پس از مرگ خان بزرگ در سال 1213 (1799میلادی)، فرمانروایی یزد به عهده پسرش، علینقیخان، سپرده شد (از سوی فتحعلیخان قاجار، پادشاه ایران) و بدین ترتیب، زمینه دیگری برای رشد اقتصادی شهر پیش آمد. وی، سرمایه گذاری بسیاری در بخش خدمات اجتماعی انجام داد و در درون و برون شهر، کاریزها و باغ های چندی ساخت ولی، بزرگترین پروژه وی با مرگش در سال 1219ه.ق (1805 میلادی) بازاستاد و این گونه بود که دوران پرشکوه خان ها به پایان رسید. این پدر و پسر چنان نقش پررنگی در شکوفایی شهر یزد و پیرامون آن داشتند که فتحعلیشاه، حاج عبدالرحیم خانه، فرزند دیگر خان بزرگ (برادر علینقیخان)، را به عنوان میهمان یا به عبارتی چون گروگان در تهران نگه داشت. فتحعلیشاه، می ترسید که خان ها تصمیم به برپایی حکومت مستقلی در استان های جنوبی بگیرند زیرا حاج عبدالرحیم خان که با خاندان زند ازدواج کرده بود خطر بزرگی برای قاجار شمرده میشد. عاقبت، حاج عبدالرحیم خان، به فرمانداری یزد گمارده شد ولی زمان درازی بر این جایگه ننشست زیرا از دستورات حکومت مرکزی بویژه پرداخت مالیات تن می زد. پس از او شاهزاده محمد ولی میرزا پس فتحعلیشاه فرمانده یزد شد. بدین روی خانواده خان از جمله حاج عبدالرحیم خان به اعضایی خاموش در دولت جدید پیوستند. محمد ولی میرزا، در سال 1236ه.ق (1820 میلادی) به یزد آمد و برخلاف دیگر زمامداران بزرگ ساخت و سازها را با نام خود و خانواده اش به ثبت رساند. وی مدرسه شاهزاده در بازار تازه را در سال 1240ه.ق (1825 میلادی) ساخت همچنین مادر وی، مهدعلیا، مسجدی در کنار کاروانسرای خان بنا کرد. به نظر می رسد که پس از محمد ولی میرزا یزد دچار آشفتگی شد. در سلطنت بلند مدت ناصرالدین شاه (1264 تا 1314 هجری قمری برابر با 1848تا 1896 میلادی)، 24 فرمانده در یزد فرمانروایی کردند. جابه جایی پی در پی زمامداران، بی توجهی به بناهای تاریخی یزد و ویرانی بسیاری از دیوارهای آن را در پی داشت. همه گیری وبا در سال 1846، از نخستین گرفتاریهایی بود که یزد با آن روبه رو شد. زمانی که ابوت یک سال پس از این رخداد از یزد دیدن کرد، جمعیت شهر را کمابیش 35 تا 40 هزار نفر برآورد کرد. این یعنی کم شدن نزدیک به 20 هزار نفر در مدتی بسیار کوتاه. بر پایه آمارهای نیمه رسمی نزدیک به هفت تا هشت هزار نفر به دلیل بیماری مردند بسیاری دیگر از شهر برون شدند. در سال 1867 ایرانگرد دیگری که از این شهر بازدید کرد جمعیت آن را 40 هزار نفر برآورد کرد. از میان فرمانروایان گوناگون دوره قاجار، محمد خان والی، بسیار به آبادانی شهر افزود. وی دو بار به فرمانروایی رسید یکبار از سال 1280 تا 1287هجری قمری و بار دیگر از سال 1293 تا 1297هجری قمری. مهم ترین بنایی که دستور ساخت آن را داد بازار خان است. این بازار شناخته شده ترین بازار یزد است که امروزه نیز از آن بهره گیری می شود. آیتی می گوید: اگر به خاطر بازار و خیابان