کتاب آرایی مکتب قاجار
معصومۀ محمدی دشتکی
کارشناس ارشد ایرانشناسی گرایش اصول نسخه شناسی و مرمت نسخههای خطی و نسخه آرایی
چکیده
هدف: در اینجا هدف بررسی کتاب آرایی مکتب قاجار ، وعلاقه به آثار بجای مانده از این دوران می باشد و همچنین شاخص بودن این دوره بخاطر ورود نقاشی اروپایی به ایران و رواج یافتن نقاشی اروپایی در کنار نگارگری ایرانی است.
روش:بررسی حاضر به روش پیمایشی وبه صورت مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است.
یافته ها: نتایج بررسی وتحلیل نشان داد، که در عین حال که در مکتب قاجار نوعی برگشت به سنن گذشته در آن مشاهده می شود، تأثیر پذیری از قالب های غربی تازه وارد نیز مورد توجه قرار می گیرد. اما در مورد کتاب آرایی باید اذعان داشت هر چند صنعت چاپ در این دوره نضج بیشتری گرفته و رو به گسترش نهاده بود و ممکن بود به عنوان تهدیدی برای کتاب سازی واقع شود، با وجود این روش سنتی استنساخ و تزیین کتب نه تنها کنار گذاشته نشد، بلکه حتی گسترش بیشتری یافت.به این مطلب می توان از تعداد نسخ نفیس متنوعی که در این دوره تهیه شده و همچنین از هنرمندان ماهر بسیاری که در این دوران تربیت شده اند پی برد.
کلید واژه ها:قاجار.مکتب قاجار. کتاب آرایی. نسخ خطی. تذهیب کاری. تزیین نسخ خطی .صفحه آرایی
مقدمه
در نیمۀ دوم سدۀ دوازدهم هجری، کریم خان پس از یک دوره نابسامانی اجتماعی ایران که به دلیل ضعف و بی کفایتی حاکمان بود ،آرامشی نسبی در ایران برقرار ساخت. نتیجۀ آن دلجویی و حمایت هایی دلگرم کتتده از هنرمندان بود؛ با وجود این آثار به جای مانده از این دوران بسیار کم است. در سدۀ سیزدهم هجری با استقرار حکومت سلسلۀ قاجار و ایجاد آرامش و شروع دوبارۀ یک دوره سازندگی و تلاش، هنر ایران بار دیگرو این بار با چهره ای خاص و ویژگی های مختص به خود ظهور یافت.واضع سبک قاجار هنرمندی به نام آقا صادق، محمد صادق یا ملا صادق بود (قرن دوازدهم هجری) این نقاش، نقاشی دیواری عظیم چهل ستون اصفهان را با موضوع پیروزی نادر شاه در جنگ کرنال را به تصویر کشیده است.اگرچه آقا صادق کار خود را در دورۀ افشاریه و زندیه شروع کرد، اما سبک کار او همان است که بعد ها به سبک قاجار معروف شد. هنرمند تصویرگر اوایل دورۀ قاجار در دکان محقر خود در حالی که دستاری سفید یا سبز به دور سر خود پیچیده بود به کار هنری خود اشتغال داشت.گرداگرد هر یک از این هنرمندان، جمعی از شاگردان برای یادگرفتن هنر نقاشی و تصویر گری چهار زانو نشسته و به استاد خود کمک می کردند. نقاشان ضمن انجام کارهای خود، به تصویر سازی کتاب نیز می پرداختند. هرچند به نظر می رسد که در دورۀ قاجار مکاتب هنری ایالتی وجود ندارد ولی در بین نقاشان مختلف این دوره نوعی طبقه بندی اجتماعی-اقتصادی موجود است که فراتر از مرزهای محلی میرود.عالی ترین طبقه بندی از آن نقاشان وابسته به دربار و نخبگان سیاسی بودکه نقاشی رنگ وروغن، دیوار نگاری کتاب آرایی و نسخه پردازی تصویر پردازی برای مطبوعات و سفرنامه های شاه و نشریات را انجام می دادند. روند شکل گیری هنر دورۀ قاجار مجموعه ای از تناقضات را به همراه دارد، زیرا در عین حال که نوعی برگشت به سنن گذشته در آن مشاهده می شود، تأثیر پذیری از قالب های غربی تازه وارد نیز مورد توجه قرار می گیرد (فدوی،1386،ص134-136).
کلیات تصویر سازی دوره قاجار
فرنگی سازی، اصطلاحی است که به تعداد قابل توجهی از آثار دورۀ قاجار اطلاق می شود. این تصویر سازی ها، زنان و مردان را ملبس به لباس های اروپایی نشان می دهد.این شیوه از عصر رضا عباسی آغاز شد و در دورۀ قاجار به اوج خود رسید.«از این زمان،جاذبه ای که لحظه به لحظه فزونی می گیرد و جایگزین شیوه های گذشته می شود، جاذبۀ نقاشی اروپایی است که از اواخر قرن یازدهم فراگیر می شود و گروهی از هنرمندان تازه را به کار می گیرد و کسانی چون محمد زمان و علیقلی بیکی جبه دار آغاز پایان مکتب اصفهان و مینیاتور های ایرانی را رقم می زنند.(آغداشلو،1376،ص27) لورنس بینیون در کتاب سیر تاریخ نقاشی ایران، در خصوص به پایان رسیدن دورۀ ساخت کتابهای نفیس خطی و خلق شاهکارهای هنری تصویر سازی ایرانیان در اواخر دورۀ صفوی و اوایل قاجار بر این باور است که نقاشی اصیل برای تصویرسازی کتاب ،دیگر از بین رفته است.هر آنچه تحت عنوان آرایش، مد،لباس، اقتصاد و زندگی مردم دورۀ قاجار مطرح شده است در تصویر سازی های این دوره کاملا مشهود است. زنان با صورتهای گرد، ابرو های کمانی و سرمه کشیده، شلیته و شلوار و چارقد ...با دقت و تأکید به تصویر کشیده شده اند(فدوی،1386،ص137-138).
