بارگاه امامزاده محمدبن علیبن عبیداللهبن احمدبن علی العریضیبن جعفر صادق (ع)، بزرگترین، پرآوازهترین و معروفترین بقاع در یزد و حتی در نواحی مرکزی ایران است که به شدت مورد احترام تام و مطاف خاص و عام بوده است که در محله مصلی عتیق قرار دارد. از آنجایی که کنیهی ایشان "ابوجعفر" بود، در اذهان عموم،به امامزاده جعفر موسوم شده است، ولی در کتب تواریخ یزد تحت عنوان امامزاده محمدبن علیبن عبدالله مورد معرفی قرار گرفته است.
ایشان در اواسط قرن چهارم هق قدم به عرصه گیتی نهاد. در منابع تاریخی در خصوص تاریخ ولادت او و زادگاه ایشان اشاره نشده و از اجداد وی فقط به موطن و ذکر وقایع دوران حیات علیبن جعفر، کوچکترین فرزند ذکور امام صادق و جد چهارم او به طور موجز و به اختصار سخن به میان آمده است. از آنجا که علیبن جعفر و فرزندانش در روستای عریض، نزدیکی مدینه سکونت داشتهاند، بدین مناسبت سلسله فرزندان او به "سادات عریضی" اشتهار یافتهاند.
"...در مورد محل سکونت علیبن عبیدالله، پدر ابو جعفر محمد، اشارهای به مرند، از شهرهای آذربایجان شده است. اما از این که چه شد وی در آن خطه اقامت گزید و فرزندش به یزد آمد، سخنی به میان نیامده است وحتی معلوم نیست ابوجعفر هم ساکن آن دیار بوده و سپس به یزد مهاجرت کرده یا مستقیما از عربستان آن روز به یزد وارد شده است. آنچه در این مورد در تواریخ کنونی آمده، بیشتر از آن که شواهد روشنی به دست بدهد، برحسب حدس و گمان نگاشته شده است و مدارک مستند و درستی ندارد، حتی بعضی از آنها آنچه بعدها گفته شده است را ثبت کردهاند، همچنان که تاریخ دقیق تولد ابوجعفر، به درستی مشخص و معلوم نیست. در مورد تاریخ ورود و انگیزه سفر وی به این سرزمین هم سخن بسیار است و آنچه گفته و ثبت شده، چنان با یکدیگر تفاوت دارد که ذکر آنها نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه ممکن است آیندگان را نیز گمراه سازد.
در مورد تاریخ دقیق تولد و یا تاریخ مهاجرت ابوجعفر، با توجه به وقایع و حوادث آن ایام و با عنایت به حاکمان وقت میتوان اطلاعاتی به دست آورد و بعضی زوایای تاریک زندگی او را روشن کرد. اما آنچه در چند کتاب موجود آمده است، آن قدر با هم اختلاف دارد که سزاوار است در مورد آنها سکوت کرد، چه بسا در آینده اسناد و یا مدارک معتبری در بعضی مناطق داخل و خارج کشور به دست آید که بتوان از آن در این زمینه استفاده کرد. در مورد ورود و روز زندگی ایشان هم، چنان که باید مدارک صحیح و متقنی نداریم و چند کتاب موجود هم با اختلافاتی از یکدیگر نقل کردهاند و بعضی از حرفهای عامه مردم را به آن اضافه نمودهاند".
ابوجعفر در اواخر سده چهارم هق از بغداد و در کسوت درویشان، رهسپار ایران گردید. در این دوران، جور و ستم خلفای عباسی تا بدان جا رسیده بود که حتی عامه سادات و پیروان مذهب تشیع را مورد پیگرد و تعقیب قرار داده و به انحای مختلف، به ایذاء و شکنجه آنان پرداخته و عرصه را بر آنها تنگ نمودند. در چنین شرایط دشواری، سادات و دوستداران اهل بیت مجبور به ترک دیارشان و سکونت در سرزمینهای غریب و دوری شدهاند.
