چهل و ششمین نشست ادبی خوانش متون کهن
۱۳۹۹-۰۸-۲۵
متن چهل و ششمین نشست ادبی خوانش متون کهن به مناسبت هفته‎ی گرامیداشت کتاب و کتاب‎خوانی با موضوع فرهنگ مطالعه، کتاب و کتابخوانی در شعر و ادب پارسی آفلاین و صوتی اطلاع رسانی شد

ای که با نامت جهان آغاز شد
دفتر ما هم به نامت باز شد

دفتری کز نام تو زیور گرفت
کار آن از چرخ بالاتر گرفت
سپاس بیکران سزاوار خالق جهان پر رمز و راز که محبت و نعمت او بی‌حد است.

انیس کنج تنهایی کتاب است
فروغ صبح دانایی کتاب است

چهل و ششمین نشست ادبی خوانش متون کهن به بررسی کتاب و فرهنگ مطالعه در شعر و ادب پارسی اختصاص یافت.
این نشست به صورت آفلاین پنج شنبه 29/8/1399، به صورت متنی و صوت در شبکه های مجازی اطلاع رسانی شد تا ادب دوستان نشست که امکان استفاده از اینترنت در ساعت خاص ندارند، هر زمان که مقدور شد از این نشست بهره ببرند.

متن چهل و ششمین نشست ادبی خوانش متون کهن به مناسبت هفته‎ی گرامیداشت کتاب و کتاب‎خوانی با موضوع فرهنگ مطالعه، کتاب و کتابخوانی در شعر و ادب پارسی.
یادگار رفتگانم،  رهبر آیندگانم * شاهکار آفرینش، میوه دانش کتابم
خداوند آفرينش در سوره مائده آيه 17 مي‌فرمايد: «قد جائكم من الله نور و كتاب مبين، يهدي به ا...»: از طرف خدا، نور و كتاب روشني بسوي شما آمد كه خداوند بوسيله آن شما را هدايت مي‌كند.
و نيز معصومين(ع) فرموده‌اند كه كتاب‌ها بوستان‌هاي دانشمندان هستند و هر كه با كتاب خود را مشغول كند، آرامش يابد.
مونتسکیو: من هیچ غمی نداشته ام که خواندن یک صفحه کتاب آن را از بین نبرده باشد.
خوانش چند شعر با موضوع کتاب:
بهتر ز کتاب در جهان یاری نیست
 در غمکده زمانه غمخواری نیست
 هر لحظه از او بگوشۀ تنهائی
 صد راحت هست و آزاری نیست (لاادری)
24 آبان، سالروز تولد شاعر شهیر نورالدین عبدالرحمن جامی، ملقب به خاتم الشعرا همه‌چیزدان، شاعر، موسیقی‌دان، ادیب و صوفی نام‌دار فارسی‌زبان  و بزرگ ترین شاعر و سخن سرای قرن نهم هجری است. جامی به افتادگی و گشاده‌رویی معروف بود و با اینکه زندگی‌ای بسیار ساده داشت و هیچ‌گاه مدح زورمندان را نمی‌گفت، شاهان و امیران همواره به او ارادت می‌ورزیدند و خود را مرید او می‌دانستند. از جامی ده‌ها کتاب و رساله از نظم و نثر به زبان‌های فارسی و عربی به یادگار مانده‌است،از جامی مقطعات و رباعیاتی نیز باقی‌است که یا محتوی مسائل عرفانی‌است و اشاره به حقایق صوفیانه دارد یا نکته لطیف عاشقانه‌ای در آن نهفته‌است. دیوانی نیز به نام دیوان بی‌نقاط از جامی به‌جای مانده که در تمامی واژه‌های آن هیچ حرف نقطه‌داری استفاده نشده‌است.
ابیاتی از «عبدالرحمن جامی» در وصف کتاب:
انیس کنج تنهایی کتاب است
فروغ صبح دانایی کتاب است

