پیوند عقل و عشق در داستان زال رودابه با تکیه بر تئوری انتخاب و نگاره ماندالا
نویسندگان: آناهیتا امینی1 قدمعلی سرامی 2 رضا اشرف زاده 3
1 دبیر آموزش وپرورش
2 دانشیار.دانشگاه آزاد اسلامی زنجان
3 دانشگاه آزاد اسلامی مشهد
چکیده
پژوهش حاضر با رویکردی روانشناسانه به روش تحلیلی- توصیفی با تأکید بر مفهوم عشق از دیدگاه ویلیام گلاسر یکی از مؤلّفههای پیونددهندۀ عقل و عشق را در داستان زال رودابه میکاود. گلاسر عشق را برابر با تعهد میداند. تعهد مانند بسیاری از عملکردهای دیگر آدمی، یک رفتار است؛ رفتاری که با چیرگی و پشتوانۀ عقل انجام میگیرد. در این راستا ضمن تبیین برجستهترین نیاز اساسی زال که نیاز عشق و تعلق است به آشکار کردن میزان رفتار متعهدانه و دور از هفت عادت مخرب هریک از شخصیتهای پیشبرندۀ داستان نیز میپردازد. از این منظر نقش آنها را در به کمال رسیدن عشق معلوم میدارد. زال رودابه، ندیمان، سیندخت، سام، منوچهر و مهراب به ترتیب با رفتار متعهدانۀ خود به پشتوانۀ گفتوگوها و مذاکرههای خردمندانه (مؤلّفۀ فکر) و کنترل عادتهای مخربشان، تصاویر دنیای مطلوب خود را بهتدریج تغییر داده و با پذیرفتن اتحادِ تضادها و تقابلها، دوایر تودرتوی ماندالا را که با دایرۀ مهین عشق زال رودابه آغاز شده، در مسیر به کمال رساندن عشق و مرکزیت و یگانگی در مینوردند. از آنجا که در زبان نمیتوان دو واژه را صد در صد برابر هم دانست، تعهد عنصری است که از یکسو بازوی خود را به دست عقل و از سویی به دست عشق داده است. بنابراین با تکیه بر این داستان میتوان تعهد را بهعنوان یکی از مؤلّفههای پیونددهندۀ عقل و عشق دانست.
کلیدواژهها: تئوری انتخاب،عشق،عقل،تعهد،زال رودابه