عنوان: جامعه پذیری جنسیت و جدال زیرساختهای زبانی مردانه و زنانه در شعر فارسی و عربی (بر اساس دیدگاه نقدی عبدالله غذامی)
نویسندگان : علی پروانه ،علی سلیمی ،تورج زینی وند ،شهریار همتی .
چکیده مقاله:
ادبیات از دیرباز مانند دیگر فعالیتهای فکری و معنوی انسان هدف و منظوری اجتماعی و فرهنگی داشته است. لذا به موازات تحولات جامعه، دستخوش دگرگونی گشته و آینه تمام نمای جامعه خویش بوده است. با مروری بر ادبیات ملل، میتوان نحوه تاثیرپذیری آن را از مقولههای جنسیت، زبان و فرهنگ مشاهده کرد. وجود تشابه و نقاط مشترک فراوان بین شعر فارسی و عربی، ضرورت تطبیق دیدگاه نقدی غذامی را بین دو ادبیات ایجاب کرده است. این پژوهش، که با روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است، در تلاش است تا نقاط مشترک بین دو ادب را از زاویه دیگر بازگو کند. نتیجه اینکه، شعر عربی و فارسی از همان ابتدا عرصه جدال زیرساختهای زبانی مذکر و مونث بوده است. در دوره کلاسیک، زبان مذکر و نرینهمحور حاکم است و اگر معدود زنانی پای در عرصه شعر و شاعری گذاشتند، به ناچار و به اجبار فرهنگ و گفتمان شعری رایج آن زمان، زبانی مردانه داشتند. در دوران معاصر و با ارتباط شرق با غرب، آشنایی با جنبشهای آن و در نتیجه آزادی عمل بیشتر، بستر مناسب برای آگاهی زنان از وضع خویش فراهم آمد و در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی نقش پررنگتری داشتند. با ورود زنان به عرصه شعر، زبان شعری در هر دو ادب، آن فخامت و مردانگی دوران کلاسیک خود را از دست داد و با پذیرش ویژگیهای زبانی زنانه، دچار نرمی، لطافت و انعطافپذیری بیشتری شد. نازک الملائکه و فروغ فرخزاد، از پایهگذران زیرساختهای زبانی زنانه در شعر بودند و با آگاهی کامل به ابراز احساسات زنانه در شعر میپرداختند.
لینک دسترسی به مقاله : https://civilica.com/doc/1187936