...از قم راه خود را دنبال کردیم و به یزد رفتیم و آن شهر صنعتگرانی است که پارچههای ابریشمی و نخی و پشمی و مانند اینها میبافند. شاید کسانی چنین پندارند که در پارهای از موارد من در نقل وقایع از حد راستی تجاوز میکنم. با این همه کسانی که یزد را دیدهاند میدانند که آنچه درباره آن میگویم کاملا راست و درست است. حصار پیرامون این شهر پنج میل است و دارای حومهای بسیار وسیع و با این همه مردم همه به نساجی و بافتن پارچههای گوناگون ابریشمین سرگرمند و ابریشم را از استرآباد و از ازی و از نواحی جغتای از راه دریای باکو وارد میکنند و بهترین آنها از یزد میآید و یزدیان با کار و کوشش خویش مقدار مهمی از این پارچهها را به هند و ایران و جغتای و چین و ماچین و بخشی از ختا و بروصه و ترکستان صادر میکنند. کسانی که پارچههای ابریشمین خوب و خوشبافت سوریه را میخرند گو بروند و پارچههای ابریشمی یزد را برگزینند.هنگامی که بازرگانی برای خرید کالا به این شهر میآید در یک "فونداچو"ی بزرگ فرود میآید که در پیرامونش حجرهها و در میانش فضای چهار گوش کوچکی است با دکانها و دو در که در برابرش زنجیر کشیدهاند تا اسبها از میان آنها نگذرند. آن بازرگان و شریکانش اگر با محلی آشنا باشند در آنجا فرود میآیند وگرنه در هر یک از این حجرهها که بخواهند می نشینند. مساحت هر حجرهای شش پای مربع است و اگر این عده عبارت باشند از جمعی تاجر که هریک به داد و ستد کالای گوناگون اشتغال دارندهر یک در حجرهای خاص خود فرود میآید. یک ساعت پس از برآمدن آفتاب کسانی با پارچههای ابریشمی و دیگر کالایی که در دست گرفتهاند بیآنکه سخن گویند اینجا و آنجا میگردند و اگر بازرگانان چیزی دیدند و به خریدنش راغب شدند فروشنده را نزد خود میخوانند و به کالایش که بهای آن روی کاغذ نوشته و به آن دوخته شده است مینگرند. بازرگان اگر جنس را پسندید میخرد و درون حجره کوچک میافکند و فروشنده را بیآنکه سخنی با وی بگوید مرخص میکند زیرا تحویل دهنده کالا صاحب حجره را میشناسد و بیهیچ پرسشی راه خود را در پیش میگیرد و این داد و ستدها تا نیمروز ادامه دارد و بعد از ناهار فروشنده میآید و پول خود را میستاند و اگر روزی فروشنده نتواند کسی را بیابد که کالایش را به بهایی که تعیین کرده است بخرد روز دیگر بر میگردد و الی آخر. میگویند که شهر هر روز به دو خروار ابریشم نیاز دارد که به حساب ما بالغ بر ده هزار بار است و اما درباره مقدار پارچههای پشمی و نخی و مانند اینها چیزی نمیگویم زیرا اگر مقدار پارچههای ابریشمی را قیاس بگیرید به آسانی حدس خواهید زد که مقدار دیگر منسوجات از چه قرار است.
(سفرنامههای ونیزیان در ایران(شش سفرنامه): سفرنامههای ونیزیانی که در زمان اوزون حسن آق قویونلو به ایران آمدهاند/ ترجمه دکتر منوچهر امیری. تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، 1349.ص. 82-83).
نگارش: مژگان روحانی (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).