سرگذشت شیخ عباس طواری یزدی
معصومۀ محمدی دشتکی
کارشناس ارشد ایرانشناسی گرایش اصول نسخه شناسی و مرمت نسخههای خطی و نسخه آرایی
Masume_mohamadi67@yahoo.comآدرس ایمیل جهت جلوگیری از رباتهای هرزنامه محافظت شده اند، جهت مشاهده آنها شما نیاز به فعال ساختن جاوا اسکریپت دارید
گوهر پاک بباید که شود قابل فیض و نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود
اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس وحیل دیو سلیمان نشود
«حافظ»
مقدمه
کتابخانۀ وزیری یزد، بزرگترین کتابخانۀ ناحیۀ مرکزی و جنوب ایران است و در ردیف ده کتابخانۀ بزرگ ایران قرار دارد.(مسرت، 1356صص554-555) وجود گنجینۀ اسناد، فرمانها، قباله ها ودیگر نوشته های تاریخی ویژۀ یزد، وجود گنجینۀ ارزشمندی از آثار نویسندگان و مشاهیر وشاعران یزد ،سبب موقعیت خاص کتابخانۀ وزیری در منطقه شده است.(مسرًت ،1389؛ص 14)
نسخه هایی نیز به خط مؤلفانشان در مجموع نُسخ خطی کتابخانۀ وزیری وجود دارد.یکی از این مؤلفان که از فضلای بزرگ یزد در سده 14ه.ق می باشد، حجه الاسلام آقای شیخ عباس طواری یزدی متخلص به طوبی و معروف به شجاع السلطان، فرزند آقا محمد طواری یزدی، یکی از فضلاء معاصر یزدی، حوزۀ علمیۀ قم است؛ که در حدود سال 1308 در یزد متولد شده و در سال 1325 شمس در سن 15 سالگی وارد تحصیل علوم دینیه شده و مقدمات،ادبیات و سطوح را در خدمت مدرسین یزد مانند: آیت الله آقا شیخ محمد علومی، آقایان مدرسی ها، حاج سید محمد، مرحوم آقا سید احمد، آقا میرزا آقا، آیت الله حاج سید یحیی مدرسی و آمیرزا حسن و غیره استفاده نمود. در سال 1339 شمسی به ایران بازگشت و در قم اقامت و از محاضر و دراسات آیات عظام آقای خمینی، آقای مرعشی نجفی، آقای گلپایگانی، آقای شریعتمداری و آقای داماد استفاده نمود. تا در سال 1355 شمسی که به وطن و زادگاه خود، پس از 30 سال تحصیلی بازگشت و به تدریس سطوح عالی در حوز، علمیۀ یزد پرداخته؛ و جز این رشته به هیچ شغلی دیگر مانند امامت و یا منبر اختیار ننموده بود.(کاظمینی،1382ص984-985)
از جمله آثار طواری، سرگذشت زندگی شیخ عباس است که ایشان خود، آن را در جواب درخواست جمعی از دوستان تهیه نموده و هم اکنون به خط خود مؤلف به شماره 3936 به صورت ُمسوَدّه مؤلف در کتابخانۀ وزیری یزد نگهداری می شود. علاوه بر این نسخه چندین تألیف دیگر از ایشان به شماره های موجود به شرح ذیل در کتابخانۀ وزیری موجود است:
3930 ـ الجامع الفضائل
3931 ـ الصحاح من الآثار فی فضائل النبی و الائمه الاطهار علیهم السلام؛ به زبان عربی.
3932 ـ داستان هایی از دانشمندان شیعه؛ یا الحکایات و الفکاهیات.
3933 ـ عظمت اسلام و اسلامیان؛ به زبان فارسی.
3934 ـ التعلیقه علی العروه الوثقی؛ به زبان عربی.
3935ـ روش آموزش و پرورش در اسلام؛ به زبان فارسی.
3936ـ سرگذشت زندگانی شیخ عباس طواری یزدی؛ از آغاز تا پایان به زبان فارسی.
3937 - نهایه التذکره فی شرخ التبصره – ج اول؛ به زبان عربی در موضوع فقه.
3938 - نهایه التذکره فی شرخ التبصره – ج دوم؛ به زبان عربی در موضوع فقه.
3939 ـ جامع الشتات.
3940 ـ جامع الشتات.
3941 ـ شرح المختصر النافع؛ به زبان عربی در موضوع فقه.
3942 ـ شرح مختصر النافع.
3943- شرح مختصر النافع.
3944- شرح مختصر النافع.
3945 ـ انوار السماء در افضلیت رسول اکرم(ص) بر سایر انبیاء.
3946 ـ الآیه الکبری؛ در فضیلت امام علی بر سایر انبیاء و اولیاء علیهم السلام به زبان فارسی.
3947 ـ التعلیقه علی کتاب کفایه الاصول به زبان عربی.
3948 ـ سعادت البشر.
3949 ـ التعلیقه علی النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر به زبان عربی.
3950 ـ التعلیقه علی المکاسب الانصاری به زبان عربی در موضوع فقه.
در این مقاله سعی برآن شده است که شرح حال مؤلف از زبان خودش بدون کم وکاستی بیان گردد. در ابتدای این رساله، مؤلف فهرست مطالب را آورده است و سپس به ترتیب فهرست شروع به تألیف نموده است. در اینجا از ذکر فصل حکایات و فکاهیات پرهبز نموده و فقط شرح حال مؤلف بسنده شده است .
فهرست مطالب این رساله
- فصل اول : تولد
- فصل دوم : ورود در تحصیل
- فصل سوم : اساتید
- فصل چهارم : امر اقتصاد
- فصل پنجم : تألیفات
- فصل ششم : تجربیات و حکایات
- فصل هفتم : فکاهیات
فصل اول
الحمدالله رب العالمین و صل علی محمد و آله الطاهرین و لعنته الله علی اعدائهم و مخالفین اجمعین الی قیام یوم الدین. اما بعد چون امر فرمودند که احوال خود را مفصل شرح دهم و بنویسم و بنده اگرچه قابل نبوده و نیستم و لکن چون ادب در شنیدن می باشد لذا اطاعت نمودم و آن را در چند فصل ذکر مینمایم.
فصل اول: در تولد
این حقیر عباس و لقب طواری فرزند محمد طواری که اهل خود یزد محله میدانشاه است و از طرف مادر سکینه فرزند اکبر حسینی فرزند شریفی که از علماء اردکان بوده می باشم[1]. و تولدم سنه 1308 خورشیدی در خود یزد می باشد. و چون فرزند عیال حاجی شیخ که ا زعلماء یزد بوده باقی نمی ماند و اطباء به او گفته بودند که شیر تو از برای فرزند تو خوب نیست و تبدیل شیر دیگر باید بشود، لذا والده حقیر فقیر شیر فرزند او را داده و بنده از شیر آن زن استفاده نموده ام. و والده این حقیر مکرر نقل نموده است که در خواب دیدم که تو را بر دوش داشتم وارد امامزاده جعفر که در یزد مشهور است و مورد توجه اهل آن می باشد شدم . پس از آن بدیدم که سید جلیل القدر پیش آمد و نامه ای بدست تو داد و تو آن را گرفتی. من بایشان گفتم که این بچه است و نمی تواند که بخواند آن سید فرمودند که هم میخواند و هم می نویسد.
لذا بنده از این خواب ایشان خیلی امیدوار می باشم که مورد الطاف خداوند و ائمه اطهار علیه السلام واقع شوم.علوم و معارف ایشان شامل حال این حقیر گردد اگرچه قابل آن نیستم.
نطفه ی پاک بباید که شود قابل فیض و نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود
فصل دوم: در ورود تحصیل علوم دینی
در اول طفولیت تا شانزده سالگی این حقیر مشغول خیاطی بودم و اغلب کارهای آن را یاد گرفته بودم حتی آنکه کثیری از اسباب آن را خریده بودم و نزدیک بود که مغازه باز کنم و استاد شوم. و از اکثر شاگردان خیاطها آن زمان زبردست و کارکن تر بودم. لذا آنها بر بنده غبته و حسد می بردند و از صبح تا سه ساعت از شب گذشته در یک مغازه کار می کردم و تا نیمه شب و یا زیادتر و کمتر در مغازه دیگری. و در مدت یک ماه شبانه روز دویست تومان به پول آن روز، کار کردم و آن را چرخ سواری خریداری نمودم که الان هنوز در یزد می باشد. و در موقع کار دیگر مهلت به شاگردان دیگر نمی دادم وهمۀ چرخ و میز و اطو دکان را تصرف می کردم.حتی آنکه بعضی از استادانم می گفت آنقدر که تو می دوزی من نمی توانم برایت ببرم وتهیه نمایم وحال آنکه بحسب معمول دوختن چندبرابر بریدن است وقت لازم دارد. و چون بنده سواد و علم را دوست می داشتم لذا کلاس اکابر را پیش همان شاگرد خیاط که کار می کردم خواندم. و بعد از آن کلاس دوم آن و عده ای از رسائل و کتاب پنجم و غیر آن را تابستان آن سال در یکی از دهات یزد بنام هنزاء پیش آمیرزا محمد و آشیخ حسن لحاف دوز که بمنزله پدر بنده بود، تحصیل نمودم و بعد از آن وارد تحصیل علوم دینی شدم و لکن ابوی و والده کراهت زیادی داشتند و می گفتند که تو دارای علم خیاطی می باشی و استفاده تو خوب می باشد لذا در آن کار بنما تا استفاده مادی بنمائی و تحصیل علم استفاده ای ندارد. و مکرر می شد که ایشان و غیر آنها بنده را مسخره و سرزنش می کردند . و می گفتند که میخواهی قاری سرقبر ما بشوی یا روضه خوان شوی و بنده حلم میدوزیدم و به مقصد خود ادامه می دادم و می گفتم که من هیچ کدام از اینها را نظر ندارم و خداوند متکفل امور هر کس می باشد.