مضامین متفاوت در تصویر سازی دورۀ قاجار
کارشناسان، مضامین نقاشیها و تصویر سازی های دوره قاجار را به سه بخش تقسیم می کنند:
1- مضامین حماسی سیاسی 2- مضامین احساسی وعیش وعشرت3- مضامین مذهبی . به کار گیری مضامین سیاسی بیشتر جنبه تبلیغاتی درباری داشته وسلاطین قاجار علاقه زیادی به خود نمایی وبه رخ کشیدن شکوه وجلال شاهنشاهی خود به اطرافیان و حکومت های دیکر داشتند. مضامین احساسی در آثار دورۀ قاجار که نه تنها روی دیوارها بلکه در طراحی روی جلد نسخه ها وتصویرسازی های صفحات نیز یافت می شود،همواره از جانب مستشرقانی که از ایران دیدن کرده بودند مطرح می شود. مضامین عیش وعشرت در آثار دورۀ قاجار که اغلب با سفارش شاهان و درباریان یا اعیان و اشراف تهیه می شد،بخش مهمی از مجموعه ی آثار مربوط به این دورۀتاریخی ایران را به خود اختصاص می دهد. تصویر سازی هایی با مضامین مذهبی به ویژه بر اساس عقاید شیعه نیز در دورۀ قاجار فراوان یافت می شود (فدوی،1386،ص141-142).
توجه پادشاهان قاجار به هنر کتاب آرایی
پس از مرگ کریم خان زند بازماندگان وی بر اثر اختلافات موجود بین خود نتوانستند دولت مقتدری را برقرار سازند و جنوب ایران به طور مداوم صحنه درگیری های متعدد شد. در اوایل قرن سیزدهم در حقیقت حکومت در شمال ایران در دست خاندان قاجار به خصوص آقامحمد خان بود که با متحد کردن طوایف قاجار موفق شد حکومت خود را تثبیت کند. وی در نهایت در سال 1209 ق. توانست آخرین رقیب خود یعنی لطفعلی خان زند را شکست دهد و قدرت را در دست گیرد. محققان وی را مردی سفاک و خونخوار معرفی کرده اند که در طول حکومت خود نیز همواره در حال جنگ و ستیز بود و سودای کشور گشایی در سر می پروراند. بنابراین به نظر نمی رسد که در طول حکومت خویش نیز توجه چندانی به فرهنگ و هنر این مرز و بوم داشته است. در حقیقت تنها زمانی که وی مهلت آشنایی با علوم و ادب زمان خود را داشت زمانی بود که تحت حمایت کریم خان زند به صورت اجباری در شیراز می زیست. محققان نظیر همایونفرخ عقیده دارند که اقامت اجباری او نزد کریم خان برای او این فرصت را به وجود آورد که به سفارش کریم خان اوقاتش را به مطالعه و تحصیل بگذراند و پس از اینکه به سلطنت رسید از آنجا که با اهل علم حشر و نشر کرده بود نسبت به آن طبقه ارادت نشان می داد. بعید نیست که آقا محمد خان با توجه به قرار گرفتن در محیط ادب دوست و هنر پرور دربار کریم خان تحت تاثیر قرار گرفته باشد. با این حال نمی توان به طور قطع در مورد توجه وی به کتاب آرایی یا اینکه وی هنرمندان را به دربار خود فراخوانده صحبت کرد. به خصوص اینکه از این دوره به ندرت نسخه خطی می یابیم که به وی نسبت داده شده است. سرهار فورد جونز وزیر مختار انگلیس در ایران که در زمان لطفعلی خان زند به ایران آمده بود در سفرنامه خود حدودا به 600 نسخه خطی متعلق به میرزا حسین وزیر لطفعلی خان اشاره می کند که قرار بود جونز به هند ببرد، ولی موفق نمی شود و کتب به دست آقامحمد خان می افتد. ظاهرا اولین سوالی که وی در روبه رو شدن با میرزا حسین می کند پرسش از وضعیت کتب و اطمینان از این است که نسخ از کشور خارج نشده اند. این توجه نیز ممکن است تا حدودی به سبب ارزش مادی و فعالیت این نسخ بوده باشد نه ارزش معنوی آن ها ، چرا که وی به خصوص به جمع آوری جواهرات و نفایس علاقه بسیار داشت. در بین نسخ خطی کتابخانه کاج گلستان به یک نسخه نفیس از کلیات سعدی (ش 234، فهرست 231) بر می خوریم که ظاهراً به امر آقا محمد خان قاجار تهیه شده و به برادرزاده اش باباخان که بعدها فتحعلی شاه نامیده شد تقدیم شده است. در صفحه خاتمه و در ترجمه آن چنین آمده است :«فرط محبت به برادرزاده بزرگوار به باباخان قاجار بین الانام اشتهار و نامدار ... دولت سلطان محمد و آل امجد ... فی شهر ربیع الثانی سنه 1203 اتفاق افتاد». در بررسی این نسخه از نزدیک متوجه می شویم هر چند سرلوح آن پر کار نیست، صفحاتش تماما بین جدول و کمند با نقوش رایج اسلیمی و ختایی مرصع شده است، از این رو جزو نسخ نفیس به حساب می آید. با توجه به آنچه در ترقیمه آمده نیز می توان آن را جزو سفارشات درباری محسوب کرد که از جمله نسخ استثنایی این دوره است. چرا که در برسی نسخ خطی کاخ گلستان در بین نسخه های دیوان های ادبی به جز این نسخه به نسخه دیگری بر نمی خوریم که به فرمان آقا محمد خان نوشته شده باشد (رهنورد،1386،ص118-120).