پهلوی (امام خمینی کنونی) نبود که در دوره رضاشاه ساخته شد یزد نمی توانست ویژگی های لاز را برای شمرده شدن یک شهر در سال 1938 داشته باشد. جایگاه بازار و گذار آن در بخش جنوبی دیوارهای کهن شهر، دلایل ویژه خود را دارد. شاید بتوان گفت: محمد خان والی، بازار خود را در منطقه بازار پیشین ساخت و برنامه وی در حقیقت بازسازی و گسترش زیرساخت های پیش بود. یکی از دروازه های معروف بازرگانی، دروازه مهریز، در یکی از بخش های بازار قرار دارد. از آنجا که بازار پیش از دوره قاجار تا فراسوی این دروازه کشیده شد، امروزه دروازه در میانه بازار قرار دارد. برنامه های نوسازی یزد در میانه سده نوزدهم، از سویی نشانگر اهمیت این شهر و از سوی دیگر گویای گرایش روزافزون ایرانیان به بالندگی و تجدد گرایی است. برای نمونه در دوران فرمانروایی والی ساختمان پست و تلگراف کامل شد. سپس وی ساخت و سازهای دیگری را آغاز کرد مانند باغ خان که با ساختمان های بزرگ پیش از اسلام برابری می کند. گفتنی است که شهری با گونه یی تعصب مذهبی و رفتارهای ضد زرتشتی، در عمل به صورت نیمه خودآگاه به فضای پیش از اسلام و تجد دبه شیوه غربی خوش آمد گفت. برای به چشم انداز درآوردن تاریخ یزد در سده نوزدهم، میتوان تا اندازه ای به آگاهی های بدست آمده از بازدیدکنندگان خارجی تکیه کرد. این به دلیل بودن سه واقعیت است. نخست اینان در مقایسه با افراد بومی می توانند ایده های صادقانه تر و به دور از جانب داری درباره وضع اقتصادی شهر داشته باشند، دوم در برخی موارد توضیحات بیشتری درباره شهر داده اند و سوم مهم تر از همه بیشتر از نویسندگان و تاریخ شناسان مسلمان به زندگی نامسلمانان یزد پرداخته اند. شاید گفته شود که این گزارش ها به دور از برنامه های سیاسی برای جداسازی اجتماعی نبوده است ولی باید دانست که حالت و حس کسانی که کیفیت زندگی یهودیان را در بازدیدهای خود نوشته اند نمی تواند تنها یک تصادف یا زدو بند باشد. با آن که یزد در دوران فرمانروایی خان ها و برخی از فرماندهان قاجار، مانند محمد ولی میرزا، گسترش بازار و افزونی مدارس را به خود دیده، ولی تعویض ها و تغییرهای پی در پی فرمانروایان یزد در دوره ناصرالدین شاه، به کاهش توجه به بازسازی و توسعه زیر ساخت ها ا نجامید. با این همه، افزایش گرایش غرب به ایران، رشد اقتصادی و گسترش پیوندهای سیاسی یزد را در پی داشت. کینز، در یادداشت های سال 1813 خود، نگاهی کوتاه بر دیدگاه بریتانیا درباره یزد و تلاش کشورش برای بهره گیری از این شهر، همچون بندر بازرگانی میان ایران، هند و آسیای مرکزی دارد. وی این گونه می نویسد: «یزد، بازاری بزرگ میان هندوستان و بخارا و ایران است و بدین گونه، مکانی در خور برای بازرگانی شمرده می شود و بازار خوبی در دسترش می گذارد. شهر، دارای بیست هزار خانه است. ولی خانه های گبریان یا آتش پرستان که کمابیش چهار هزار نفر هستند از این رقم جدا است».
