فروغ فرخزاد، شاعری عاطفی و نخستین زنی است که از عواطف زنانة خود در شعر فارسی سخن گفته است. عاطفه با ابعاد و عناصر مختلف شعر فروغ درآمیخته و آن را از ظرفیتی تازه و بیسابقه برخوردار ساخته است. او در شعر، از حساسیت و قابلیتهای زنانة خود، کمال بهره را برده و از این طریق، به نگرش شاعرانه و زبانی ویژه دست یافته است. فرخزاد، مایه و سرمایههای شعر خود را از واقعیات و تجربههای زنانه در زندگی میگیرد. او توانسته است احوال، عواطف و سرنوشت خود را به عنوان یک زن، با سرگذشت همة زنان سرزمین خویش به یگانگی برساند. فروغ در مدت زمانی کوتاه و بعد از سه اثرِ نخستین خود ـ اسیر، عصیان و دیوار ـ توانست نگرش و عواطف خویش را عمق و توسعه بخشد و به جایگاه شاعری بزرگ، با آرمانهای انسانی دست یابد. فروغ در مقام یک منتقد اجتماعی نیز ـ که شعری معترض و در عین حال عاطفی سروده است ـ قرار دارد. انسان در شعر او، ناخواسته، شخصیت و موجودیتی زنانه مییابد و با احساسات، آرزوها و رفتارهایی زنانه ظاهر میشود. شعر فروغ، دنیایی ملموس و عاطفی است که جسارت، صراحت و صمیمتی خاص را در خود جای داده است.
در این مقال، تجلی عاطفه و مظاهر زنانگی در شعر فرخزاد، با ذکر اشعاری از او، بررسی شده است.
http://jmmlq.azad.ac.ir/article_510581.html