نگاهي به نامه هاي شخصيتهاي مذهبي، سياسي و علمي
در
مجموعه اسناد سيد جلالالدين تهراني
در روزهاي پاياني خرداد ماه 1398، اوراقِ جديدي از مجموعه اسناد سيد جلالالدين تهراني به بخش ارزشيابي اسناد وارد شد. تهراني ستارهشناس، رياضيدان و سياستمدار ايراني در دوران پهلوي بود. او در سوابق و کارنامة سياسياش چند بار مناصب ِ وزارت و سناتوري مجلس سنا را به عهده داشت و در آستانه انقلاب اسلامي ايران در سال 1357 ش رياست شوراي سلطنت را پذيرفت. اما به گفتة شاهدان و تحليلگران تاريخ معاصر، در نهايت، استعفاي او پس از تقاضاي ملاقات با آيتالله روحالله خميني در نوفللوشاتو، تاثير بسزايي در سقوط حکومت پهلوي گذاشت. (ويکيپديا https://fa.wikipedia.org/). وي در سالهاي آخر زندگي مجموعه اسناد و اموال منقول و غير منقولش را وقفِ آستان قدس رضوي کرد. (تولد 1275 ش تهران – مرگ 1366 ش پاريس)
اما آنچه که بررسي و آمادهسازي مجموعه اسناد اهدايي او را براي مديريت اسناد و مطبوعات مهم ساخته، انتصابش به سِمَت توليت آستان قدس رضوي و استانداري خراسان در سالهاي 1330 تا 1331 ش، و مجددا در سالهاي 1340 تا 1342 ش بوده است. بر اساس اسناد موجود و مستنداتِ آرشيو تاريخ شفاهي در اين مرکز، وي يکي از استانداران و متوليان پرنفوذ و تاثيرگزار در دوره پهلوي بوده( مصاحبه با نجفعلي دشت بياض، شماره ثبت 1/691، و چند مصاحبه ديگر در بخش تاريخ شفاهي آستان قدس رضوي) و ارتباطات عميق دوستانه يا خانوادگياش با شخصيتهاي مهم مذهبي، سياسي و علمي کشور موجب شده معرفي و بررسي زندگينامة اين سياستمدار دانشمند يکي از مهمترين و جذابترين موضوعات پژوهشي از نظر تاريخ نگاران معاصر به حساب آيد. ( مثل کتاب پژوهشي در احوال و اسناد سيد جلالالدين تهراني...، نوشتة زهرا طلايي در سال 1395.)
در واقع اهميت ِتنظيم اين گزارش ِکوتاه از نظر نگارنده ، وجود پاکتهاي بستهبندي شدهاي بود که براي اولين بار بعد از چندين دهه در بخش ارزشيابي اسناد باز ميشد، پاکتهايي که آخرين بار به دست اين شخصيت تاريخي تفکيک شده و در آن نامههاي رجال ِ بسيار معروف را به صورت دستهبندي و مجزا قرار داده و توضيحاتي را به خط خود براي شناسايي آن شخصيتها بر روي پاکت درج کرده بود. و اين مسئله، وجه مميزة اين بخش از مجموعه اسناد سيد جلال، نسبت به ساير بخشهاي ارسالي از اين مجموعه در گذشته بود که در آنها، نامهها بدون نظم و به صورت متفرقه در اسناد مشاهده ميشد.
همچنين براي اولين بار اسامي متعددي از نامِ فاميلي سيد جلالالدين در اين بخش از اسناد مشاهده شد. به عنوان مثال در اوراق شناسايي، گواهينامههاي تحصيلي يا معرفينامههايي جهت صدور مجوزها، نامش به غير از تهراني؛ کامبيز (در کارنامه تحصيلي صادره از حوزه علميه) ، تبريزي، روستايي ) در ورقه هويت صادره از اداره ثبت احوال در سال 1310 ش)، شيخ الاسلامي ( در سند ثبت املاک سيد جلال در شهرستان اراک در سال 1351 ش) ، حسيني و مرندي هم ذکر شده است. ( سه نام آخر از عناوين پدرش سيد علي شيخ الاسلامي حسيني مرندي هم بوده است) امضاي سيد جلالالدين در پايان يکي از جزوات دست نويس دوران طلبگي در تاريخ 1336 ق. به اين شکل مشاهده ميشود: " حقير سراپا تقصير محمدالحسيني الشهير به سيد جلالالدين طهراني نجل عليالحسيني ملقب به شيخالاسلام مرندي".
از آنجا که به دليل اهميت موضوعيِ اسناد، و تاريخهاي متفاوت ِ اين نامهها، به اجبار هر برگ از سندها به تفکيک و در پاکتهاي جداگانه ارزشيابي شد، شايسته است تمامي نامهها در يک گزارش کلي مورد شناسايي قرار گيرد تا پراکندگي و تفکيک آنها در آرشيو اسناد، مَجال ِ نگاه ِ شمولگرا و اشراف ِ کلي و تحليلي به اين اسناد را از محقق سلب نکند. و بتوان به درستي، به ميزان نفوذ و قدرت سياسي اين شخصيت تاريخي پي برد. به همين منظور مشخصات تعدادي از مهمترين اسناد اين بخش، در جداول پيوست در اختيار پژوهشگران تاريخي قرار ميگيرد.
فصلنامه،پژوهشنامه مطالعات آرشیوی
فصلنامه ای است علمی–تخصصی درحوزه اسناد مکتوب وشفاهی که قصد دارد پژوهش هایی را باتکیه براسناد موجود در آستان قدس و سایر مراکز آرشیوی منتشرکند.