فتحعلی شاه قاجار و هنر کتاب آرایی
فتحعلی شاه قاجار؛ که قبل از سلطنت باباخان خوانده می شد برادرزاده آقا محمد خان بود که پس از وی مدت 38 سال حکومت کرد. دوران حکومت وی هر چند که خالی از درگیری نبود با این حال نسبت به دوران پر آشوب حکومت آقا محمد خان دوره ای آرام تر و کم زد و خورد تر بوده است. به خصوص اینکه شورشهای داخلی کم کم فروکش کرد و مهم ترین جنگ این دوره در حقیقت با روس ها بود که آن نیز با فرماندهی عباس میرزا در مرزها می گذشت و فتحعلی شاه خود در صلح و صفا در پایتخت خویش به عیش و کامرانی مشغول بود. این پادشاه می کوشید پرشکوه ترین دربارها را برای خود فراهم سازد و بنابراین هنرمندان و صنعتگران بسیاری را به خدمت گرفت. بر دیوارهای قصرهای وی سراسر نقاشی های عظیم و مجلل و صحنه های درباری و شخص شاه قرار داشت و شکوه و عظمت این قصرها خارجیانی را که در این دوران و پس از آن به ایران آمده اند یه حیرت واداشته است. هنر کتاب سازی نیز طبعا به وسیله فتحعلی شاه در جهت نمایش شکوه و عظمت هر چه بیشتر این پادشاه به خدمت گرفته شد و این نکته از آنجا فهمیدنی است که می بینیم بیشترین نسخی که به فرمان فتحعلی شاه سفارش داده شده و به وسیله مذهبان و نگارگران مشهور عصر مزین و مصور گردیده است. نسخه معروف شاهنشاهنامه نوشته فتحعلی خان صبا که منظومه ای به سبک شاهنامه فردوسی در مدح و شرح فتحعلی شاه و فتوحات اوست (رهنورد،1386،ص120-121). جولیان رابی در معرفی آثار دوره ی قاجار که در نمایشگاهی در گالری برونئی واقع در دانشگاه لندن برگزار شده بود به معرفی نسخه ای از شاهنشاهنامه می پردازد که امروزه در کتابخانه بریتانیا نگه داری می شود و فتحعلی شاه این نسخه را به کمپانی هند شرقی هدیه کرده بود. وی همچنین از سه نسخه دیگر از این منظومه نام می برد که یکی به فرانس اول پادشاه اتریش و دیگری به تزار نیکلای اول و سومی به سر گور اوزلی سفیر بریتانیا هدیه شده است. وی این چهار نسخه را به همراه نسخه موجود در کتابخانه مجلس در تهران جزو پنج نسخه شناخته شده از این کتاب می داند. نسخه مصور دیگر از همین منظومه در کتابخانه ملی وجود دارد که به فرمان عباس میرزا در سال 1232ه.ق کتابت شده است و نگاره های فوق العاده هنرمندانه آن نمونه قابل توجهی از مینیاتورهای سبک قاجاری است و ظرافتی که در تهیه و ساخت این نسخه به کار رفته جای دارد که جزو نسخ مشهور قرار گیرد. این نسخه به خط نستعلیق خوش به وسیله مهدی کاتب طهرانی کتابت شده و 3 سرلوح و 8 تصویر مینیاتور دارد. نگاره ها اکثرا فتحعلی شاه را در صحنه های نبرد یا نشسته بر تخت دربار گاه نشان می دهند.(رهنورد،1386،ص121-122) دلیل دیگری که توجه فتحعلی شاه به هنر کتاب آرایی توجیه می کند علاقه وی به مطالعه ادبیات ، اشعار قدما، تاریخ و سرودن شعر است. چنانکه ملک الشعرای بهار اظهار می دارد که خود فتحعلی شاه شاعر بوده و تاریخ می دانست.(بهار، 1377،ص27 ) وی با تخلص«خاقان»اشعاری سروده که ان را به شکل دیوانی با همین نام تنظیم کرده اند و امروزه نسخ متعددی از آن باقی مانده است.این دیوان نیز از جمله نسخی است که در زمان این پادشاه به شکل زیبایی تزیین می شدو فتحعلی شاه اکثرا به عنوان تحفه به شاهزادگان و پادشاهان ممالک خارجی هدیه می کرد.رابینسون به نسخه مذهب نفیسی از دیوان اشعار فتحعلی شاه اشاره می کند که به وسیله ی وی برای شاهزاده ولیعهد انگلستان که بعدها جرج چهارم شد فرستاده است وامروزه در کتابخانۀ سلطنتی قصر وینذور نگهداری می شود(رابینسون،1354،ص25). نقاش و مذهب این نسخه هنرمندی به نام میرزا بابا بوده که به گفتۀ سرگور اوزلی، هفده سال وقت صرف تذهیب و نگارگری این نسخه کرده است .وی در آغاز در دربار کریم خان زند کار می کرد و در آخر عمر نقاشباشی دربار فتحعلی شاه در تهران بود. مهاجرت هنرمندان به دربار فتحعلی شاه نشان می دهد که در این دوره حیات تازه ای به هنر ایران دمیده شده و هنرمندانی که پس از اغتشاشات موجود نتوانسته بودند سهم مهمی در آفرینش آثار نفیس وبا ارزش داشته باشند عرصه را برای هنر نمایی خویش آماده دیدند. ظاهرا فتحعلی شاه علاقۀ خاصی به جمع آوری و نگهداری نسخ خطی باز مانده از دوره های گذشته داشته ودر فهرست کتابهای کتابخانۀ کاخ گلستان اشاره شده است که «این کتابخانه در اوایل قرن سیزدهم هجری در کاخ گلستان به دست فتحعلی شاه قاجار تأسیس وبه نام کتابخانۀ شاهنشاهی موسوم شده است .این پادشاه در دوران سلطنت خویش نظر به ذوق و شیفتگی وافری که به فنون خط،شعر ونقاشی داشته نسخ نفیس وکتب خطی مصور را جمع آوری نموده...»(آتابای،1351،ص6). توجه به هنر کتاب آرایی در بین فرزندان فتحعلی شاه،سران و امرای کشوری و افراد متمول نیز در این دوران بالا گرفت. برخی از فرزندان فتحعلی شاه، خود شاعر بوده و به ادب و هنر زمان خویش توجه داشته اند. در کتابخانۀ کاخ گلستان نسخی از دیوان اشعار نه تن از فرزندان وی موجود است.این شاهزادگان همچنین هر کدام کتابخانه های ممتازی داشتند که در آن نسخ خطی نفیس نگهداری می شد (همایونفرخ،1347.ج 2،ص 166-169). یکی از دختران فتحعلی شاه به نام ام سلمه خوشنویسی لایق بوده و قرآنی زیبا به خط وی به« شماره 969در فهرست 27 »در این کتابخانه موجود است. در بررسی نسخ خطی این دوره متوجه می شویم بر خلاف فتحعلی شاه که بیشتر به سفارش نسخی از شاهنشاه نامه و دیوان اشعار خودش و دیوانی چند از شاعران معاصر می پرداخته است شاهزادگان،امرا و افراد متمول بیشترین نسخ ادبی نظیر خمسۀ نظامی،کلیات سعدی،دیوان جامی را سفارش داده اند که این خود به شکوفا شدن هنر کتاب آرایی و احیای ادبیات قدیم کمک شایانی کرده است. نسخه ای از کلیات سعدی به سفارش فردی به نام محمد جعفر فرزند یک تاجر اصفهانی در کتابخانه کاخ گلستان موجود است که نقش تجار متمول را در سفارش نسخ خطی و خروج این امر از انحصار دربار در این دوره به خوبی نشان می دهد.
