Document and Press Center Managment of Astan quds Razavi

پروژه تاریخ شفاهی بخش(کوهسرخ): شهریور 1395
۱۳۹۵-۰۸-۱۹
    

کوهسرخ بخشی از سرزمین خراسان که نامش را از رشته تپه های سرخ رنگی که از قسمت عطائیه آغاز می شود گرفته ، منطقه ای خاص است .خاص بودن به این معنا که از لحاظ جغرافیایی موقعیت و مرتبه ای را دارد که ندرتا جز چند قسمت خراسان دارای چنین ویژگی اند . محصور بودن این منطقه -البته تا پیش از اقدام قابل تقدیر  بخش دار این منطقه ؛ آقای سرودی که باعث شکسته شدن قفس سنگی شد-  موجب گشته بود تا ارتباط با جهان خارج در سطح گسترده و تاثیر گذار کمتر اتفاق بیفتد لذا این مساله باعث عدم توسعه هماهنگ و همگام با دیگر مناطق همجوارگشته بود. این در حالی بود که یک رشته سلسله جبال که از افغانستان آغاز و از کوهسرخ گذشته و تا سبزوار امتداد دارد به گونه ای دیگر بر حوادث و تاریخ این منطقه تاثیر می گذارد .
    با ذکر این مقدمه می توان تاثیر گذاری عامل جغرافیا بر تاریخ کوهسرخ را به خوبی استنباط نمود به عبارتی. وضعیت جغرافیایی کوهسرخ ویژگی خاص و منحصر به فردی به منطقه داده بود. به این معنا که کوهسرخ را در یک زمانی به پناهگاه امن و در زمانی دیگر به  تبعیدگاهی مطمئن تبدیل کرده بود . در واقع محصور و دور افتادگی کوهسرخ از سویی و طبیعت خشن منطقه بر روحیه و رفتار مردم منطقه و سیر حوادث تاریخی اش تاثیر متقابل نهاد.
     رشته کوهی که از افغانستان شروع و از کوهسرخ گذشته تا سبزوار ادامه می یابد به شکل دیگری بر حوادث تاریخی منطقه تاثیر گذاشت و ناامنی برخواسته از افغانستان از این طریق کوهسرخ را متاثر می کرد.
بخش عمده ای از تاریخ خشن و زمانه نا امن کوهسرخ بر اثر این عامل بر این منطقه تحمیل می شد. در واقع می توان در مورد کوهسرخ یک قاعده ی منطقی را به صورت برعکس پذیرفت ؛ و آن اینکه بر خلاف تصور عموم که امنیت را سبب تجمع گروه های انسانی و فراهم ساختن بستر مناسب برای سکونت دسته جمعی می دانند، باید گفت که در کوهسرخ قضیه بر عکس بود به این معنا که نا امنی سبب گشت تا گروه های پراکنده برای تامین امنیت و دفاع از خود در یک جا جمع گردند، و به این طریق کانون روستاهای آینده را شکل دهند- البته نباید از نظر دور داشت در این میان روستاهایی هم وجود داشتند که دیر زمانی نپائیدند و به فراموشی سپرده شدند. –  این فرضیه زمانی قوت پیدا می کند که به تعدد آبادی های ریز و درشتی که اصطلاحا به آنها کلاته می گویند در منطقه ی کوهسرخ روبرو می شویم . شاید بتوان گفت که اکثر قریب به اتفاق روستاهای کوهسرخ به این شکل ایجاد گشته اند .
    با توجه به کوتاهی سالهای پر رونق و با ثبات و نا امنی های طولانی مدت همواره روستاها به صورت چهار برجی و قلعه مانند ساخته می شد. در واقع دوری از مراکز شهری و مناطقی که قوای دولتی در آنجا حضور داشتند امکان رسیدن کمک عاجل به روستا را در مواقع گرفتاری بسیار مشکل می کرد به این جهت تامین امنیت بر عهده ی ساکنین روستا بود و از آنجا که یک عده کشاورز چندان آمادگی و توانی برای مقابله رودر رو با مهاجمان را نداشتند لذا سهل ترین راه حفاظت از جان و مال و ناموسشان احداث برج و بارو پیرامون روستا بود.
     تاپیش از سقوط سلسله ی قاجار و شروع حکومت پهلوی که منجر به ایجاد امنیت و تمرکزگرایی گشت بیشتر این روستاها بر روی بلندی ای درون یک قلعه قرار گرفته بود و تنها پس ازپایان کار قاجارها بود ؛ که بسیاری از روستاها در بیرون قلعه و به سمت زمین هموار و دشت شروع به رشد کرد و شکل روستا از خانه های کوچک و در هم تنیده به خانه های فراخ و پراکنده تغییر یافت .
    طبیعتاً به فراخور مواهبی که طبیعت در اختیار انسان قرار می دهد ، انسان ها توان رشد و به قابلیت رسیدن پیدا می کنند اگر بخواهیم از این منظر به منطقه ی کوهسرخ نگاه کنیم باز به مطلب مهم دیگری که در تفسیر تاریخ کوهسرخ به کار می آید خواهیم رسید. از این رو روستا های کوهسرخ به لحاظ قدمت تاریخی در یک سطح قرار نمی گیرند و به یک میزان امکان رشد و بقا پیدا نکرده اند .
    بخش کوه سرخ به مرکزیت ریوش شامل قریب به 30روستا است که به سه منطقه ی تکاب ، بر رود و برکوه تقسیم می­شود. روستا های بخش تکاب در همجواری با نواحی نیشابور و سبزوا رقرار دارند شامل  روستا های خضربیگ، اوندر، توندر، قصون، خضرآباد سنجدک، داغی، ده میان و روستاهای برکوه شامل نامق، تنورچه، کوشه، کوشه نما، مکی، ایور، موشک، تولّی، علی آباد بختیار می­شود و روستاهای بررود شامل طرق، قراچه، پایین دره ،کریز، تجرود، خرو، بندقراء و کلاته تیمور می­شود.
    طبیعتا وجود آب قوی ترین دلیل برای شکل گیری آبادی و اجتماع انسانی  می باشد همین علت-آب- باعث شده در معیشت اهالی  روستاهای بررود و تا حدودی بر کوه کشاورزی و باغداری بر دامداری ارجحیت نسبی داشته باشد و برعکس روستاهای تکاب که از  وجود چشمه سار ها و رود خانه ی دائمی محروم و کمتر برخوردار بودند دامداری بر کشاورزی برتری دارد . اما در مجموع وجود مراتع و دامنه های کوهستانی منطقه موجب گشته پیشه ی دامداری به عنوان حرفه ی اول اکثریت مردم منطقه شناخته شود.
در مجموع برای این پروژه با 85 نفر به مدت 17206 ساعت مصاحبه انجام شده است. محمد نظرزاده (کارشناس مسئول تاریخ شفاهی مرکز اسناد آستان قدس رضوی)
 

 
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید