در اوایل دهه 1330 شهرداری وقت یک حلقه چاه در محل باغ ملی به منظور آبیاری درخت های خیابان و فضای باغ ملی حفر کرد. پس از این که چاه مزبور به نتیجه رسید، فکر استفاده از این نوع چاه ها برای تامین آب آشامیدنی مناطق کم آب شهر قوّت گرفت. دیری نپایید که مردم خواستار چنین اقدامی شدند و تقاای آب آشامیدنی به بحث مداوم چندین ساله مردم یزد تبدیل شد. پس از اقدام شهرداری به حفر چاه، در سال 1335 برای نخستین بار، فرد خیّری به نام سید محمّد آقا از طبقه متمول یزد به قصد تامین آب محلّه فهادان که از محلات قدیمی و کارگرنشین شهر بود اقدام به حفر چاه می کند. پس از اقدام سید محمّد آقا مردم با این پرسش مواجه شدند که چرا نباید دستگاه های دولتی برای آسایش سایر مناطقی که از آب روان برخوردار نیستند و ناگزیر به استفاده از آب انبار شده و غیر بهداشتی هستند، اقدام کنند و حال که چاه های عمیق نتیجه مثبت داده است؟ چرا برای رفع مشکل چند صد ساله شهر یزد از بودجه ملی هزینه نمی شود تا مردم مجبور نباشند آب جاری قنوات را که از بخش های مختلف شهر عبور می کند و به انواع مختلفی آلوده می شود و یا آب انبار شده مصرف کنند؟
بدین ترتیب، بحث آب آشامیدنی موضوع روز مطبوعات محلی و محافل عمومی شد؛ برای مثال در اردیبهشت 1338 مطلبی در سر مقاله روزنامه ناصر درج شده که بروشنی بازتاب عمل سید محمّد آقا و توقع مردم از سایر متمولین و نیز شهرداری وقت را بازگو می کند: «از نان و گوشت گذشتیم، از کفش و کلاه، هیزم و زغال گذشتیم. زیرا سال هاست خودسری و بی انصافی دارندگان آن، بر استغاثه شبانه روزی مردم غلبه کرده و اعتراف می کنیم که با وجود آن همه گفتن ها و نوشتن ها برای تثبیت و تعیین نرخ و تامین مراقبت کامل در کار داد و ستد مردم، بالاخره شکست خوردیم. تامین آب آشامیدنی مردم آنقدر اشکال و زحمتی ندارد که تقاضایش با بیم و شکست همراه باشد. بیایید با رعایت اصول بهداشت و به فواصلی که اگر راهگذری سر فلکه باغ ملی تشنه ماند مجبور نباشد تا پنجه علی بیاید {منظور این است که برای برداشتن آب از آب انبار تا بازار پنجه علی و محلّ سقّا خانه آن بیاید}، آب و یخ در اختیار مردم بگذاریم، این کار در درجه اول، وظیفه کسانی است که چون مار روی میلیون ها تومان وقف و ثلث و پول هایی که باید به مصرف خیرات و احداث برسد، نشسته اند و در درجه دوم، اگر عملی نبود باید به دست شهرداری صورت بگیرد، اگر بودجه ای هم ندارد اقلا، با نرخ ارزانی تهیه کنند که آشامیدنش میسر گردد. خدا کند در این راه هم شکست نخوریم که دیگر مطلبی هم برای سرمقاله نخواهیم داشت».
البته چاه های عمیق که تنها دو دهه قبل جزو آمال و آرزوهایی به حساب می آمدند که راوانی آب و رهای از رنج تشنگی را به ارمغان می آوردند به علت عدم مطالعه و فقدان آگاهی و حفر در مسیر قنوات باعث خشکیدن و کم آبی شریاه های حیاتی شهر یزد شدند و خود بحران دیگری آفریدند. در ادامه، انتظار مردم مبنی بر برخورداری از آب چاه های ژرف منفرد و محله ای به تقاضای تامین آب عمومی و به تبع آن، لوله کشی مبدل شد. مکاتبات فراوانی در این زمینه از طرف اهالی یزد با مقامات صلاحیت دار شهری و مملکتی صورت گرفت تا سرانجام، سزمان برنامه به این نیاز اولیه و مبرم اهالی یزد جواب مثبت داد و اولین قرارداد پروژه لوله کشی شهر یزد بین نمایندگان سازمان برنامه و پیمانکار شرکت گاما در تاریخ 16/1/1339 به امضاء رسید.