محمد شاه
عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه؛ که هم مؤرخان شرقی و هم غربی به لیاقت و کاردانی و معلومات وی اذعان دارند، در زمان حیات فتحعلی شاه فوت کرد و این پادشاه به سبب علاقه ای که به وی داشت فرزندش محمد شاه را به ولیعهدی برگزید که پس از وی بر تخت سلطنت نشست. به نظر می رسد که در دورۀ سیزده سالۀ حکومت این پادشاه روند رو به رشد کتاب سازی چندان ادامه نیافت یا اگر کاهش نیافت به همان وضعیت سابق ماند،چرا که این شاهزاده مانند پدربزرگش تمایل چندانی به خود نمایی و عظمت گرایی نداشته است.محمد شاه بنا به گفته مستشرقان کمتر اهل تجملات بوده است. وی همچنین به علت ضعف جسمانی در ادارۀ کشور چندان موفق نبود،بنابراین وزیرش حاج میرزا آغاسی در حقیقت به رتق وفتق امور مملکت می پرداخت وقدرت را در دست داشت .در فهرست کتابخانه سلطنتی آمده کتابخانه شاهنشاهی فتحعلی شاه در زمان محمد شاه تحت نظارت همین وزیر همچنان برقرار بوده ودر جمع آوری کتب دینی دست داشته است،اما در عین حال برخی از کتب نفیس را نیز به عنوان هدیه وخلعت به دیگران بذل وبخشش می کرده است (آتابای،1351،ص27). متأسفانه به نظر می رسد که محمد شاه نیز چندان توجهی به این جریانات نداشته ودر حفظ آثار قدما مانند جدش دقت و هوشیاری به خرج نمی دادهاست. با وجود این به نظر نمی رسد که این پادشاه به کلی نسبت به هنر کتاب سازی و سایر هنرها بی علاقه بوده باشد.لسان الملک سپهر از تاریخ نویسان قاجار در وصف محمد شاه چنین آورده است :«در لغات عرب و صنعت اهل ادب ...و حفظ اشعار طرفه ...هنری به کمال داشت وخط نستعلیق را نیکو نگاشت».(بیانی،1363،ص751) بین نسخ خطی قاجار نیز نسخ چندی چه از کتب ادبی قدیم وجدید وچه از کتب علمی و تاریخی را می بینیم که به فرمان وی ساخته شده اند .به نظر می رسد توجهی که در دورۀ قاجار به علم نجوم و احوال سعد و نحس که منجمان درباری آن را تخمین می زدند وجود داشته، موجب شده است که محمد شاه فرمان به استخراج زیجه ای برای خود نماید که یک نسخه از ان به این پادشاه اهدا شده اکنون در کتابخانه ملی ایران (شماره 517)موجود است .از جمله کتب ادبی که به فرمان این پادشاه کنابت و تزیین شده می توان به دو نسخه از منطق الطیر عطار در کتابخانه کاخ گلستان اشاره کرد که یکی به تاریخ 1258ه.ق کتابت شده و تزیینات متعدد دارد و در پیشانی تمام صفحات در میان ترنجهای تزیینی نام محمد شاه آمده است(شماره 245،فهرست 330).
ناصر الدین شاه ووضعیت کتاب آرایی در زمان وی و پس از آن
در دورۀ حکومت ناصرالدین شاه؛ که به مدت طولانی یعنی حدود پنجاه سال دوام آورد تحولات بسیاری در ایران صورت گرفت که بیشتر آن به دلیل آشنایی با فرهنگ غرب و ورود برخی از صنایع پیشرفتۀ غربی به ایران بود واین خود موجب شد، تا بسیاری از صنایع و فنون و هنرهای سنتی دچار افول و سستی شود. اما در مورد کتاب آرایی باید اذعان داشت هر چند صنعت چاپ در این دوره نضج بیشتری گرفته و رو به گسترش نهاده بود و ممکن بود به عنوان تهدیدی برای کتاب سازی واقع شود، با وجود این روش سنتی استنساخ و تزیین کتب نه تنها کنار گذاشته نشد، بلکه حتی گسترش بیشتری یافت. به این مطلب می توان از تعداد نسخ نفیس متنوعی که در این دوره تهیه شده و همچنین از هنرمندان ماهر بسیاری که در این دوران تربیت شده اند،پی برد. شاید بتوان این امر را تا حدودی ناشی از علاقه ای که ناصرالدین شاه به هنرها وبه خصوص کتاب آرایی از خود نشان می داد دانست. وی ظاهرا از همان ایام جوانی و هنگام ولیعهدی خویش علاقۀ خاصی به هنر و ادب فارسی داشته است. مهدی تقی خان هدایت در خاطرات خود به ذوق سرشار این پادشاه در هنر خوشنویسی، سرودن شعر ونقاشی، اشاره کرده است وتصویر قطعه ای از سیاه مشقهای ناصرالدین شاه به خط نستعلیق را در کتاب خود آورده است (هدایت، 1344،ص93). اعتماد السلطنه که در زمان ناصرالدین شاه به سمت وزارت انطباعات منصوب شد نیز در کتاب المآثر و الآثار خود (ص7و8)به مهارت این پادشاه در این هنرها به خصوص در خوشنویسی ودر سه قلم نسخ، نستعلیق و شکسته اشاره دارد. ناصرالدین شاه به جمع آوری و نگهداری نسخ نفیس قدیمی و جدید اهتمام بسیار می ورزید.گفته می شود در زمان ولیعهدی اش هنگامی که حاج میرزا آغاسی وزیر وقت، بعضی از کتابها را به عنوان صله و پاداش می بخشید ناصرالدین شاه از این بخششهای بی مورد ناراحت بوده و از پدرش درخواست می کند که ریاست کتابخانه را به وی واگذار کند.(فهرست دیوانهای خطی،1351،ص27). وی در زمان سلطنت خویش نیز شدیدا بر کتابخانۀ شاهی نظارت می کرد و قسمتی از کاخ گلستان را به کتابخانه ای کوچک که در آن برجسته ترین آثار خطی نگهداری می شد اختصاص داده بود، که خود شخصا درب کتابخانه را باز و بسته می کرد، تا آن را از دستبرد درباریها محفوظ دارد. بر روی صفحات تعدادزیادی از کتاب های کتابخانه کاج گلستان مهر تملک ناصرالدین شاه به چشم می خورد، به علاوه در تعدادی از نسخی که در تملک وی بودند اغلب یادداشتی به خط وی وجود دارد. ناصرالدین شاه علاوه بر این، نسخ مجلل بسیاری را نیز در زمان خویش سفارش داده است که شاید بتوان وی را در میان پادشاهان قاجار در این زمینه پیشتاز و پیشقدم دانست. وی هر چند به شکوه و جلال دربار خویش اهمیت می داد، مانند جدش فتحعلی شاه درصدد نبود که کتاب آرایی را وسیله ای برای مطرح کردن آثا خود سازد؛ به طوری که می بینیم از نسخه دیوان شعر ناصرالدین شاه فقط دو نسخه در کتابخانه کاخ گلستان موجود است، برخلاف دیوان خاقان(دیوان فتحعلی شاه) که نسخ متعددی از آن باقی است. کتبی که به سفارش وی ساخته شده یا به وی تقدیم شده اند اکثراً شامل آثار منظوم و منثور فضلا و هنرمندان گذشته، به خصوص دیوانهایی نظیر دیوان سعدی، حافط، نظامی و دیوان اشعار متاخرین، قرآن ها و کتب تاریخی می شود. یکی از کتب مشهوری که به کتابت ناصرالدین شاه کتابت و مصور شده است، نسخه معروف هزارویک شب موجود در کاخ گلستان (ش 2242) است که در شش مجلد تهیه و کتابت شده است. این نسخه را میرزا عبدالوهاب و میرزا علی مذهَب تذهیب و ترصیع کرده اند و نقاشی های آن کار ابوالحسن غفاری، صنیع الملک، نقاش مشهور دربار ناصرالدین شاه است که امروزه شهرت خود را مدیون مصور سازی روزنامه دولت علیه ایران است.