به استناد مندرجات تاریخی، ابوجعفر محمد به هنگام مراجعت از بغداد با پنهان نمودن شجره پنجنامه خود در یک نی و تراشیدن گیسوان بلند خویش در هیات درویشان و فقرا به شکل ناشناسی، به امید یافتن محلی امن برای زندگی رهسپار ایران شد. در خصوص اینکه وی به هنگام ورود به شهر یزد تنها بوده و یا شخص و یا اشخاص دیگری با او همراه بودند نیز، در تاریخ ذکری به میان نیامده است و تنها به ذکر نام وی بسنده کردهاند. مورخان تصریح کردهاند که ابوجعفر محمد پس از ورود به شهر یزد و چند روزی درنگ کردن در شهر، به منظور یافتن مکانی برای سرپناه و تامین امرار معاش، به مغازه آهنگری روی آورد تا مگر او را به شاگردی بپذیرد و چون دمیدن در کوره آهنگری، کاری طاقت فرسا و کم جرات بود و به علاوه کمتر کسی تن به این شغل پرمشقت میداد، وی به اجبار به همان اجرت اندک و کار مشقت بار بسنده کرد و در مغازه آهنگری به دمیدن کوره آهنگر میپرداخت. در این زمان یزد در تصرف دولت آل بویه قرار داشت و امیر شیعی مذهب بویهی، به نام "امیراوجش" که از وابستگان خاندان بویه به شمار میرفت، بر آن سرزمین حکم میراند. چند روزی از اقامت ابوجعفر در کوچه حسینیان و کار در کارگاه آهنگری نمیگذشت که امیراوجش، شبی حضرت محمد (ص) را در خواب دید که به او فرمودند:"یکی از فرزندان من به دیار تو آمده و تقدیر او این است که در این سرزمین بماند و از او فرزندانی به وجود آید که موجب خیر و برکت این سرزمین گردد". امیراوجش بر اثر این خواب، به جستجوی امامزاده جعفر پرداخت. پس از چند روز تفحص و جستجو، او را در دکان آهنگری یافت. حاکم رویای صادقه خود را بازگفت. ابوجعفر ضمن معرفی خود، شجرهنامهاش را باز نمود و به حاکم عرضه کرد. امیراوجش در صدد برآمد تا ابوجعفر را مورد تفقد قرار دهد. از این رو او را محترمانه به سرای خویش در آورد و خلعت بخشید. سپس فرمان داد محل سکونتی در خور، برای وی فراهم کنند که ابوجعفر در همان کوچه آهنگری، منزلی برگزید و از پی آن کوچه "حسینیان" نامیده شد. اندکی بعد امیراوجش، دخترش را به پاس عشق و ارادت فراوانش به ابوجعفر، به عقد وی در آورد و زندگی شایسته ای برای او فراهم نمود. بعدها نیز به منظور تامین مخارج ابوجعفر، روستاهای فهرج و طزرجان یکی در حوزه شهر و دیگری در ییلاق و کوهستان را بدو بخشید. طبق گزارشات مورخان محلی یزد، ابوجعفر در پس ازدواج با دختر امیراوجش، صاحب سه فرزند ذکور گردید. اما این که ایشان صاحب فرزند دختر نیز شدهاند یا خیر؟ ذکری به میان نیامده است. پسران او به نامهای محمد، عبیدالله و علی بودهاند و بعضی نوادگان آنها، دارای گنبد و بارگاه هستند و قبورشان در ایام خاص، مورد توجه و عنایت عاشقان اهل بیت (ع) است. ابوجعفر سالیانی مدید مرجع حل مشکلات مردم بود تا اینکه در ششم محرم 424هق چهره در نقاب خاک کشید. طبق گزارش احمد کاتب، محل دفن ابوجعفر بر حسب وصیت ایشان، در کنار شیری معین شده که در آن مکان به خاک سپرده شود. این مطلب بسیار دور از ذهن است که انگیزه دفن وی در آن محل، وجود قبر آن شیر بوده است، بلکه اگر هم سفارش از جانب خود ابوجعفر بوده، به دلیل آن بوده که گورستان تازیان، مدفن جمعی از شهدا، صلحا و مجاهدانی است که در نبردهای آغازین اعراب مسلمان با ایرانیان در آن مکان به خاک سپرده شدند.
