نوشته سیمین دانشور برای همسرش جلال آل احمد
۱۳۹۹-۰۹-۰۳
ناصر وثوقی، سردبیر مجله اندیشه و هنر سال 1343 تصمیم گرفت ویژه‌نامه‌ای را در مجله‌اش به جلال آل احمد اختصاص دهد. در این ویژه نامه افراد زیادی قلم زدند. در این بین نوشته سیمین دانشور ، همسر جلال از بقیه به چشم می آید....

شهرت جلال آل‌احمد به‌عـنوان قصـه‌نویس و مقاله‌نویسی که به حوزه‌های نقد ادبی، اجتماعی و سیاسی هم پرداخته در دهه1330 آغاز شده و در دهه پس از آن گسترش پیدا کرده است؛ ازاین‌رو ناصر وثوقی، سردبیر مجله اندیشه و هنر سال 1343 تصمیم گرفت ویژه‌نامه‌ای را در مجله‌اش به دوستش جلال اختصاص دهد. شاید این نخستین‌باری بود که نشریه‌ای در ایران برای یک نویسنده زنده ویژه‌نامه‌ای منتشر می‌کرد. وثوقی، بالطبع در درجه نخست از خود آل‌احمد و همسرش یاری خواست. سیمین دانشور در مقاله‌ای به زندگی و آثار آل‌احمد پرداخت و نویسنده مدیرمدرسه خود نیز در میزگردی در دفتر اندیشه و هنر شرکت کرد. شماری از قلم‌زنان جوان آن دوره که به حوزه نقد ادبی علاقه داشتند هم مقاله‌هایی برای این ویژه‌نامه نوشتند؛ م.آزاد، آیدین آغداشلو، محمود کیانوش، سیروس طاهباز و شمیم بهار. نقدها و تحلیل‌ها و داوری‌هایی که در این مجله منتشر شد، به‌سبب شخصیت پرنفوذ آل‌احمد در آن دوره، مورد توجه بسیاری از علاقه‌مندان مسائل ادبی، فرهنگی و اجتماعی قرار گرفت.
سیمین دانشور همسر جلال آل احمد در نوشته ای با عنوان « شوهر من جلال» از زندگی با همسرش سخن می گوید:« زن یک نویسنده به طور عام شوهرش را به عنوان یک مرد می شناسد نه به عنوان یک نویسنده..... اما من که زن جلال آل احمد هستم او را از نوشته هایش جدا نمی کنم و نه تنها به عنوان یک مرد بلکه او را به عنوان مردی که نویسنده است می شناسم. ....... اگر جلال در نوشته هایش تلگرافی – حساس – دقیق – تیزبین – خشمگین – افراطی – خشن – صریح –  صمیمی – منزه طلب و حادثه آفرین است، اگر کوشش دارد خانه ظلم را ویران کند – اگر در نوشته هایش میان سیاست و ادب – ایمان و کفر – اعتقاد مطلق و بی اعتقادی در جدال است در زندگی روزمره نیز همین طور است.......... کوشش جلال برای کارش و نوشته اش در حد فداکاریست. خوردن را از یاد می برد اما نه نوشیدن را و نه سیگارش را – بیخواب و بی آرام می شود – میخواند و میخواند – سفر می رود و با چه ریاضتی وجب بوجب خاک این کشور را گاه با پای پیاده و گاه با وسائل محقر می پیماید و با سلوکی دردناک با همه گروه مردمی دمخور می شود – بهمه سوراخ و سمبه ها سر می کشد و عکس و طرح و یادداشت بر میدارد. مثل ساعت منظم و دقیق – از نظر بدنی آنقدرها قوی نیست که این چنین ریاضتها از پا نیندازدش اما بیشتر با پای اراده می رود تا پای جسم. بارها شاهد بوده ام که در یک قهوه خانه دودزده در یک دهکده گمنام ساعتها پای صحبت یک پیرمرد جلنبر و یا یک جوان خسته و آفتاب خورده و از کار بازگشته نشسته است و از ذهن تار آنها خاطرات یا مخاطرات آنها را با منقاش همدردی و حوصله بیرون کشیده است........   »

برای دسترسی به این کتاب می توانید به کتابخانه تخصصی ادبیات کتابخانه مرکزی آستان قدس مراجعه بفرمایید.

 

افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید

نظرسنجی

نظر شما در مورد مطالب این وب سایت چیست؟

انتخاب‌ها

تصاویر شاعران

This block is broken or missing. You may be missing content or you might need to enable the original module.