البته این اقدامات نتوانست جوابگوی احتیاجات شهر وسیعی چون یزد گردد و ناچار دومین قرارداد پروژه لوله کشی بین نمایندگاه سازمان برنامه و پیمانکار شرکت گاما در تاریخ 10/9/1343 به امضاء رسید. شرکت گاما توانست در موعد مقرر به تعهدات خود عمل نماید و قرارداد اول با موفقیت به پایان رسید و با گذشت دوسال از تاریخ شروع کار در اسفند ماه 1340 آبرسانی شهر یزد افتتاح شد. کاهش منابع آب های زیرزمینی و مطرح شدن آن در منطقه خشک یزد زنگ خطری بود که می بایست خیلی زودتر نواخته می شد. گروهی از ثروتمندان و مالکین که توان حفاری چاه عمیق را داشتند با حفر این چاه ها، کشاورزی خود را توسعه دادند و موجبات خشکیدن قنوات هم جوار را فراهم کردند. نتیجه این عمل خشکیدن قنوات و وارد آمدن زیان به کشاورزان کم بضاعت بود. موارد متعددی در مطبوعات وقت ذکرشده که مالکین چاه ها با فروش آب به همان کشاورزان آسیب دیده به استثمار آن ها می پردازند.
انتقال بین حوضه ای آب: همانگونه که قبلا ذکر شد مردم یزد در طول تاریخ تجربه خوبی در انتقال آب از مناطق دیگر داشته اند. مثلا در سال 1285 هجری شمسی مشیرالممالک با احداث کانالی جمعا به طول 58 کیلومتر موفق شد آب های فصلی حاصل از ذوب برف های شیرکوه را از دره های هنزا، بنادک سادات، منشاد و آب چشمه غربال بیز را با ظرفیت حداکثر 400 لیتر در ثانیه به دشت یزد تا بندرآباد و میمونه انتقال دهد. اگر چه این شکل انتقال آب بیشتر با هدف کشاورزی بوده است اما می توان آن را نطفه اندیشه انتقال آب به یزد دانست چرا که این گونه انتقال آب نیز ناشی از کمبود مناقع آبی منطقه بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مجددا مساله بحران آب یزد و لزوم آب رسانی به این منطقه از کشور مطرح شد. شهید آیت الله صدوقی امام جمعه یزد، برای اجرای این طرح کوشید. ابتدا، بحث احداث سد بر روی رودخانه بوانات فارس و پیشگیری از هرز آب این رودخانه در کویر مروست به منظور انتقال به شهر یزد مطرح شد. پس از مطالعات اولیه و مکان یابی، احداث سد در شرف اجرا قرار گرفت اما به دلیل این که رودخانه بوانات علی رغم جریان مداوم، خصوصیت رودخانه های فصلی را دارد و در فصل های گرم، آب آن به شدت کم می شود نمی توانست جوابگوی جمعیت و صنعت رو به رشد شهر یزد باشد. در نتیجه طرح مذکور متوقف شد. پس از آن مسئولین امر به این کر افتادند که با حفر 30 الی 40 حلقه چاه عمیق در منطقه ابرکوه آب مورد نیاز شهر یزد را تامین نمایند. این طرح نیز بی نتیجه ماند، تا اینکه طرح انتقال آب از زاینده رود به یزد مطرح شده و مورد مطالعه قرار گرفته و سرانجام یزد از بحران نجات پیدا کرد. آب انقالی از زاینده رود رفته رفته در مدت زمانی کمتر از 5 سال توانست جایگزین آب استحصالی از چاه های منطقه شود و جامعه شهری یزد را زیر پوشش قرار دهد. اگر چه انتقال آب زاینده رود پایان تاریخ آب یزد نیست، اما چرخش بزرگی در تاریخ آب این خطه به شمار می رود؛ زیرا اساس و ویژگی جوهری تامین آب این شهر را که همواره به منابع آب زیرزمینی متکی بوده است، دچار تحول کرده است.
(فرهنگ نامه یزد (جلد اول)/ اکبر قلمسیاه. یزد: نیکوروش، 1393. ص 27-32).
نگارش: الهه شهبازی (کتابدار کتابخانه وزیری یزد).