بود بی‌مزد و منت اوستادی
ز دانش بخشدت هر دم گشادی

ندیمی مغزداری پوست‌پوشی
به سرّ کار گویایی خموشی

درونش همچو غنچه از ورق پر
به قیمت هر ورق زان یک طبق در

ز یک رنگی همه هم روی و هم پشت
گر ایشان را زند کس بر لب انگشت

به تقریر لطایف لب گشایند
هزاران گوهر معنی نمایند

علی باقرزاده با تخلُّص بقا،
 متوفی ۱۳۹۵، پیکرش در پیرامون آرامگاه فردوسی در مقبره الشعرای توس آرام گرفت. شاعر، ادیب، نویسنده، بازرگان، نیکوکار و مقام‌دار دانشگاهی ایرانی بود که برای قطعه‌سروده‌هایش شهرت فراگیر یافت.
باقرزاده با محمدعلی جمال‌زاده، غلام‌حسین یوسفی، حسین خدیو جم، احمد گلچین معانی، اخوان ثالث، شفیعی کدکنی و محمدرضا حکیمی ودیگران دوستی داشت؛ همچنین او خود ذکر کرده که از دههٔ ۱۳۵۰ با علی خامنه‌ای دوستی نزدیک داشته‌است.
آیینهٔ بقا اثری است که دربارهٔ او نگاشته شده‌است که ایده و مقدمهٔ آن از محمدرضا شفیعی کدکنی است و به کوشش محمدجعفر یاحقی گردآمده است.
گر کتاب آید ز در، از پنجره
جهل پا بیرون گذارد با شتاب
من ندیدم در تمام زندگی
همنشینی دلنشین‌تر از کتاب (زنده یاد علی باقرزاده، بقا)
خوشتر ز كتابخانه جايي نبود
رسول جعفريان از آن دسته افرادي است كه اين بيت شعر در همه كارهايش ديده مي‌شود. علاقه و اشتياق ایشان به كتاب، جدا از تاليفات بسيار در حوزه كتاب يا مقالات، نقش و عملكرد ایشان در كتابخانه‌هايي كه مسووليت داشته نشان از اين امر است. كتابخانه تخصصي تاريخ اسلام و ايران در قم و  مسووليت كتابخانه مجلس شوراي اسلامي از آن جمله است.
خوشتر زکتابخانه جایی نبود
 بهتر ز کتاب آشنایی نبود
درد همه برای رفع امراض  وجود
مانند مطالعه دوایی نبود(اسماعیل مرآت)
اسماعیل مرآت وزیر فرهنگ ایران در دورهٔ رضاشاه و از پایه‌گذاران آموزش عالی نوین در ایران بود.
مرآت، بر سره‌نویسی در زبان فارسی تأکید داشت و کوشش‌هایی برای تأسیس فرهنگستان ایران نمود.
محمدتقی بهار:

 شاعر، ادیب، نویسنده، روزنامه‌نگار، تاریخ‌نگار و سیاست‌مدار معاصر ایرانی بود. برخی را عقیده بر آن است که بعد از جامی، در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت، شاعری هم‌پایه بهار نداشته‌ایم.
بهترین دوست کتابست
 
ملک‌الشعرای بهار ، قطعات:
 