فصل سوم: در اساتید
بعد از تحصیل سواد فارسی، مقدمات را پیش آقای آشیخ ابی القاسم، تحصیل نمودم. و بعد از آن کتاب مغنی و حاشیه ملاعبدالله را پیش آقای حاجی سید محمد مدرسی، استفاده نمودم. سپس کتاب معالم را پیش مرحوم آشیخ محمد علومی و شرح لمعه را پیش مرحوم آ شیخ احمد مدرسی تحصیل کردم. و بعد از ان شمسیه و قوانین و جلد اول فرائد شیخ مرتضی انصاری، پیش آقای حاج سید علی محمد کازرانی که از علماء بزرگ یزد می باشد تحصیل کردم. علاوه بر آن استفاده های زیادی در اخلاق، کلام، تاریخ و ادبیات و معنویات از محضر ایشان نمودم و حق ایشان بر بنده بمراتب از حق پدر و مادر بیشتر می باشد و خدا جزاء حقیر در دنیا و آخرت بمعظم له بدهد که ما هر چه داریم از ایشان و امثال ایشان است. و بعد از آن مکاسب شیخ مرتضی با جلد اول از کفایه پیش مرحوم آقای حاجی میرزا آقای مدرسی که از علماء بزرگ یزد بودند و چند سال است که فوت نموده اند استفاده نمودم. و جلد دوم فرائد شیخ، پیش آقای حاجی شیخ محمد صدوقی، که از علماء بزرگ فعلی یزد می باشند تحصیل نمودم . و بعد از آن کتاب طهاره و خمس و زکات و صوم و لاضرر که شیخ مرتضی انصاری استدلال نوشته است، پیش آقای حاجی سید علی رضا، که از علماء بزرگ یزد بشمار می روند و آسید جواد مدرسی و مرحوم حاجی میرزا آقا و آسید علی رضا مدرسی و آقا حاجی احمد علومی از اول آنها تا آخر آنها استفاده نمودم. و درسهای خود را با آقای حاج سید محمد علی مدرسی و آقای آشیخ کاظم جندقی و آقای آشیخ حسن قانی که همه آنها از فضلاء و علمای یزد می باشند بحث می نمایم و از آنها استفاده کامل می کردم. و در ضمن تحصیلات و ایام تعطیلی کتاب اخلاق، مثل جامع السعادات و معراج السعاده و اخلاق ناصری و ترجمه طهاره الاعراق ابن مسکویه و امثال آنها و همچنین از کتابهای کلام، مثل کشف المراد و شرح فوائد علامه حلی و حادی عشر و اعتقادات صدوق و غیر آن را از اول آنها تا آخر آنها مطالعه کرده و بحث می نمودم. و چند کتاب در اخلاق و کلام تألیف نمودم، که ذکر آنها در فصل تألیفات خود خواهد آمد. انشاءالله تعالی. و مدت تحصیلات بنده از اول مقدمات تا آخر، در حدود ده سال شد و تمام آن در مدرسه مصلی یزد بودم. و حتی شبها در آنجا می خوابیدم. و تمام کارهای خود را خودم می کردم و بوالده واگذار نمی نمودم؛ که جسارت بایشان نشود. سپس به امر اساتید خود به نجف اشرف مشرف شدم و پیش آقا آسید ابوالقاسم خوئی، خارج طهارت عروه و مباحث الفاظ و اکثر مباحث عقله اصول استفاده کامل نمودم. و پیش آقا آشیخ حسین حلی، مقداری از طهارت عروه و اصول تحصیل نمودم. و همچنین پیش مرحوم آسید یحیی مدرسی و آقای حاجی میرزاحسن که هر دو از علماء بزرگ یزد که ساکن در نجف بودند استفاده زیادی کردم و تمام منظومه سبزواری، پیش آقای آشیخ عباس قوچانی و مقداری از اشعار پیش آقای آشیخ مسلم که هر دو از علماء نجف می باشند تحصیل نمودم. و درسهای خود را با آقای آسید حسن غروی که از آقازادگان اراک بود بحث می نمودم و جلد اول و دوم طبع جدید مستمسک را سطح و خارج آن