الحاقات و مرمتهای بارگاه امامزاده جعفر
بر اساس نوشتههای مورخان محلی یزد، الحاقات و مرمتهایی در طول سدههای مختلف و از زمان رحلت ایشان تا کنون، در بارگاه امامزاده جعفر صورت گرفته که به شرح ذیل آمده است:
نخستین بار در 776ق به همت خواجه اسحاقبن خواجه حسن ساروج خوارزمی، سنگ مزاری که تاریخ وفات ابوجعفر بر روی آن نقل شده بود، را برداشته و صورت قبر را از کاشی پوشانیده و مسجد و محرابی بنا نهاده و پیرامون مزار امامزاده را دیوار نصب نمودهاند و ظاهرا چنین به نظر میرسد که احتمالا این مکان بیش از 250 سال فاقد بنا بوده باشد.
همچنین امیر معینالدین اشرف، از بازرگانان یزد در سده هشتم هجری فرمان داد تا ساباط و درگاهی بر سر مزار امامزاده جعفر دایر نموده و وقایع حیات امامزاده را بر روی ساباط کتابت کنند و سقاخانه مقابل آرامگاه احداث کردند.
بنا به روایت مولف تاریخ جدید یزد "مقارن طغیان سلطان محمد –پسر ابوسعید طبسی- در یزد، امیر صدرالدین وزیر، زمین مجاور مرقد امامزاده را خرید وبه صحن امامزاده الحاق کرد و چون به دست اتباع سلطان محمد کشته شد، در آن جا به خاک سپرده شد. پسرش –امیر قطبالدین علی- بر اطراف آن دیواری از آجر و تخته کشید و بر طرف قبله طنبی و بر جانب شمال صفهای به رسم مسجد با محراب ساخت و در همین جاست که مولانا حاجی نظامالدین اسحاق حموی متوفی در سال 853 را دفن کردند. خواجه شهابالدین قاسم مستوفی نیز متقارب قبر سید صدرالدین به خاک سپرده شد. امیر غیاثالدین علیبن امیر لطف الله وزیر هم چون در هرات به قتل رسید، نعشش را به یزد آوردند و درین بقعه مدفون ساختند.
...و در سال 854 خواجه احمد فراش که اکنون امیرزاده سلطان محمد تیموری بود، قطعه زمینی پشت ساباط خانقاه خرید و نبش کرد و سقایه امیر معینالدین اشرف را هم ویران ساخت و طرح مدرسهای مسدس شکل ریخت و آن را بر آورد. خواجه پسر محمد قمی در پایین پای امامزاده صفحه منقش و محراب و سردابه بساخت و قندیل آویزان کرد و چون مولانا مجدالدین فضل الله قاضی در سال 855 در گذشت، در این صفحه به خاک سپرده شد.
برهانالدین امیر شیخ دادا جنب صفه مذکور، صومعهای با محراب مرمر ساخت و بر بالای آن صومعه، نیم صفه منقش که اطرافش دریچه بود، بنا کرد.در 859 سید جلالالدین محمد قطعهای زمین به جهت قبلی امامزاده خرید و نبش کرد و صفه و طنبی و محراب که سراسر از آجر بود، ساخت. در همین سال خواجه معینالدین علی میان مدرسه و مزار پایابی از آجر و تخته ایجاد کرد و آب جدیده را در آن گذراند. نیز بیزون مزار، مقابل امامزاده، مدرسهای به رسم حظیره ساخت که دخترش در آن به خاک سپرده شد. باز در همین سال شیخ حاجی محصل، آبانباری بر جهت شرقی مزار برآورد که از آب تفت پر میشد. در سال 860 سیل عظیمی به شهر یزد روی آورد و صفه جدید و صومعه و صفه پایین پای امامزاده و مدرسه و پایاب از میان رفت و مخروبه شده، اما منحصرا مرقد امامزاده و خواجه نظامالدین اسحق حموی سالم ماند.
در سال 861 هجری سید جلالالدین محمد، شیخزاده برهانالدین امیر شیخ دادایی، خواجه معینالدین علی عمارت خود را احیا کردند. بعد از این سال ظاهرا تصرفات و الحاقات دیگری در این مزار صورت نگرفته است. صاحب جامع مفیدی منحصرا همان مسطورات نویسنده تاریخ جدید یزد را تصریح کرده است، جز آنکه اشارهای که در عبارت مذکور در ذیل دارد، مشخص میشود که در عصر مستوفی بافقی و زمان تالیف اثر وی، بخشی از بناهای آرامگاه تخریب گردیده و آن این عبارت است:"جای تحریر که سه مرحله از سنه 1083 گذشته، بعضی از عمارات منهدم شده و کسی را... توفیق رفیق نگشت که به استحداث آن در دار باقی طرح قصور عالی افکند".