[1] مهدی حسینی در مقاله "نگارگری در دوره زند و قاجار" می نویسد: ابوالحسن خان صنیع الملک در دارالصنایعی که در انتهای بازار در زمان امیرکبیر تاسیس شده و به آموزش اهل هنر اختصاص داده شده بود مقدمات لازم را به منظور ایجاد کارگاهی بزرگ برای انجام دادن سفارشات فراهم آورد. وی هچنین اضافه می کند که "در همین دارالصنایع است که ابوالحسن خان کار تصویرسازی کتاب هزار و یک شب را به دستور ناصرالدین شاه آغاز کرد و آن را به کمک سی و چهار نقاش و هفت مذهَب جلدساز و صحاف در مدت هفت سال به اتمام رسانید" (حسینی ،1371،ص65-669). در برسی این نسخه متوجه می شویم که سرلوح صفحه آغاز در مجلد اول با تزیینات حاشیه ای چند صفحه آغازین از همین جلد تنها قسمت های مذهب کتاب را تشکیل می دهد.البته دور نوشته ها تماما طلا اندازی شده که ظاهرا پر کارترین قسمت تذهیب بوده است وگرنه از نظر سرلوح سازی نسخه چندان پر بار نیست.اما در قسمت نگارگری نسخه بسیار پرکار بوده و تعداد نگاره های آن بسیار زیاد است وطبعا انجام دادن این حجم از تصویر سازی به تعداد زیادی از نقاشان احتیاج داشته است. یکی از ویژگی های جالب این نسخه این است که در هر صفحه از آن یک یا چند تصویر مینیاتور موجود است.و صفحه آغاز جلد چهارم از این مجموعه سرلوحی ندارد.در صفحات میانی نیز مطالب کتاب داخل یک جدول تزیینی قرار گرفته که دور نوشته ها طلا اندازی شده است. در میان مطالب بعضا عناوین،داخل یک کتیبه کوچک بازو بندی بر زمینه طلایی نوشته شده است که دور آن مزین و مرصع شده وتنها قسمت تزیینی به شمار می رود.مینیاتور ها معمولا در جدولی بزرگتر از جدول نوشته ها قرار گرفته اند که همامنگی چندانی با صفحۀ نوشته ندارند. در بیشتر نسخ قدیم یا همین دوره در آغاز هر فصل یا بخشی از کتاب و حتی مجلدهای بعدی آن،اگر موجود بوده،سرلوح سازی صورت می گرفته است.وجای تعجب است که این نسخه سفارشی به فرمان شاه فاقد سرلوح در آغاز تمام مجلدات باشد واین شاید به دلیل توجه بیشتری به نگارگری در این نسخه بوده است.این نسخه را به سبب نگاره های متعدد آن می شناسند. از جمله دیوانها و مجموعۀ اشعاری که به فرمان ناصرالدین شاه کتابت شده می توان از یک نسخه زیبا از دیوان حافظ به خط احمد بن عبدالحسین اصفهانی نام برد که از لحاظ خط وتذهیب و ترصیع یکی از نسخ بسیار شکیل و زیباست.
نسخه نفیس دیگر نسخه مثنوی مولوی به خط فتحعلی شاه شیرازی متخلص به «حجاب»خوشنویس برجسته این عصر است(شماره 678،فهرست 131). نسخه مجلل دیگر از همین کتاب نیز در کتابخانه کاخ گلستان موجود است که بوسیله سه فرزند سید اسماعیل قاینی کتابت،تزیین و تذهیب وتجلید شده است که خط آن از سید محمد علی و سید محمد حسن تذهیب و تجلید از سید علیرضاست.در ترنج کوچک در پیشانی صفحات نام ناصرالدین شاه آمده است که این نسخه را می توان از جمله نفایس دورۀ ناصری به حساب آورد(ش 681،فهرست 132). می توان گفت پس از مرگ ناصرالدین شاه ودر زمان سلطنت جانشینان وی کتاب آرایی کم کم رو به افول گذاشت.اما در زمان مظفرالدین شاه ساخت نسخ خطی به کل کنار گذاشته نشد،هرچند که کم کم گسترش صنعت چاپ سنگی احیا شد.با توجه به این مطلب می توان نتیجه گرفت که در این دوره گرایش به نسخ خطی کمتر شد و سفارش و ساخت نسخ خطی بیشتر وبیشتر در انحصار طبقه اشراف متمول قرار می گرفت. با وجود این از بررسی نسخ خطی این دوره متوجه می شویم که کتاب آرایی دستی به کلی از میان برداشته نشد،چنانکه به فرمان مظفرالدین شاه تعدادی از نسخ خطی همچنان مکتوب و مزین می شد. مظفرالدین شاه نیز مانند پدرش و سایر پادشاهان ماقبل به ادبیات و شعر علاقه داشت و طبعاً هنرمندان چندی در دربار وی حضور داشتند. با وجود سستی و بی مبالاتی این پادشاه موجب شد که بسیاری از نسخ خطی نفیس که در کتابخانه شاهی و در زمان ناصرالدین شاه جمع آوری شده بود به تاراج روند. در زمان مظفرالدین شاه کتابخانه جزو تشکیلات اداری دربار شد و متصدی آن میرزا علی لسان الدوله که به عنوان کتاب دار باشی خدمت می کرد نسخه های زیادی را پنهانی خارج کرد و به فروش رسانید تا اینکه امین السلطان صدراعظم وقت به این امر پی برد و مانع کار وی شد بر روی تعدادی از کتب کاخ گلستان مهری با عنوان کتب اکتشافی از منزل لسان الدوله برده است. از جمله نسخ نفیسی که در این کتابخانه موجود است و به فرمان مظفرالدین شاه ساخته شده می توان از دو نسخه از گلستان سعدی نام بر که یکی در سال 1324قمری (ش 213،فهرست 263) به خط محمدعلی مستوفی شیرازی و دیگری در سال 1326 به خط علی اکبر ملقب به دبیر سلطان کتابت شده است. منتخبی از شاهنامه فردوسی به خط محمدرضا ملقب به سلطان الکتاب به تاریخ 1314 موجود است که در مقدمه آن لسان الملک شرح جمع آوری این نسخه به فرمان مظفرالدین شاه را آورده است.(شماره 1818،فهرست 339).
