اشکهاي عشق/ تاليف سينان ياغمور؛ ترجمه محمود صرافي.- تهران: اوحدي، ۱۳۹7.
شماره دیویی: ین/ش849م31/1فا8
همت عالی است در سرهای ما
از علی تا رب اعلا می رویم
در بین کتابهایی که این روزها خواندهام اشکهای عشق مولانا روشنگرترین آنها است. در این روزهایی که ادب و معنویت را از دست دادهایم بد نیست برای لحظهای به زندگی دنیوی وقفهای بدهیم، مانند انسانی که زیر آب مانده و سرش را برای تنفس از زیر آب بیرون میآورد و نفس عمیقی میکشد. چون نفسی در اقلیم معنوی است که به انسان آرامش میدهد. )دکتر اندر ساراچ(
نمی دانم در طول عمرم چه تعدادی کتاب خواندهام اما بعد از خواندن اشکهای عشق فهمیدم که هیچ کتابی نخواندهام و در مورد شمس و مولانا جاهل بودهام. )مراد گویه باکان(
آنچه مولانا برای ما به ارمغان آورده سرخوشی از عشقی الهی، کنار رفتن یک پرده و راه یافتن به عالمی دیگر فرای هر نوع آشفتگی منطقی است.
مولانا حرف به حرف وکلمه به کلمه ما را به سوی نور فراخواند. از خواب ناز به مثنوی نور.
آیا مولانا کسی جز ماست؟
از آنجایی که روح مولانا روحی از سرزمین توحید و اسلام و دریای وحی است، طبیعی است که به جای درد از شوق بگوید.
کسی که خواندن هر یک از آثار مولانا را آغاز میکند. باید بداند که محتاج او، و بخشنده مولاناست. کسانی هم که نمیدانند، بدانند، مولانا با شوق و هیجان تبدیل شدن به غلام قرآن و خاک پای حضذت محمد تبدیل به یک عاشق شده بود.
تسلی روح افسرده و در حال خفگی خود را در روح مولانا بجویید، به این ترتیب برای کسانی که میگویند "مولانا در من زنده است"، رنگ کلام اهمیتی ندارد.
این عالم جای تنهایی نیست، جای دوستی و محبت و شادمانی است.
کتاب اشکهای عشق، شرح حال زندگی و افکار مولانا به زبان خود او است، تالیف سینان یاغمور و ترجمه رویا پورمناف.
سینان یاغمور در سال ۱۹۶۵ در شهر نوشهیر ترکیه در خانوادهای با گرایش عرفانی و در شهری که محل زندگی و تجمع عارفان و صوفیان بود چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شهر کِرشهیر گذراند. سپس به تحصیل الهیات در دانشگاه سلجوق پرداخت و تحصیلات خود را در رشتهی کلام و فلسفهی اسلامی تا مقطع فوق لیسانس دنبال کرد. پس از اتمام تحصیل به تدریس در دبیرستان امام خطیب پرداخت. سخنرانیهای متعددی که یاغمور در زمینهی عشق و روابط خانواده در شهر قونیه ایراد کرده و شرکت در برنامههای تلویزیونی محلی و ملی سبب جلب مخاطبان بیشماری برای وی شده است. در میان دوستداران کتاب نیز به خاطر نوشتن کتابهای عرفانی که در آنها از آتش و سرشک عشق سخن میگوید از محبوبیت بینظیری برخوردار است.
رویا پورمناف مترجم کتاب هم، نویسنده و مترجم زبانهای انگلیسی و ترکی استانبولی است که تا کنون بیش از ۵۵ عنوان ترجمه از نویسندگان ترکیه داشته است؛ نویسندگانی همچون اسکندر پالا، خالدضیا اوشاکلیگیل، عایشه کولین و اورهان پاموک.
منتخب از کتاب:
در 5 دسامبر 1273 مولانا خیس عرق تحت تاثیر رویائی که دیده بود از خواب پرید و وارد اتاقی که سالها پیش شمس در آن اقامت داشت شد. دیوارهای سنگی، تخت چوبی، گلیم فارسی، هر چه که در اتاق بود بوی شمس را میداد. نگاهش را بر روی دیوار میگرداند. بر روی دیواری که سالها چیزی روی آن نبود متوجه لوحهای میشود. نوشته را میخواند، جیغی میکشد و خودش را به حیاط میرساند و با صورت، بر روی زمین پوشیده از برف میافتد و بیهوش میشود.
اشکهاي عشق
کودکی و نوجوانی من در دورانی آرام و شاد نگذشت، بلکه بر عکس در دورانی بحرانی پر از قتل عام، هرج و مرج، جنگ میان برادران، فقدان قدرت سیاسی، درگیریهای مذهبی جنگ میان جماعت، حزب گرایی، افکار باطل و فاسد گذشت.
خوش شانسی من این بود که فرزند پدری عالم و مادری صالحه بودم. مادرم در سالهایی که در شهر کارامان زندگی می کردیم به خاطر ابتلا به بیماری ریوی فوت کرد . شهر بلخ که در آن متولد و بزرگ شدم شهر خیلی مهمی است. شهر بلخ، پایتخت حکمران توران، افراسیاب بوده و شهر مقدس زرتشتیان است.
بلخ انبار حبوبات استان خراسان است. اولین کاغذ در این جا ساخته شده و اقلیم تصوف از آنجا به تمام آسیا و آناتولی گسترش یافته است. دو سال بعد از این که ما شهر بلخ را ترک کردیم سپاه مغول به بلخ رسیدند و چنگیز خان دستور می دهد تا مسیر رودی که از شمال شهر جریان داشته را به سمت شهر تغییر دهند. مغول ها با شکوهترین شهر قاره را ویران می کنند و به آتش می کشند یکی از معدود بناهایی که سالم می ماند خانه ای است که در آن متولد شدم. تا دوازده سالگی مانند هر کودک دیگری در بلخ متناسب با زمان درسهای قران، تجوید، حدیث، رسم الخط و جبر آموختم.
کتابهایی که خواندم، اساتیدی که در محضرشان بودم قطره قطره دنیای درونم را پر می کرد. خواندن را از اولین استادم یعنی پدرم آموختم به مدرسه پدرم رفتن و گوش دادن به درسهای او خیلی لذت بخش بود و کتابخانه مدرسه در راس مکان های مورد علاقه ام قرار داشت.
متنی که خواندید خلاصه ای از کتاب اشکهای عشق که شرح حال زندگی و افکار شمس تبریزی است که به زبان خود او در 320 صفحه نگاشته شده است.