در حدود صد سال پیش، یعنی در اواخر دوره قاجاریه در اسفندآباد، ابرکوه و توابع، زنان یک نوع لباس می پوشیدند که به آن «شلیته» می گفتند. شلیته عبارت بود از یک پیراهن پرچین کوتاه و یک شلوار. شلیته تا بالای زانو بود. خانوادههای متمول دم آن را ملیلهدوزی می کردند و جنس آن مخمل، حریر و اطلس بود و روی آن الخلاق یا ارخلاق که تقریباً مانند کت بود می پوشیدند و آن هم از مخمل، حریر و اطلس با یراق نقره و... بود. همچنین شلوار مشکی که دم آن خیلی تنگ بود و چین داشت و جنس آن از دبلیت حاجی علی اکبری بود میپوشیدند همراه با چارقد سفید توری یا ململ و چادر و چاقچور و روبنده.
جنس لباس کسانی که وضع مالی متوسط داشتند یا فقیر بودند از چیت، جیم و کرباس بود. پس از چندی این پوشش به پیراهن و تنبان تبدیل شد که پیراهن، بلند و دارای چاک بود و تنبان که دامنی با چین زیاد و دایره مانند، تا پشت پا می رسید. لباس متمولین از جنس اطلس بود و پیراهن اشلمه، چارقد تور زری یا ململ گلدوزی، دستمال ابریشم یزدی بزرگ مشکی یا هفت رنگ که به طرز خاصی جلوی پیشانی خود می پیچیدند و جلوی سر قبه دار می شد و به آن «جوز» میگفتند و کفش پاشنه نخواب و چادر کش کشی یا کج کجی می پوشیدند.
جنس پیراهن اشخاص طبقه متوسط الحال از چیت بود و تنبان از یک دست یا چند دست روی هم می پوشیدند.
در زمان رضاشاه که کشف حجاب شد، کت و پالتو پوشیده میشد و کلاه بر سر میگذاشتند. به تدریج این پوشش نیز تبدیل به گابان بلند چین دار با چارقد و چادر گردید و کم کم به لباس امروزی مبدل گردید.
لباس مردان عبارت بود از یک قبا، که بلندی آن تا پشت پا می رسید. الخلاق که از قبا کوتاه تر بود و شال که به کمر میبستند. متمولین قبای ترمه و شلوار پاچه گشاد که فراخی آن زیاد بود، و از نوع دبلیت حاج علی اکبری بود، و ملکی نازک پا و پیراهن سفید که یقه آن تا روی شانه ها بود، و سرداری و کلاه نمدی و کلاه دورهای یا شابو میپوشیدند. در زمان رضاشاه، پالتوی پشمی و نخی به پالتو و کت و شلوار و پیراهن یقه پهلوی و کلاه پهلوی تبدیل شد.
در فصل زمستان اشخاص دولتمند پوستین که از پوست بره سفید درست میکردند و بیشتر دوخت مشهد بود، و با طرز خاصی دباغی میکردند، و طرف پوست، رو و پشم ها زیر بود، می پوشیدند. روی پوست اغلب به رنگ زرد و به طرز خاصی آجیده ( دوخته) شده بود. بعضی ها نیم تنه که آن هم از پوست بره بود، به تن می کردند. بند شلوار از نوع پنبه بود که به طرز خاصی رشته و با دست می بافتند و ظریف و محکم بود. در قدیم نوجوانان، جوانان و مردان کلاه نمدی بر سر میگذاشتند و با «سر پتی» یا برهنه دیده نمیشدند.
پارچه های زنانه حریر، حریر تخمه خیاری، سلطون، حریر اطلس، کرشمه، ترمه، مخمل، مخمل زری، جُرجِه، مخمل کبریتی، مخمل ونوس، مخمل جیر، مخمل سم قاطری، مخمل نگین و کِمخا و گارس و چیت و چیت پشت پنبه، چیت شمد، قمیس، دبلیت، جیم تافتون، کُدوری، اشلَمِه، کتون، پاتیس، چلوار، تیترون، چِکِن، توری، گل مخملی، جرجه گل مخملی، ساتین، قناویز، و دبلیت و جیم و پارچههای شعرباف یزدی و کار هندی، وال، جرجه گلدوزی، جِرسه، شِلِه، شجره و ارمنی پسند، ترمه و سرداری مخصوص قبا و نیم تنه و الخلاقِ مردان (لباس محلی) بوده است که مردان به اندازه وسع و توانایی مالی خود می پوشیدند.
قبا علاوه بر این که بلند تا پشت پا بود دو طرف آن چاک داشت و به طرز خاصی آجیده دوزی می شد. بیشتر مردها از پشم میش که خود با اِرسی در موقع بیکاری می رشتند، جوراب، دستکش و پاپیچ می بافتند. آنهایی هم که وضع مالی خوبی داشتند این ها را می خریدند. از دیگر پارچهها، فاستونی و بعد گاواردین که گرانقیمت بود جهت دوخت پالتو و کت و شلوار استفاده میشد. به تدریج پارچههای پشمی مقدم، هراتی و افشار بافته یزد جایگزین این پارچه ها گردید. از چِرِک برای دوختن پیراهن و از گارس جهت چارقد استفاده می شد.
(فرهنگ عامه اسفندآباد/ منوچهر شمس اسفندآبادی. یزد: علم نوین، 1394. ص 188-190).
نگارش: مریم تجملیان (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).