محمدعلی شاه
آغاز حکومت محمدعلی شاه در حقیقت با افت شدید ساخت کتب دست نویس مقارن بود. ظاهراً محمدعلی شاه توجه چندانی به این هنر نداشت چرا که در بررسی فهرست دیوان های خطی و قرآن های کاخ گلستان به هیچ نسخه ای که به فرمان وی کتابت شده باشد بر نمی خوریم. درگیری های دوره حکومت این پادشاه و بی علاقگی وی به کتاب سازی که باعث محروم شدن هنرمندان از حمایت دربار می شد و سبب گسترش صنعت چاپ همگی شرایط کافی برای افت کتاب سازی سنتی را فراهم آورد. از این رو می بینیم یکی از هنرهایی که در این زمان بیشترین لطمه و آسیب را دید ساخت نسخ خطی بود.ظاهراً در دوره احمد شاه قاجار نیز این روند همچنان ادامه داشت. با وجود این چندین نسخه خطی که به احمد شاه تقدیم شده در کتابخانه کاخ گلستان موجود است و از آن جمله جنگی است مشتمل بر شش فهرست که در آن ترجمه آیاتی از کلام الله مجید، نام رجال، شعراو نسوان معروف ایرانی و غیره آمده است. مولف و محرر این جنگ را به دستور احمد شاه تهیه و تنطیم کرده است. این نسخه قطع غیر معمول شش ضلعی دارد و از این رو از لحاظ صفحه آرایی جالب و مهم است (ش 2325، فهرست 153).(رهنورد،1386،ص124-125)
تحولات کتاب آرایی در دوره قاجار از لحاظ شکلی و تزیین صفحات
کتاب آرایی در دوره قاجار همان طور که ذکر شد دو دوره شکوفایی و گستردگی داشته است یکی در زمان فتحعلی شاه و دیگری ناصرالدین شاه. می توان گفت شیوه تزیین نسخ خطی در اوایل این دوره، به خصوص در دوره فتحعلی شاه ، همان ادامه دوره صفویه بوده است و تغییرات عمده ای در فرم سرلوح ها و جزئیات تزیین نسبت به دوره صفویه مشاهده نمی شود. به تدریج شیوه تزیین این دوره حالت پالوده تری به خود می گیرد و توجه به جزئیات و ریزه کاری های فراوان در تزیین ، به خصوص در دوره ناصرالدین شاه ، شدت بیشتری می یابد. تحولات رخ داده در فرم سرلوح ها حالتی خاص به تذهیب این دوره می بخشد که در تشخیص سبک این دوره موثر است.(رهنورد،1386،ص133)
معرفی چند نسخه خطی از دوره قاجار
1- شاهنامه فردوسی
کتابخانه ملی، شماره 1060/ف
ابعاد بزرگ ، 23*36 ، کاغذ فرنگی ، خط نسخ
رقم محمد حسین بن علی محمد آغ اولی ، به تاریخ 1239-1240 ق .
این یک نسخه بزرگ و نفیس شاهنامه دوره قاجار است . با توجه به تاریخ آن ظاهراً در دوره حکومت فتحعلی شاه ساخته شده است. در این مجموعه سه کتاب شاهنامه گرشاسب نامه اسدی طوسی و کتاب شاه بهمن ابن اسفندیار و شاهنامه فردوسی آمده است که هر کدام با سرلوحی آغاز می شود. شاهنامه خود دو سرلوح دارد یکی مربوط به دیباچه با مقدمه بایسنقری و دیگری در صفحه آغاز. سرلوح صفحه آغاز ، شیوه صفحه آرایی متفاوتی را نسبت به دوره های قبل دارد. سرلوح از نوع تاج دار است و با نوارهای نامنظم که فضای میانی را به اشکال گوناگون تقسیم کرده است مشخص می شود. این طور ب نظر می رسدکه نقش تاج در درون نقوش دیگر حل شده و جزیی از نقوش است که این ویژگی خاص را در بسیاری از سرلوح های دوره قاجار می توان مشاهده کرد. قسمت پایین سرلوح های قاجاری ، معمولاً به یک کتیبه بازوبندی اختصاص دارد اما در اینجا دو کتیبه می بینیم که کتیبه فوقانی حالتی تزیینی دارد و فاقد نوشته است. کتیبه ها باریک و کشیده اند که این هم از ویژگی های سرلوح های قاجاری است. رنگ های به کار رفته بسیار شاد و خالص اند. در اینجا برخلافدوره تیموری که رنگ غالب اکثراً لاجوردی بود، رنگ طلایی غلبه دارد و رنگ قرمز شنگرف نیز به مقدار وسیعی به کار رفته است ، به طوری که رنگ لاجوردی را که به نظر می رسد وسعت استفاده از آن بیشتر باشد تحت الشعاع قرار داده است. سرلوح به وسیله جدولی لاجوردی احاطه شده است که در پایین دور متن را فرا می گیرد. متن چهار ستونی است مشابه آنچه در شاهنامه ها معمول بوده است . در قسمت بالایی متن که مجاور سرلوح بوده است به تزیین اختصاص یافته است اما کاتب خود را از قرار دادن مثلث یا لچکی در وسط کادر بی نیاز ندیده است، که به همان صورت سابق متن را تقسیم می کند. در بیرونی ترین قسمت حاشیه تقریباً نزدیک لبه کاغذ معمولاً خطی باریک قرار دارد که به آن کمند گویند. در صفحات سرلوح دار دوره قاجاری معمولاً بین کمند و جدول با نقوش اسلیمی و ختایی طلا اندازی می شود که تنها گل ها رنگ آمیزی می شود. این شیوه تزیین از دوره صفوی باقی مانده که نقوش آن نیز مانند دوره صفوی است. در اینجا حتی اسلیمی ماری را نیز که بسیار کم در تزیین نسخ قاجار مشاهده می کنیم در یکی از سرلوح ها می توان دید. سرلوح معمولاً در بالا تا حاشیه ترین قسمت کتاب ادامه می یابد و معمولاً به کمند ختم می شود.در دوره قاجار به خصوص تمایل به افزایش طول سرلوح وجود دارد، به طوری که اغلب فضایی که به سرلوح اختصاص داده می شود مساوی و گاه بیشتر از متن است. سرلوح های دیگر نسخه از نظر فرم کلی کمابیش مشابه اند وفقط در جزئیات تفاوت دارند. صفحات میانی ساده اند و تنها جداول طلایی با همان تقسیمات مشابه سرلوح ها را دارند که از قواعد کلی صفحه آرایی در همه صفحات پیروی می کند. در انتهای هر بخش کتاب یک صفحه خاتمه وجود دارد که با همان شیوه نگارش سه گوش نوشته می شود. در صفحه خاتمه نهایی نام کاتب و تاریخ ذکر شده است. این صفحه با آرایش چلیپایی نوشته ها تزیین شده که از لحاظ آرایش زیبا و شکیل است.(رهنورد،1386،ص134-136)
مثنوی مولوی
کتابخاته کاخ گلستان،شماره دفتر 678،فهرست131
قطع وزیری حجیم،31*20،کاغذ فرنگی نخودی آهار مهره کشیده،متن غبار زرافشان،خط نستعلیق
رقم فتحعلی شیرازی متخلص به حجاب،تاریخ 1263-1266ق.
این نسخه را شاهزاده فیروز میرزا[2] به رسم پیشکش حضور ناصرالدین شاه تقدیم کرده است و صفحۀ تقدیم به
ناصرالدین شاه دارد و دارای شش سرلوح مرصع عالی است که در آغاز شش دفتر مثنوی نقش شده اند.در آغاز
کتاب دیباچه ای است که سرلوحی مزدوج دارد و در ابتدای آن در ذیل عباراتی نام ناصرالدین شاه ذکر شده
شده است،بنابراین در اینجا می بینیم که سنت تیموری و استفاده از شمسه برای ذکر نام پادشاه لزوماٌ رعایت
نمی شود.سرلوح دیباچه به جای تزیینات معمول از نقش شیر وخورشید و تاج استفاده شده که ابتکاری جدید
در سرلوح سازی است.
صفحه آرایی این نسخه کلاچهار ستونی است ،اما در دیباچه یک ستون حذف شده و فضای آن به طلا اندازی
های ظریف در اطراف متن با نقوش زیبای برگ و گل که به شکل منطم تکرار شده اند اختصاص یافته است.
این نسخه جدول رنگین دارد که در آن از رنگ سبز،قرمز،لاجورد و طلایی استفاده شده است.به طور کلی
جدولها در دورۀ قاجار بر خلاف دورۀ تیموری که اکثراّ از یک خط نازک طلایی با دورگیری مشکی یا در
نهایت طلایی ولاجوردی تشکیل می شود،ضخامت و تنوع رنگی بیشتری دارد.
صفحۀ آغاز،یک سرلوح زیبا دارد که ظاهراّ به سبک شیراز آن دوره است.و با ظرافت هر چه تمام تر نقش شده
است،و در وسط تاجی گرد وترنج مانند دارد که نوک آن از کادر بیرون زده و در مقایسه با شاهنامۀ آغ اولی
نقش تاج مشخص تر است؛به خصوص اینکه کل آن با زمینه طلایی و لاجوردی مشخص می شود.میان تاج
ترنجی است با نقوش اسلیمی به شکل دوایر مارپیجی پر شده،که این نوع اسلیمی از ویژگیهای مشخص سبک
شیراز این دوره است.از دیگر ویژگیهای این سبک پرکاری زمینه است که معمولا با نقوش ریز نقش گلها و بافته
های ظریف ساقه ها پر می شود.رنگ آبی در اینجا بر خلاف شاهنامۀ آغ اولی غالب است،کاربرد قرمز شنگرف
نیز بسیار کم بوده و به خطوطی در جداول و گلها محدود شده است.گلهای چند پر کوچک و شاه عباسی به
رنگهای مختلف نظیر صورتی،آبی آسمانی،بنفش،سفید وقرمز بر زمینه طلایی یا لاجوردی نقش شده اند.رنگ
سیاه در جدول دور سرلوح به عنوان زمینه به کار رفته که این کاربرد مشابهتی با نسخ سبک هرات تیموری
دارد ودر آن،گلها به شکل ریسه ای بر زمینۀ تیره نقش می شدند.
رنگها در منتها درجه ی خلوص خود هستند و این ویژگی خاص تذهیب دورۀ قاجار است،برخلاف دورۀ
تیموری وصفوی که رنگها ترکیبی و ناخالص تر استفاده می شدند.
سرلوح های بعدی نیز همین ویژگی را از لحاظ ترکیب بندی نقوش و رنگها دارند.با این حال هیچ دو سرلوحی
کاملاّ مشابه هم نقش نشده و هر کدام در جزییات تفاوت دارند
کل صفحات در چهار ستون درون جدول نقش شده اند.در برخی صفحات تنوعاتی در نگارش متن داده شده
که نمونه آن صفحه ای است که نوشته ها در آن به شکل صلیب درج شده وبا جدولی نازک احاطه شده اند.در
عین حال فرم کلی جدول وکمند حفظ شده تا از قانون کل صفحات عدول نشود.صفحه خاتمه نیز ساده و فاقد
تزیین است.به طور کلی این نسخه نمونه چشمگیری از دورۀ قاجار است.(ررهنورد،1386،ص136-138)
کلیات کتاب آرایی در دورۀ قاجار
در نهایت با توجه به مباحث مطرح شده نکات زیر در مورد شیوۀ کلی آرایش صفحات کتاب در دورۀ قاجار مطرح است.