نظراتی که در سده نوزدهم از این گونه مطالب به دست آمد، در ظاهر از سه دیدگاه بریتانیا یاد می کند: نخست، بریتانیا امید داشت در ایران بتواند انباری برای خود بیابد تا مکمل بازرگانی وی در هند و آسیای مرکزی باشد؛ دوم می کوشید تا منطقه پرجمعیتی بیابد که نه تنها به گونه یی بازار برای او باشد که بتواند در آنجا کالاهای صادراتی خود را تولید کند و سوم به دنبال شهری بود که پیوندهای تاریخی نزدیکی میان ایران و هند داشته باشد. یزد همه این ویژگی ها راداشت. جمعیت آن در آغاز این سده، به اندازه نیاز بسنده بود. به دلیل فروپاشی کرمان در آغاز سلطنت قاجار، یزد از دید سیاسی و بازرگانی اهمیت ویژه ای پیدا کرده بود و در آخر اینکه یزد تنها شهر بیرون از کرمان بود که جمعیت زرتشتی آن بومی بودند. در حقیقت میان اعضای این گروه و همتاهای آن ها در هند پیوندهای بسیار دیرینه درباره مسایل مذهبی و بازرگانی برقرار بود. زرتشتیان نقش بسیار کارایی در شناساندن یزد به بریتانیا داشتند، باید دانست که هدف نخستین آنها کمک به زرتشتیان بود تا از خشونتی که هرروزه با آن روبه رو بودند رهایی یابند. نگاه ویژه انگلستان به ایران در زمان دیدار ابوت از یزد (19 نوامبر تا 11 دسامبر 1849) تنها، نگاه به پایتخت نبوده است. حضور و گرایش های بازرگانی کشورهای فرانسه و روسیه به استان های خاوری و جنوبی کشور و جنگ تازه ای که در افغانستان درگرفت، موجب شد تا بریتانیا نگاه بیشتری به شهرهای آن منطقه از ایران داشته باشد. با توجه به نادیده گرفتن شهر کرمان و مردمش از جانب نخستین پادشاهان قاجار و نیز ویران گری آنان در این شهر، یزد، هدفی طبیعی برای بریتانیا شد. کمک زرتشتیان کارآزموده و دانش آموخته هند و گرایش آنها به کمک به همتاهای یزدی خود و همچنین، دلبستگی روزافزون بازرگانان یزدی به کالاهای شرقی، به همکاری های اجتماعی – سیاسی انجامید که دست اندازی بیشتر انگلیسی ها را به همراه داشت. در همین هنگام در سال 1853 جامعه ای برای بهبود وضع زرتشتیان ایران در هند بنیاد شد. دلبستگی این جامعه به شهر یزد طبیعی بود، زیرا برپایه گزارش های آن جامعه، از میان 2/7 هزار نفر زرتشتی که در سال 1854 در ایران زندگی می کردند، نزدیک به 6660 نفر در یزد باشنده بودند. در میانه های سده نوزدهم، جداسازی گسترده مسلمانان و زرتشتیان در کوی های گوناگون را می بینیم. آنها، برپایه دین خود دسته بندی می شدند و هیچ مدرکی برای جداسازی اجتماعی آنها وجود نداشت. از سویی تا چند دهه گذشته، یعنی پیش از شهرگرایی، بسیاری از کوی ها، خانواده های اشرافی داشتند. باشندگان کوی پشت خان علی که محله زرتشتیان شمرده می شود نیز بسیار توانگر و دارا بودند. آنان در عمل، از محله خود نگهبانی می کردند. در حقیقت، زرتشتیان، یهودیان و بهاییان سده نوزدهم، گونه ای جامعه بشردوستی درونگرا درست کرده بودند. در اوایل سال 1856 دو مدرسه زرتشتی بنیاد شد. بعدها مدارس بیشتری نیز ساخته شد. این رویکرد به معنای دانش اندوزی بیشتر و بر کشیدن سطح فرهنگ در میان زرتشتیان بود. با کاهش دانش الهیات دین زرتشتی در میان موبدان یزدی، همراهی دیگری که این گروه در پیوند با هندیان در پیش گرفتند، به باورمندی زندگی دوباره ایمان پیوند می خورد. در سال 1856، یعنی دردوره پادشاهی ناصرالدین شاه یزد بار دیگر توانست آتش مقدس ورهرام را در نیایشگاه (آتشکده) تازه ای جای دهد که در کوی پشت خان علی ساخته شده بود. این با کمک مانکجی هاتریا، یکی از بشردوستان زرتشتی از هند میسر شد. با این همه در ازای چند دهه پس از آن، وضع غم افزای زرتشتیان همچنان برجای خود ماند. اینان، بازهم ناگزیر بودند، لباس ویژه ای بر تن کنند هنگام بودن یک مسلمان، نباید بر اسب سور شوند، پروانه ساخت خانه هایی بلندتر از خانه مسلمانان نداشتند و ناگزیر به پرداخت جزیه (مالیات نامسلمانان) بودند. در سال 1882 با پافشاری جامعه بهبود وضعیت زرتشتیان ایران و پشتیبانی های دولت انگلستان، فرمانی بر معافیت زرتشتیان از پرداخت جزیه صادر شد. این زمینه های تازه ای برای رشد و مهم تر از آن، دگرگونی تاریخ دولت مرکزی مسلمان و اقلیت ها، فراهم آورد.
(معماری شهر یزد (دیروز – امروز – فردا)/ علی مدرس. تهران: یزدا، 1390.ص 75-85).
نگارش: الهه شهبازی (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).