رنج و زحمت طلبی‌، باش معاشر با خلق
حشر با خلق بلی رحمت و رنج آرد بار

خواهی از دغدغه و رنج فراغت یابی
ترک صحبت کن و در خانه نشین صوفی‌وار

باش مأنوس به یاری که نپرسد ز تو چیز
هم نگوید به تو چیزی که نپرسی ناچار

گر سخن خواهی با تو سخن آرد به میان
ور خمش باشی خاموش نشیند به کنار

هرچه زو خواهی آرد به برت از هر باب
هرچه زو پرسی پاسخ دهدت در هر کار


نه سخن سازد و نز خلق نماید غیبت
نه خبر پرسد و نی کشف نماید اسرار

تا تو در خوابی او نیز بماند خفته
تا تو بیداری او نیز بماند بیدار

آن‌چنان محرم و یکدل که نباید ببرش
نه تعارف‌، نه تکلف‌، نه تحفظ‌، نه وقار

با تو در خانه بود تا تویی اندر خانه
هم به گلزار بود تا تو اندرگلزار

ور به زندان فکنندت به مثل آنجا نیز
مونس روز غم تست و انیس شب تار

لیک در صحبت مخلوق تو را ترک کند
هست عذرش   که‌بهٔک دل نسزد عشق دویار

او حکیمست و فقیه است و طبیبست و ادیب
کیمیاوی و رباضی‌، فلکی و معمار

واعظ و زاهد و صنعتگر و نقاش و خطیب
حاسب و کاتب و خطاط و سپاهی و سوار

داند اسرار نباتات و علاج حیوان
که بود اهل گل و اهل مل و اهل شکار

گر ز جغرافی پرسی به تو بنماید راست
عرض و طول و جهت و مردم هر شهر و دیار

گر ز تاریخ بپرسی بنماید تاریخ
ور ز اشعار بپرسی بسراید اشعار

نکنی گر سخنی از سخنانش را فهم
بر تو تکرار کند گر تو بخواهی صد بار

همه خط داند از چینی و از سنسکریت
پهلوی و گرگ و مصری و خط مسمار

ور ز انساب ملل خواهی گوید به تو باز
ز آریایی و ز سامی و ز حامی و تتار

این‌چنین دوست کتابست از او روی متاب
این چنین یار کتابست ازو دست مدار

به چنین شاهد زیبا به بطالت منگر
بشنو از من به کس او را به امانت مسپار

ور امانت بسپردیش ازو چشم بپوش
دیگری خواه ز بازار و به جایش بگذار

ل..ه الحمد که در خانهٔ ما حرفی نیست
که بهار است و کتابست و کتابست و بهار

با چنین حال شدم حبس‌، ز من عبرت گیر
ای که با خلقی محشوربه لیل وبه نهار (محمدتقی بهار)

یار کاغذی عزیز
برای تشنه دانش بود چو آب، کتاب
نجات بخش دل از وحشت سراب، کتاب
چگونه می‎شود از حال دوست فارغ بود
که روی از رخ من گفت برمتاب، کتاب
ز عطر کاغذی ذهنهای نواندیش
رسانده است مرا تاا به آفتاب، کتاب
مرا به جنبش نوخواستن فراخوانده است
هر آنچه را که خریدم در انقلاب، کتاب
سپاه جهل گریزان و خوار خواهد شد
اگر که پانهد از علم در رکاب، کتاب
چگونه آینه پاک روشنی باشد
چنان که خاک بگیرد میان قاب، کتاب
کتاب معجزه مرد امی مکه است
چنان که جلوه جاوید بوتراب، کتاب
به جام خلوت نازک خیالی هر شعر
مدام می دهدم جرعه‎های ناب، کتاب
نمی‌رود ز خیالم برون که در همه عمر
رسانده است مرا لطف بی‎حساب، کتاب
ز دست کی دهم آن یار کاغذی عزیز
که بوده‎است مرا اوج انتخاب، کتاب(عبدالرضامدرس‌زاده،24 آبان، روز کتاب و کتابخوانی)


کتاب را که باز می‎کنی
دوبال یک پرنده را گشوده‎ای
پرنده‏ای  که از زمین تو را به شهرهای دور
تو را به باغهای نور میبرد
فریدون مشیری

حسن ختام:

زلالتر از آب و لطیف تر از خواب و به سخن قیصر ملک ادب :
الهـی به زیبـایـی سـادگــی
                                   به والایـی اوج افـتـادگـی
                                                                    رهایم مکن جز به بند غمت
                                                                                                         اسیرم مکن جز به آزادگی

 

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.