این کتاب ، مشتمل بر هفت داستان کوتاه فارسی با عنوانهای «گرفتگی»، «داوود و میم هایش»، «کدام مان تنهاتریم؟»، «شیریان»، «پلها لبهای آویزاناند»، «خرابههای ری» و «مرگ و زندگی ولادیمیر ایلیچ» است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «حس اینکه بخشی از خاطرههایش مثل تکهای بریده شده از نوار کاست گم وگور شده آزارش میداد. کاش میشد روی غمهای قدیمی، چیزهای شاد تازه ضبط کرد. این جمله را بارها به همه گفته بود. کاش حافظه نوار کاست بود. آنوقت میشد دورش انداخت. این جمله را هم بارها با خودش تکرار کرده بود»
یکی از دغدغههای اساسی داستان ارتباطی است که شخصیتها با گذشته برقرار میکنند.
ابوالفتحی رویکرد خوبی دارد. شخصیتها با افسوس از دست رفتن عمر به گذشتهشان نگاه میکنند. اما این افسوس تبدیل به یک حسرت نوستالژیک نمیشود.
یکی از مهمترین ویژگیهای این مجموعه این است که در داستانهای این مجموعه مرز بین واقعیت و خیال در هم میشکند.
در تک تک داستانها میشود این شکسته شدن مرز خیال و واقعیت دید.
عنوان: پلها
نویسنده:احمدابوالفتحی
تهران:نشر چرخ، ۱۳۹۳
موضوع: داستانهاي کوتاه فارسي -- قرن ۱۴