*آرایش صفحات
در نسخ خطی دوران قاجار صفحات تزیینی نظیر صفحۀ فهرست،دیباچه،صفحۀ آغاز و خاتمه کمابیش همان کاربرد سابق را دارند هرچند که استفاده از برخی صفحات کمتر رایج است،نظیر صفحۀ تقدیم با شمسه که در دورۀ قاجار کمتر به کار می رود وترجیحاّ نام سفارش دهنده در دیباچه یا صفحۀ خاتمه ذکر می شود.صفحات میانی نیز از نظر تقسیم بندی جداول و مطالب از همان شیوۀ سنتی پیروی می کند.سرلوحها اکثراّ از نوع تاجدارند.و توازن صفحه با قرار گرفتن محل سرلوح مشخص میشود که لزوماّ متقارن نیست.سرلوح با تاج وجداول دور آن معمولا در قسمت بالای صفحه قرار می گیرد که گاه در وسط و گاه در گوشۀ سمت چپ قرار دارد.متن به تناسب پهنای سرلوح تنظیم می شود. فضای منفی متن در بالا با سرلوح و کتیبه آن ودر اطراف با نواره تزیینی بین جدول و کمند احاطه می شود که این فضا نسبت به تزیینات اطراف گاه بیشتر،گاه مساوی و گاه کوچکتر است.و می توان گفت که از شدت اهمیت تقارن کاهش یافته و روی آوردن به سایر شیوه های متعادل سازی در این دوره دیده می شود.در مورد تزیینات داخلی سرلوح اینکه در برخی سرلوحهای این دوره تاجها،با رنگی تخت و یکپارچه و فرمهایی نظیر ترنج و نیم ترنج مشخص می شوند.گاه نیز تاج به صورت تکه های رنگین تزیینی تقسیم بندی شده ودر نقوش تلفیق می شود.(رهنورد،1386،ص160-162).
*نقوش
در نسخ خطی نقوش به کار رفته اکثراّ همان نقوش سنتی است.نقش مایه هایی نظیر گل شاه عباسی وگلهای رنگی چندپر،که در دورۀ صفوی حضور دارند در این دوره نیز دیده می شوند.نقوش اسلیمی،ختایی،و گلهای ریسه ای به تناوب بر ضمیمۀ سرلوحها و حواشی نقش شده اند. گره بندیهای هندسی در جداول دور سرلوح از ویژگی های دیگر نسخ این دوره اند.در حواشی سرلوح که دور متن را فرا می گیرد،به خصوص در دورۀ ناصرالدین شاه زینت کاریهای پیجیده با شکلهایی جدید را شاهدیم که مانند سرلوح کل زمینۀ آن با گلهای ریز نقش تزیین شده وحالت هماهنگی با سرلوح به وجود می اورد که نمونۀ آن را در سرلوح نسخه هزار ویک شب ومثنوی مولوی به خط حجاب می توان دید.(رهنورد،1386،ص 162)
*رنگ
رنگ غالب در نسخ خطی دورۀ قاجار طلایی است که به عنوان زمینه سطوح مختلف سرلوح را می پوشاند.پس از آن لاجوردی و قرمز به طور وسیع تری به کار می رود.رنگهای مشکی،صورتی،ابی آسمانی،سبزو زرد به صورت فرعی اکثراّدر تزیین گلها به کار می رود. رنگها اکثراّ به صورت خالص وبا شدت رنگی هرچه تمام تر به کار می روتد.تضاد رنگی موجود بین رنگهای اصلی نظیر آبی،قرمز ،سبز،و در نهایت طلایی است که گرمی وهیجان بیشتری را به بیننده منتقل می کندکاربرد بیش از اندازه رنگ طلایی حالت تجملی و زینتی سرلوح ها را شدت می بخشد ودر عین حال کاهش فضاهای لاجوردی از جلوۀ روحانی تزیینات در این دوره می کاهد.(رهنورد،1386،ص 162-163)
منابع
1-فدوی،محمد.(1386) ،تصویر سازی در عصر صفویه وقاجار،تهران:مؤسسه انتشارات وچاپ دانشگاه تهران.
2-آغداشلو،آیدین(1376)،آقا لطفعلی صورتگر شیرازی،تهران:میراث فرهنگی.
3-رابینسون،ب.و (1354)،نگاهی به نگارگری ایران در سده های دوازدهم وسیزدهم،تهران: دفتر مخصوص.
4-آتابای،بدری (1351)،فهرست دیوانهای خطی کتابخانه سلطنتی ،تهران:کتابخانه ملی.
5-همایونفرخ،رکن الدین (1347)،کتاب وکتابخانه های شاهنشاهی ایران از صدر اسلام تا عصر کنونی«ج 2»
تهران:وزارت فرهنگ وهنر.
6-بیانی،مهدی (1363)،احوال وآثار خوشنویسان«ج 1»تهران:انتشارات علمی.
7-هدایت،مهدی تقی خان مخبر السلطنه(1344)،خاطرات وخطرات توشه ای از تاریخ شش پادشاه و گوشه ای
از دوره زندگی من،تهران:کتابفروشی زوار.
8-«فهرست دیوانهای خطی و کتاب هزار ویک شب»(1351) ،کتابخانه سلطنتی ،تهران:کتابخانه ملی.
9-حسینی،مهدی.« نگارگری دوره زند و قاجار»،فصلنامه هنر،ش 22،تابستان و پاییز 1371.
10- رهنورد،زهرا (1386)تاریخ ایران در دوره اسلامی:کتاب آرایی،تهران: سازمان چاپ وانتشارات،وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی.
11-بهار،محمد تقی (ملک الشعرا)(1377)،سبک شناسی زبان و شعر فارسی،به اهتمام کیومرث کیوان،تهران:انتشارات مجید.
--------------------------------------------------------------------------------
1-این روزنامه در زمان امیرکبیر به نام وقایع اتفاقیه منتشر می شد و پس از ده سال نام آن به روزنامه دولت علیه ایران تغییر یافت.
2-این شاهزاده فرزند عباس میرزا بود که از سال 1266—1269ق.حاکم فارس بوده است.