اگرچه ایده ی تناظر حاصل یافته های فیلسوفان باستان است، اما در دنیای علم برای نخستین بار، مالداسنای فيزيکدان در سال 1997 این ایده را مطرح کرده است. مطابق ایده ی مذکور، اگر فيزيک عالم ما هولوگرام جهان سايه اي باشد، مجموعه اي ديگر از قوانين فيزيکي روي مرز جهان ما وجود خواهند داشت که با فيزيک توصيف کننده ی جهان ما، متناظر است.
این نوشتار به تحلیل تناظر در اشعار عطار و مقایسه ی آن با نظریات فیلسوفان، عارفان و دانشمندان پرداخته و سپس نوآوری عطار را در این زمینه مورد تحلیل قرار داده است. این مقاله در نظر دارد تا ضمن تحلیل ایده ی تناظر در اشعار عطار، از منظر ارتباط آن با آموزه های عرفانی شاعر، به بررسی سیر تکاملی آن تا دنیای علم بپردازد. مطابق نتایج،تناظر در اشعار عطار ديوان و منطق الطير بعنوان يکي از انديشه هاي محوري مطرح شده است.تا قبل از عطار، تناظر تنها در قالب تمثیل اندام وارگی جهان مطرح بوده است، اما وی برای نخستین بار در دنیای شعر عرفانی از تناظر "ذره و خورشيد"و"ذره و عالم"تمثيلي علمی ادبی خلق کرده تا زمینه را برای تناظر جهان صغير با جهان کبير در قالب تناظر سيمرغ با سيمرغ تسهيل نمايد. تمثیلی که بعدها مورد استفاده ی فیزیکدانان در تناظر جهان میکروسکوپی با جهان ماکروسکوپی قرار گرفت. چون وجود مثالي عيناً در جهان سايه اي تحقق نمييابد، عطار براي تبيين اين امر از واژگان سي مرغ و سيمرغ استفاده نموده تا بيان نمايد که دو امر متناظر لزوما عين همديگر نيستند؛ زیرا مطابق اندیشه ی فیزیکدانان در ابعاد و مطابق اندیشهی عطار در جوهر متفاوتند.
نویسندگان:
دکتر محمود طاووسی
لیلا غلامپورآهنگر کلایی
دکتر شهین اوجاق علیزاده