صفاءالسلطنه نایینی در بازدیدی که از مزار امامزاده جعفر به عمل آورده، وضعیت آن مکان مطهر و استحداثات آن را چنین توصیف کرده است: در 1319 هق به همت میرزا فتح الله خان مشیرالممالک، مستوفی یزد در عصر ناصرالدین شاه قاجار، بقعه و رواق زیبایی، با تقلید از اسلوب ساختمان بارگاه عسکریین در سامرا احداث گردید و پس از آن در ادوار بعد، بناها، صحن و رواقها و منارههایی به ساختمان پیشین افزوده شده و یا مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است. در مجموع رواقها، صحن و گلدستهها، گنبد و سراهای پیرامون آن در یکصد سال اخیر و یا کمتر از این زمان، به سعی و اهتمام میرزا فتح الله خان مشیرالممالک و به دنبال ویرانی ساختمانهای پیشین صورت گرفت. در این میان صحن قدیمی موسوم به "صحن امام" که در جهت خاوری بارگاه امامزاده جعفر قرار داشته، تنها آثار بر جای مانده از بازمانده بناهای پیشین است که صرفا تغییر جزیی در آن خصوص تعویض درهای قدیمی و فرسوده و سفیدکاری صورت گرفته است. این صحن به جهت مجاورت در خیابان امامزاده جعفر، امروزه اغلب محل عبور و مرور مردم است.
بارگاه امامزاده جعفر یزد:
بارگاه امامزاده جعفر دارای پنج درب ورودی میباشد. ورودی اصلی که به صحن امام راه مییابد، در کنار خیابان امامزاده جعفر قرار گرفته، بیش از سایر ورودیها، محل گذر و رفت و آمد زائرین است. پیشخوان آن با کاشیهای معرق و نقوش گل و بوته اسلیمی، ختایی، ترنجی و رسمیبندی آراسته و بر سطح طاقنماهای روی آن خطوط ثلث کتابت شده است. در خارج از آستانه امامزاده و در کنار همین سردر، مسجد نوساز قرار گرفته است. در چهار سوی بارگاه، چهار صحن و رواق قرار دارد. پس از پشت سر نهادن پیشخوان و هشتی گچی، وارد قدیمیترین مینسرا یا صحن موسوم به صحن امام میشویم که در جهت خاوری بقعه قرار گرفته است. میان صحن امام، آبنما هشت ضلعی و در اضلاع خاوری و باختری آن صفههایی به قرینه هم دیده میشوند، که در داخل آن غرفههای فوقانی و پنجرههای مشبک فلزی تعبیه شده است. صحن امام با ایوانهای اطراف و اتاقهای آن، حال و هوای معماری قدیم دارد و ظاهرا از سایر قسمتهای بقعه، قدیمیتر به نظر میرسد. رواق غربی به لحاظ اندازه و تزیین همانند سایر رواقهاست و روبروی آن ایوانی بلند و وسیع قوسدار است که به صحن امام وارد میشود. غیر از معماری زیبا و خوش نقش رواق، در حد فاصل سنگهای بدنه و آینهکاری دورتا دور رواقها با الواحی از سنگ محکوک به کلمات قصار ائمه اطهار(ع) با خطوط زیبا و با ترجمه فارسی آراسته گردیده است. در همین رواق غربی پس از نگاهی مختصر به اطراف رواق، به دو روزن مشبک بر میخوریم که از طریق آن ضریح مطهر امامزاده نمایان میشود. جنب ایوان شرقی حرم دارای اتاق کوچکی است که مدفن آیت الله میرزا سیدعلی حائری یزدی از احفاد امامزاده ابوجعفر است که از مفاخر و علما و مشاهیر سرزمین یزد در عصر خود به شمار میآمده است. در اطراف ضریح و به دور حرم، تعداد بسیاری از مفاخر و بزرگان و علمای خطه یزد به خاک سپرده شدهاند که سنگ قبر برخی از آنها در مرمت و بازسازی برداشته شده و هیچ گونه اثری از آنها بر جای نمانده است. امروزه از آن همه، تنها چهار سنگ قبر باقی مانده است که از آن جملهاند: آیتالله سیدیحیی مجتهد یزدی، آیتالله شیخ جلالالدین آیتاللهی، میرزا فتحالله خان مشیرالممالک مستوفی یزد در عصر ناصرالدین شاه قاجار و بانی بقعه، میرزا تقی خان مشیری (فرزند میرزا فتحالله خان).