با او بحث نمودیم و بر آن حاشیه زدیم. و حتی در ایام تعطیل مشغول بحث و مذاکره بودیم. یادم نمی رود که مرحوم آقای حاجی میرزاحسن مذکور در وقتی که بنده به ایران می آمدم می فرمودند به این حقیر که تو جحتی بودی درباره طلاب از حیث اخلاق و عفت و کمال و تحصیل. و در ضمن تحصیلات و ایام تعطیلی مثل یزد مشغول مطالعات کتب مختلف بودم. مثلا دوازده جلد جدید بحار و کتب روضات الجنات و مناقب ابن شهر آشوب و سفینة آشیخ عباس قمی و کتاب سلیم بن قیس و کشکول شیخ بهایی و کلیات سعدی و حافظ و امثال را از اول تا آخر آنها را مطالعه نمودم و از آنها کتاب زنبیل و غیر آن را تهیه نمودم.
و مدت ماندن من در آنجا سه سال شد و در تمام آن در مدرسۀ صدر بودم. و بعد از آن به قم آمدم و مدتی پیش آقای حاجی آقای حسین بروجردی، استفاده نمودم. و قریب یک دوره اصول و مقدار زیادی از فقه آقای حاجی سید محمد داماد، استفاده کردم. و همچنین از محضر آقای مرعشی، چند سال استفاده زیادی نمودم. و چند سال می گذرد که از محضر آقای حاجی سید محمد کاظم شریعت مداری و آقای حاجی سید محمدرضا گلپایگانی استفاده کامل می کنم. و درسهای آنها را با آقای آشیخ ابراهیم رمضانی بحث می نمائیم. علاوه بر آن بحث خارج عروه هم داریم. و در تمام ایام تعطیل با ایشان و آقای آشیخ صمد باسمنجی، بحث تفسیر قرآن مجید و اخلاق می نمائیم و امسال که سنه 1388 هجری است 10 سال است که در قم می باشم و مزاحم آقایان می شوم.
فصل چهارم : در امر اقتصاد
در ابتدا تحصیل بنده در یزد، شهریۀ این حقیر ماهی هشت تومان بود و بعد از آن دوازده تومان شد. و بعد از آن تا چند ماه پیش از نجف رفتن، پانزده تومان بود. و بعد از آن بیست تومان شد و درآمد دیگری هم نداشتم مگر جزئی از موقوفۀ مدرسۀ مصلی و نحو آن. و مع ذلک بنده به آن اکتفا می کردم و روزی یک چارک نان و یک چارک انگور و امثال آن می گرفتم و امور خود را اداره می کردم. و به منبر و محراب و سایر کارهایی که دارای استفاده مادی بود اقدام نمی کردم که ضرر به تحصیل بنده نزند. و همچنان در نجف شهریۀ معمولی آن، که در حدود هفتاد یا هشتاد تومان بود اکتفا می کردم. و همچنین است حال این بندۀ حقیر، در قم با گرفتاری های زیادی که است و مکررا از خداوند متعال مسئلت نموده ام که وسیله ای فراهم آورد، که این شهریۀ معمولی هم نگیرم تا بر خودم معلوم شود که از برای چه تحصیل می کنم و لکن تابه حال نشده است. و تأسف بنده تنها به این است، که چرا به مقصد خود که علم و معنویت می باشد نرسیده ام و دربارۀ خودم گفته ام:
اگر شیخ بدانست که از قافله دورست یاران به فلک رفته و او خفته به گورست
زین غصه خودش را بدم تیغ بیافکند یا آتش سوزنده که این مزد غرورست
فصل پنجم: در تالیفات
1ـ شرح تبصره المتعلمین علامۀ حلی( از اول طهاره آن تا آخر دیات در پنج جلد، هر جلدی قریب چهارصد صفحه یک خشتی).
2- اقامه الشهود در شرخ الجمل و العقود(از شیخ طوسی می باشد از طهارت تا آخر آن در دو جلد بعدد صفحات مذکوره).
3- شرح طهارت کتاب مبسوط شیخ طوسی، و صلاه آن در 2 جلد.
