسین» می نوشتند. سپس به کشیدن گندم می پرداختند و به وسیله ترازویی از سیفال که از ساقه های گندم و پوست ساخته شده بود وزن میکردند. گندم های کشیده شده را در خورجین می ریختند و سهم ارباب و رعیت را جدا می کردند .دشتبان ها دستمزد معینی نداشتند . هنگام درو با طناب، سرِ زمین حاضر می شدند و با بستن کوله باری از گندم درو شده که آن را به اصطلاح محلی «بافه برداری» می گفتند مزد یک سال زحمت خود را دریافت می کردند. به دشتبان علاوه بر برداشتن بافه در سرِ خرمن، چند مشت گندم و جو می دادند.
(فرهنگ عامه اسفندآباد/ منوچهر شمس اسفندآبادی. یزد: علم نوین،1394.ص. 99-102).
نگارش: مریم تجملیان(کتابدار کتابخانه وزیری یزد).

افزودن دیدگاه جدید:
درباره قالبهای متنی

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید
به روز رسانی کد تصویر
  • سروش
  • ایمیل
  • لینکدین
خانه

تمام حقوق این وبگاه متعلق به آستان قدس رضوی است.

vaziri_menu_social

  • aparat
  • eitaa
  • gap
  • instagram
  • sapp