اوزان رایج در اسفندآباد بین مردم و کاسب کاران عبارت بودند از:
یک من تبریز معادل 3 کیلو
یک من شاه معادل 6 کیلو
یک سنگ دو من و نیم معادل 8 کیلو
نیم من یعنی 1/5 کیلو
یک چارک یا یک چرک معادل 800 گرم
یک بقه یعنی 400 گرم ( 80 مثقال )
بیست درم یعنی 200 گرم
شش درم معادل 100 گرم
مثقال یعنی 24 نخود
تقریبا 5 گرم یک بار معادل ده سنگ یعنی 80 کیلو
یک خربار (خروار) معادل صد من یعنی 200 کیلو
پیش از چاپ اسکناس ، پول رایج از نقره یا برنج بود. که یک شاهی ، سه شاهی صنار، یک عباسی، پنج شاهی، دو عباسی، یک قرون، دو زار، سه زار، چار زار...نه زار و یک تومن، به بالا. در قدیم حمل پول زحمت زیادی داشت. پول های نقره را در همدونه که چرمی بود و قفل و بند داشت می ریختند و به کمر می بستند و اگر زیاد بود در توشه دون می ریختند و در آن را قفل می کردند و به وسیله الاغ یا قاطر یا شتر آن هم با هزار ترس و لرز حمل می کردند.
حساب سیاق
در قدیم کاسبان و پیشه وران و صاحبان مشاغل با حساب سیاق درآمد و مخارج خود را محاسبه می کردند که امروز به طور کلی از یاد رفته است و تعداد کمی از سالخوردگان می توانند سیاق بنویسند و حساب کنند.
واحد اندازه گیری زمین
قصبه معادل 20 متر مربع، قبیز معادل 90 قصبه یا 1800 متر مربع که امروزه 2000 متر مربع حساب می کنند، یعنی هر قبیز صد قصبه.
دوازده ماه سال
حمل فروردین، ثور اردیبهشت،جوزا خرداد، سرطان تیر، اسد مرداد، سنبله شهریور، میزان مهر، عقرب آبان، قوس آذر، جدی دی، دلو بهمن و حوت اسفند.
کشاورزان ماه مهر را «میزان» و آذر «قوس» و دی و بهمن را «چله» می گویند و بر این باورند که ستاره خنک ، نیمه مرداد ماه و ستاره گرم ، نیمه بهمن ماه می زند. چون ستاره خنک بزند می گویند نفس زمین سرد شد و ستاره گرم که می زند می گویند زمین نفس کشید و گرم شد. هیجدهم شهریور ستاره سهیل می زند. می گفتند صیفی هر کار باید بکند کرده است یعنی گل بعد از ستاره سهیل به ثمر نمی رسد.
چله بزرگ و چله کوچک
چله بزرگ از اول دی ماه تا دهم بهمن است. چله کوچک از دهم بهمن تا اول اسفند می باشد. چهار روز از چله بزرگ مانده و چهار روز از چله کوچک رفته یعنی از ششم تا چهاردهم بهمن را «چار چار چله » نامیده اند. قدما معتقد بودند هر کس این روزها را از خانه بیرون برود خونش گردن خودش است که حکایت از یخ و یخبندان و برف وباران در این هشت روز دارد.
شب یلدا شب اول دی ماه است ، یعنی بلندترین شب سال. قدما اعتقاد داشتند که بعد از شب یلدا ، سیاهی و ظلمت شب های زمستان رو به کاهش است و به تدریج جای خود را به نور خواهد داد. به همین سبب نیاکان ما در عهد باستان شب یلدا را جشن می گرفتند.
اوقات روز
در قدیم که ساعت نبود، وقت را بدین گونه تعیین می کردند : در خانه که بودند: آفتاب که پا می گذاشت پایین ، سه فد یا یک ساعت، آفتاب که روی زمین پهن می شد ، چهار فد و نیم یا یک ساعت و نیم ، آفتاب که رسید میان خونه ، نه فد یا سه ساعت، آفتاب که خورد سینه دیوار عین ظهر .
در صحرا یا مزارع به وسیله دیوار باغ ها یا گنبد و سردآب یا درخت ، وقت را تعیین می کردند . در شب ها به وسیله ماه و ستارگان مثل ستاره پرویز و پروین ، هفت برادران ، عقرب و گوش گرگ و ...
(فرهنگ عامه اسفندآباد/ منوچهر شمس اسفندآبادی. یزد: علم نوین، 1394. ص 192-195).
نگارش: مریم تجملیان(کتابدار کتابخانه وزیری).