4- شرح کتاب طهارت بیان ،شهد اول در یک جلد به طور مختصر.
5- شرح طهارت و صلاه کتاب مختصر نافع، در 4 جلد و باقی آن انشاا... شرح خواهد شد در مجلدات زیادی.
6- الکلمات النفیسه، در نصیحت و موعظه و کلمات حکمت آمیز و آن را از برای بعض خویشان نوشته ام[2].
7- بزرگترین سعادت بشر که به قلم روز در اخلاق می باشد و آن 2 جلد است .
8- انوارالسماء در افضلیت حضرت رسول برسایر انبیاء که با اسلوب زیبایی نوشته شده است و مقایسه شده فضایل آن حضرت با فضایل انبیاء وترجیح داده شده بر آنها.
9- آیه الکبری در افضلیت حضرت امیر علیه السلام بر سایر انبیاء و اوصیاء علیهم السلام.
10- رساله در تربیت اولاد که در سنه 1378 قمری به طبع رسید و منتشر شد.
11- معجزات و کرامات ائمه و اولاد ایشان که در حدود عصر حاضر واقع شده و علماء نجف، قم و مشهد نقل نموده اند و آن 2 جلد می باشد. جلد اول آن، در تاریخ مذکور به طبع رسیده است و تمام این کتاب ها که ذکر شد این حقیر در این مدت ده سال در شهرستان قم در مدرسۀ فیضیه نوشته ام.
12- زنبیل و آن دوجلد است و به عبارت عربی نوشته شده است و مطالب متفرقه در آن می باشد.
13- کشکول و اکثر آن نیز عربی می باشد واین دو کتاب را حقیر در نجف نوشته ام.
14- سعاده الآفاق فی علم الاخلاق و آن در اخلاق و صفات نیک و بد می باشد.
15هدایت الانام فی علم الکلام که در علم عقائد و مبدا و معاد و امثال آن می باشد.
16- تعلیقه و حاشیه بر حادی العشر علامۀ حلی رضوان الله علیه و آن به عبارت عربی است.
17- طریقه الصواب در رد یهودی و نصرانی و بابی و بهایی به تورات و انجیل و کتاب های دیگر و آن اول کتابی است که بنده نوشته ام و تمام این کتاب که در اخیر ذکر شد در یزد نوشته شده است و کثیر از آنها احتیاج به تجدید نظر و تصحیح دارد و از خداوند متعال توفیق آن می خواهم و همه آنها نزد این حقیر موجود می باشد و همچنین کتاب های آینده.
18- حاشیه استدلالی بر کتاب عروه الوثقی، مرحوم آقاسید محمد کاظم یزدی و آن را بعد از بحث با آقای آسید محمد فاطمی ابهری و آقای آشیخ ابراهیم رمضانی قمی نوشته ام[3] .
19 ـ تقریر بحث اصول آقای آسید محمد داماد به طور حاشیه بر کفایت.
20ـ این رساله که ترجمۀ این حقیر می باشد و در فصل 6 و 7 آن حکایات و فکاهیات خوبی ذکر شده است.
21ـ الحکایات و الفکاهیات که دارای قضایا و حکایات سودمندی می باشد و در آخر آن فکاهیات است.
22- جامع فضائل اهل بیت به عربی با ترجمه فارسی.
23- الصحاح من الآثار فی فضائل النبی و آله الاطهار( چاپ شد.)
24- روش آموزش و پرورش در اسلام (چاپ شد).
25- حاشیه بر مکاسب، شیخ مرتضی انصاری و غیر آن.
منابع
- مسرت، حسین(1356)،«کتابخانه عمومی یزد »یزد یادگار تاریخ ،یزد :انجمن کتابخانه های عمومی استان یزد.
- مسرت، حسین(1389)، گنج کویر (پیشینه وکارنامه ی وزیری یزد) چاپ اول ،یزد :انیشمندان یزد.
- کاظمینی، میرزا محمد(1382)،دانشنامه مشاهیر یزد .ج2،یزد:بنیاد فرهنگی،پژوهشی ریحانه الرسول.
- سرگذشت عباس طواری (نسخه خطی کتابخانۀ وزیری یزد؛ شماره 3936)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -و از کلمات او این است که فرزندان دشمنان ما دشمنان ما هستند.
[2] -و او آقای حسین علی عیار خان یزدی فرزند دائی مهدی عیار خان همشیره زاده بنده می باشد.
[3]- آ سید محمد فاطمی ابهری از فضلا درجه اول قم بلکه از فقیه می باشد و این حقیر از بحث با ایشان زیاد استفاده نموده ام.