مقابل رواق جنوبی امامزاده جعفر، مسجد آستانه و جنب آن بقعه حاج شیخ غلامرضا قرار گرفته که به اسلوب قدیمی با سقفی بلند احداث گردیده است. رواق شرقی به لحاظ ابعاد و تزیینات، همچون سایر رواقهاست. مقابل آن ایوانی رفیع و وسیع با درب فلزی و مشبک قرار گرفته که به "صحن انقلاب" مشتهر، به "باغچه شمسی" در جهت خاوری بقعه منتهی میگردد و از همین مکان، ستونهایی قطور و مستحکم گلدستههای صحن انقلاب را میتوان مشاهده نمود. انتهای رواق شرقی آستانه امامزاده جعفر، مکانی است که در آن جمعی مفاخر و مشاهیر و علمای پیشین سرزمین یزد به خاک سپرده شدهاند که در این میان صرفا سنگ قبر "سلطان المدرسین" مشخص و نمایان است و سایر سنگهای قبر در مرمت سالهای اخیر برداشته شدهاند. در این محدوده سقاخانه زیبا و مقبره خانوادگی قرار گرفته است. آب نمای مدوری در میان صحن دیده میشود.
تا پیش از این که از صحن امام دربی به جانب خیابان امامزاده جعفر گشوده گردد، به علت آن که بخش اعظم عبور و مرور از سمت کوچه امامزاده و از طریق صحن ولایت صورت میگرفت، رواق شمالی از رونق افزونتری برخوردار بوده است، اما با گشودن سایر درها و ساختمان دو صحن دیگر، رواق مذکور، تنها مکان رفت و آمد زوار جهت ورود از درب شمالی بقعه است. پیشخوان صحن ولایت دارای قوس جناغی و با کاشیهای معرق و نقوش گل و بوته اسلیمی، ختایی، و ترنجی آراسته شده و گلدستههای ناتمام مزین به خطوط بنایی و لوز بر زیبایی آن افزوده است. در این رواق مکانی به نام "دارالزهد" قرار گرفته که اخیرا ساخته شده و برخی از دوستداران امامزاده ابوجعفر در آن جا به خاک سپرده شدهاند. مقابل ایوان ورودی رواق شمالی، ایوان دارالتدریس قرار گرفته که در دوران پیشین محل تدریس دروس حوزوی به شمار میآمده، اما اکنون مدفن مشاهیر و مفاخر و بزرگان یزد نظیر آیتالله حاج میرزا مدرس لب خندقی، آقا سیدحسین باغ گندمی، آقا شیخ غلامرضا ابرندآبادی و آقا سیدابوالقاسم جندقی در این مکان قرار دارد.
گنبد بزرگ و زیبای بقعه امامزاده ابوجعفر با آینهکاری هنرمندانه به شیوه اسلوب گنبد مسجد جامع یزد به شکل دو پوسته پیوسته با قوس شبدری کند ساخته شده و بر روی پایههایی مستحکم قرار گرفته است. این گنبد نزدیک به یکصد و سی سال پیش به همت مشیرالممالک مورد بازسازی و مرمت قرار گرفته است و حدود یک ربع قرن قبل از این تاریخ، سطح خارجی آن را با کاشیهای معرق زیبایی در زمینه سفید لاجوردی پوشانیده و با گره چینی و شمسه آراسته ساختهاند.
مخارج این امامزاده از قدیم الایام از طریق نذورات و موقوفات مردمان یزد و دیگر زوار و ارادتمندان به خاندان اهل البیت تامین میگردیده است. امروزه آنچه از موقوفه آن جناب باقی است، مزرعه سفید است و بعضی از پشتکوه و اردکان.
(گردشگری مذهبی در یزد: امامزاده ها و بقاع یزد/ سیدعلی اکبر خدایی، سیدمحمد طباطبایی بافقی، فاطمه اسلامی، مژگان ملکزاده بافقی. یزد: ناقوس فرهنگ: 1392. ص: 147-161).
نگارش: مژگان روحانی (کتابدارکتابخانه وزیری یزد).